۳۹ نتیجه برای دانش
دكتر نیر معمار، دكتر احمد قاضی زاده، شهریار محمودی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۷۹ )
چکیده
چکیده
مقدمه: اندکس DMFT (دندانهای پوسیده، کشیده شده و پر شده) و درصد کودکان عاری از پوسیدگی (Caries free) دو شاخص مهم در ارزیابی سلامت کودکان هر جامعه است. این مطالعه به منظور بررسی میزان DMFT دانش آموزان ۱۲ ساله شهر سنندج و ارتباط آن با عوامل اقتصادی، اجتماعی و برخی از ویژگیهای اختصاصی والدین و دانش آموزان در سال تحصیلی ۷۹-۷۸ صورت گرفته است.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی (Cross-Sectional) است که در آن تعداد ۴۳۹ دانش آموز (۲۲۴ نفر پسر و ۲۱۵ نفر دختر) در گروه سنی ۱۲ ســال بـا روش نمـونهگیری طبقه ای تصادفی از مدارس راهنمایی شهر سنندج انتخاب و مورد پژوهش قرار گرفتند. روش جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه و معاینه دندان دانش آموزان بوده است، داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss-win و تست t و۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتـایـج بدسـت آمـده نشـان میدهـد کـه میانگیـن DMFT در کــل دانـشآمـوزان برابر ۶/۲ میباشــد و اختلاف معنی دار آماری بین میانگین DMFT در دختران (۵۲/۲) و پسران (۶۷/۲) وجود ندارد (۳۹۲/۰P=). ۷/۱۵ درصد از کل دانش آموزان عاری از پوسیدگی در دندان های دائمی بوده و ۹/۶۲ درصد آنها مسواک نمی زنند و جنس در تعداد دفعات مسواک زدن تأثیر داشته بطوری که دختران بیشتر از پسران اقدام به مسواک زدن نموده اند (۰۰۰/۰P=). نتایج همچنان نشان می دهد که میزان پوسیدگی با جنس، تعداد افراد خانواده، میزان تحصیلات والدین و شغل والدین رابطهای ندارد. ولی بین میزان پوسیدگی و رتبه تولـد و همچنین در آمد خانـواده رابطه معنی دار است ( بترتیب ۰۴/۰P= و ۰۲۶/۰P=)
نتیحه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که با استفاده از روش غربالگری (Screening) میتوان اطلاعات حائز اهمیتی در ارتباط با آموزش مستقیم بهداشت و کنترل سایر مشکلات بهداشتی در برنامه های آموزش مدارس بدست آورد.
غلامرضا اسفندیاری،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۷۹ )
چکیده
چکیده
مقدمه: معمولا" دانشکدههای پزشکی به عنوان محیطهایی استرسزا در نظر گرفته میشوند که اغلب تأثیر منفی در عملکرد تحصیلی، سلامت جسمی و روانی دانشجویان دارد. این مطالعه به منظور بررسی عوامل استرسزا و رابطه آنها با سلامت عمومی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال ۱۳۷۸ انجام گرفت.
مواد و روشها : از میان کل دانشجویان، ۳۴۰ نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. اطـلاعات بوسیله پرسشنامههای عوامل استرسزا و سلامت عمومی(General Health Questionnaire) GHQ جمعآوری شدند.
نتایج: در این مطالعه از نظر سلامت عمومی تفاوت معنیداری بین دانشجویان دختر و پسر، مجرد و متأهل، بومی و غیر بومی، رشتههای تحصیلی، سهمیههای قبولی، مدت تحصیل در دانشگاه، دانشکدههای مختلف و دانشجویان شبانه و روزانه مشاهده نشد. همچنین از نظر نمره عوامل استرسزا تفاوت معنیداری بین دانشجویان مجرد و متأهل، بومی و غیر بومی، سهمیههای قبولی و دانشجویان شبانه و روزانه یافت نشد. اما در ارتباط با این متغیر تفاوت بین دانشجویان دختر و پسر (۰,۰۵ =P)، رشتههای تحصیلی (۰.۰۱ =P)، مدت تحصیل در دانشگاه (۰.۰۵= P)، و دانشکدههای مختلف (۰.۰۰۱ =P) معنیدار بود. مهمترین عامل استرسزا از نظر دانشجویان «نگرانی از سلامتی اعضای خانواده» و «نگرانی از آینده، شغلی» ذکر شده است. همچنین رابطه بین عوامل استرسزا و سلامت عمومی دانشجویان معنیدار بود (۰۵/۰P=).
نتیجهگیری: بنظر میرسد، دانشجوبان بخصوص دانشجویان دختر استرس بیشتری را تجربه میکنند و این مسئله در سلامت عمومی آنان تأثیر نامطلوبی دارد. بنابراین لزوم شناسایی دانشجویان آسیبپذیر و کمک به آنها احساس میشود.
محمد صالح هژیر، ناصر رشادمنش، سیروس شهسواری، دكتر نجم الدین صنوبر طاهایی، دكتر کیومرث رشیدی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی رژیم غذایی دانشجویان و عادات غذایی آنان برای سلامتی زمان تحصیل و پس از آن اهمیت فراوانی دارد. مطالعه حاضر بمنظور ارزیابی میزان دریافت انرژی، ماکرونوترینتها و تعدادی از ریزمغذیها در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی کردستان در روزهای عادی و ماه رمضان و مقایسه آن با توصیههای تغذیهای انجام گرفت.
روش بررسی: مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود که در شش ماهه آخر سال ۱۳۸۴ انجام شد و حجم نمونه در هرگروه ۶۰ نفر دانشجوی دختر بود که بطور تصادفی انتخاب گردیدند؛ و به هر یک از آنها پس از آموزشهای لازم؛ سه برگ پرسشنامه یادآمد ۲۴ ساعته خوراک ( ۲۴ hr Diet Recall ) داده شد تا در سه موقعیت منزل؛ خوابگاه و ماه رمضان نسبت به تکمیل آن اقدام نمایند و در نهایت ۱۷۴ پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس میزان مواد مغذی دریافتی با استفاده از جدول ترکیبات مواد غذایی استخراج گردید. دادهها با استفاده از فرمولهای آمار توصیفی و همچنین آمار استنباطی (آنالیز واریانس) توسط نرم افزار SPSS تحلیل گردید.
یافتهها: میانگین انرژی دریافتی دانشجویان دختر بطور متوسط ۸۲۳ ± ۲۲۵۸ کیلوکالری در روز و میانگین چربی تام و اسیدهای چرب غیر اشباع با چند باند دوگانه و کلسترول دریافتی روزانه، بترتیب ۳۸/۷۱ گرم و ۲۶/۷ گرم و ۹۳/۲۶۳ میلیگرم بوده است. مقدار پروتئین دریافتی دانشجویان دختر این دانشگاه بطور متوسط ۸۹/۸۴ گرم در روز بود. نتایج مطالعه نشان داد که دریافت برخی مواد مغذی و ویتامینها مانند کلسیم؛ روی و اسید فولیک کمتر از حداقل مورد نیاز بدن بوده است؛ ولی در مورد سایر مواد مغذی چنین کمبودی مشاهده نگردید. در خصوص مقایسه مواد مغذی دریافتی دانشجویان دختر در سه موقعیت خوابگاه؛ منزل و ماه رمضان؛ نتایج نشان داد که در اکثر موارد دانشجویان در منزل مواد مغذی بیشتری دریافت نمودهاند که در برخی موارد مانند چربی و کلسترول تفاوت با ۰۵/۰p< معنیدار است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد میگردد مسئولین برنامهریزی غذای دانشجویان برای رفع کمبودها؛ لبنیات و سبزیجات و میوه را در برنامه غذایی آنان بگنجانند.
وصول مقاله: ۲۵/۴/۸۵ اصلاح نهایی: ۱/۸/۸۵ پذیرش مقاله: ۱۳/۸/۸۵
دكتر مدبر آراسته،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف : اختلال در ریتم خواب علاوه بر تهدید سلامت انسان، در کارکردهای اجتماعی نیز خدشه وارد نموده و باعث ناهنجاریهای روانی- اجتماعی بسیار میگردد. به نظر میرسد برخی گروههای ویژه بیشتر دچار بیخوابی میشوند، که در میان این گروهها، دانشجویان گروه پزشکی و پیرا پزشکی نیازمند توجه ویژه هستند.
روش بررسی : این مطالعه یک مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی) بود. حجم نمونه ۲۴۴ نفر بودند که با روش نمونهگیری تصادفی سیستماتیک وارد مطالعه شدند. ابزار جمعآوری دادهها یک پرسشنامه محقق ساخته جهت غربالگری وضعیت بیخوابی بر اساس معیارهای DSM-IV بود . پس از مراجعه حضوری به نمونهها و کسب رضایت آنها جهت شرکت در مطالعه پرسشنامهها تکمیل گردید. دادهها پس از جمعآوری با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی و استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.�
یافتهها : ۳/۳۷٪ نمونهها مذکر و ۷/۶۲٪ مؤنث بودند. میانگین سنی نمونهها ۶/۲±۰۱/۲۲ سال بود. رابطه معنیداری بین سن و جنس و وجود بیخوابی در نمونهها دیده نشد. در کل ۴/۵۷٪ از نمونهها دارای مشکل بیخوابی بودند که از این تعداد ۷/۶۶٪ ساکن خوابگاه و ۸/۳۶٪ ساکن منزل شخصی بودند که این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود (۰۰۱/۰ p< ). بیشترین نوع بیخوابی ذکر شده اشکال در به خواب رفتن بود که در ۴/۷۶٪ نمونههای دارای مشکل بیخوابی ذکر شد. بیشترین عامل زمینهساز بیخوابی در نمونهها اضطراب با ۳۵٪ بود. بین وجود بیخوابی و رشته تحصیلی رابطه معنیداری دیده شد (۰۱/۰ p< ). بین افزایش مدت اقامت در خوابگاه و میزان بیخوابی در افراد، رابطه معنیداری وجود داشت (۰۱/۰ p< ). اما بین افزایش تعداد هم اتاقیها و بیخوابی رابطه معنیدار دیده نشد.
نتیجهگیری : با توجه به شیوع بالای بیخوابی در دانشجویان در مطالعه حاضر، لازم است با شناسایی و رفع معضلات و مسائل تأثیرگذار در آسایش فکری و جسمی این دانشجویان خصوصاً دانشجویان ساکن در خوابگاهها در جهت بهبود پیشرفت تحصیلی دانشجویان اقدام نمود.
سوسن پنجوینی، سیروس شهسواری،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف : آموزش بر پایه حل مسأله (PBL) به عنوان یک شیوه آموزش، جایگاه ویژهای در سطوح بالای آموزشی یافته است. در این روش، دانشجویان با دنیای واقعی تجارب بالینی آشنا میشوند و مهارتهای حرفهای آنان ارتقاء مییابد. مهارت دارو دادن از نظر ایمنی سلامت بیمار دارای اهمیت خاصی است. شناسایی بهترین روش آموزش مهارت دارو دادن به دانشجویان پرستاری میتواند مشکلات موجود آموزشی را بر طرف سازد. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر دو روش آموزش سنتی و بر پایه حل مسأله بر مهارتهای دارو دادن دانشجویان به نوزادان انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه یک پژوهش شبه تجربی از نوع مداخلهای بود و نمونههای آن را ۲۹ نفر از دانشجویان پرستاری که کارآموزی بخش نوزادان را میگذراندند، تشکیل دادند که در دو گروه مداخله (۱۴ نفر) و مقایسه (۱۵ نفر) قرار داشتند. مهارت دادن دارو به نوزادان به دو روش متداول (با استفاده از سخنرانی و ماژیک و تخته) و براساس حل مسأله (با استفاده از سناریو) آموزش داده شد. ابزار گردآوری دادهها شامل دو چک لیست مربوط به مهارتهای ذهنی (آگاهی) و مهارتهای روان حرکتی (رفتار)، دو پرسشنامه در ارتباط با نگرش دانشجو در مورد خود ارزیابی و ارتقاء خود در برنامه آموزشی و نیز رضایتمندی دانشجویان از روش آموزشی بود. ابزارهای جمعآوری اطلاعات در دو مرحله یعنی روز دوم کارآموزی (مرحله اول= قبل از آموزش) و بعد از پایان کارآموزی (مرحله دوم = بعد از آموزش) تکمیل گردید (چک لیست روان حرکتی در طول دوره کارآموزی توسط مربی تکمیل شد). یافتهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون ویلکاکسون) در نرم افزار SPSS مورد پردازش قرار گرفت.
یافتهها : یافتهها نشان داد که بین میانگین نمره مهارتهای ذهنی دانشجویان در روش سنتی قبل و بعد از آموزش و بین میانگین نمره مهارتهای روان حرکتی قبل و بعد از آموزش تفاوت معنیدار موجود بود ولی در گروه آموزش دیده به روش حل مسأله (مداخله) فقط بین میانگین نمره مهارتهای روان حرکتی قبل و بعد از آموزش اختلاف معنیدار وجود داشت. همچنین بین میانگین نمره مهارتهای ذهنی در مرحله قبل از آموزش در دو گروه مقایسه و مداخله اختلاف معنیدار موجود بود و نیز بین میانگین نمره مهارتهای روان حرکتی در مرحله بعد از آموزش در دو روش، تفاوت معنیدار وجود داشت. رضایت از یادگیری در هر دو گروه در مرحله بعد از آموزش ارتقاء یافت و با ۰۰۲/۰ p= اختلاف معنیدار بین نمره میانگینهای رضایتمندی قبل و بعد از آموزش به روش PBL مشاهده شد . تفاوت معنیدار در مرحله بعد از آموزش بین نمره میانگینهای نگرش دانشجویان نسبت به آموزش به دو روش فوق وجود داشت ( ۰۰۰/۰ p= ).
نتیجهگیری: مطالعه حاضر حاکی از موفق بودن دوره آموزشی براساس حل مسأله در مقابل شیوه رایج و سنتی (سخنرانی) بود و پیشنهاد میشود با مطالعات بیشتر و عمیقتر امکان بکارگیری آموزش براساس حل مسأله به جای روش آموزشی مرسوم بررسی شود.
دكتر صلاحالدین احمدی، دكتر ناهید قطبی، سیروس شهسواری، دكتر آزاد ماجدی، دكتر شاهو مظهری،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف : روی یک عنصر ضروری برای سلامتی انسان بوده و کمبود آن میتواند انواع ناهنجاریهای بیوشیمیائی را در انسان ایجاد نماید. سطح سرمی روی در نوجوانان شهر سنندج مشخص نیست. هدف این مطالعه تعیین سطح سرمی روی در دانشآموزان دوره راهنمایی شهر سنندج و ارتباط آن با جنس، نمایه توده حجمی بدن و وضعیت تحصیلی بود.
روش بررسی : در این مطالعه مقطعی ۳۰۱ نفر دانشآموز پسر و دختر در مدارس راهنمائی شهر سنندج به صورت تصادفی انتخاب و ضمن تعیین نمایه توده حجمی بدن و بررسی وضعیت تحصیلی، غلظت روی سرم آنها با اسپکترومتری جذب اتمی شعلهای اندازهگیری شد. دادههای گردآوری شده با استفاده از تستهای آماری تی، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : میانگین کلی روی سرم، بدون در نظر گرفتن جنس ۱/۱۹ ± ۱/۹۰ میکروگرم بر دسیلیتر بود. میانگین سطح سرمی روی در پسران، ۶/۲۲ ± ۶/۹۳ میکروگرم در دسیلیتر و بطور معنیداری بیشتر از میانگین سطح سرمی روی در دختران، ۴/۱۵ ± ۴/۸۷ میکروگرم در دسیلیتر، بود (۰۵/۰ p< ). در ۲/۳۱ درصد از دانشآموزان میزان روی سرم کمتر از نرمال بود. بین شاخص توده بدن و وضعیت تحصیلی دانشآموزان با میزان روی سرم ارتباطی مشاهده نشد.
نتیجهگیری : بیش از ۳۰ درصد از دانشآموزان دوره راهنمایی در شهر سنندج دچار کمبود شدید و یا خفیف روی هستند. نظر به اهمیت روی در سلامت انسان مطالعات کاملتری بمنظور آگاهی از وضعیت روی سرم در سطح استان و به منظور برنامهریزی جهت مداخلات بعدی پیشنهاد میگردد.
دكتر نرگس شمس علیزاده، دكتر مرضیه مقدم، دكتر بهزاد محسن پور، دكتر نرگس رستمی گوران،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مصرف مواد مخدر یکی از عمدهترین مشکلاتی است که قشر جوان از جمله دانشجویان را تهدید مینماید. این مطالعه به بررسی شیوع مصرف مواد مورد سوء مصرف در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال تحصیلی ۱۳۸۶-۱۳۸۵ پرداخته است.
روش بررسی: نوع مطالعه توصیفی-تحلیلی (مقطعی) میباشد. مطالعه به روش سرشماری انجام گرفت و جامعه مورد مطالعه را کلیه دانشجویان دختر و پسر که در سال تحصیلی ۸۶-۸۵ در دانشگاه علوم پزشکی کردستان مشغول به تحصیل بودند (۱۱۸۶نفر)، تشکیل میداد.
یافتهها: سابقه مصرف یک بار یا بیشتر در طی عمر در مورد الکل ۱/۱۷ درصد، حشیش ۷/۴ درصد، تریاک ۸/۴ درصد، روئین ۷/۰ درصد، اکستازی ۷/۲ درصد و سایر مواد ۲/۵ درصد بود. مصرف مستمر در مورد الکل ۱/۱، شیش ۱/۰، تریاک۱/۰، هروئین ۱/ ۰ و اکستازی ۱/۰ و سایر مواد ۲/۰ در صد بود. مصرف مواد با جنس مرد (۰۰۱/۰p<)، سن (۰۰۱/۰p<)، زندگی همراه با دوستان (۰۰۱/۰p<)، تحصیل در رشته پزشکی (۰۱/۰p<) رابطه معنیدار داشت. رابطه مصرف مواد با وضعیت تأهل و تحصیلات پدر معنیدار نبود. پیشنهاد اولین مصرف مواد در مورد کلیه مواد به جز تریاک بیشتر توسط دوستان صورت پذیرفته بود. در مورد حشیش و تریاک کنجکاوی و در مورد الکل، هروئین و اکستازی لذت، شایعترین انگیزه مصرف بود.
میانگین سن شروع مصرف در مورد الکل ۶/۱۸، تریاک ۳/۱۸، هرویین ۵/۱۹، اکستازی ۳/۲۰ و حشیش ۲/۲۰ سال بود.
نتیجهگیری: شیوع مصرف الکل و سایر مواد در این دانشگاه قابل مقایسه با سایر دانشگاههای ایران میباشد. شیوع مصرف مواد در خانمها هرچند به نحو چشمگیری کمتر از آقایان بود ولی نسبت به مطالعات مشابه در دانشگاههای دیگر بالاتر بود.
کلید واژهها: همهگیر شناسی، مصرف مواد، دانشجویان
وصول مقاله: ۲۳/۲/۸۷ اصلاح نهایی: ۱۵/۴/۸۷ پذیرش مقاله: ۱۵/۴/۸۷
دكتر شعله درویشی ، محمد صالح هژیر ، ناصر رشادمنش ، سیروس شهسواری ،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: کودکان به مناسبت ویژگیهای خاص دوره سنیشان کاملاً آسیبپذیر هستند و اطلاع یافتن از وضع تغذیه دانشآموزان سبب برنامهریزی بهتر در بخش آموزش و پرورش و سیاستگذاریهای بهداشتی خواهد شد. تغذیه صحیح عامل مهمی در یادگیری است و باعث رشد تحصیلی و افزایش بازدهی در سرمایهگذاری آموزشی و در نهایت بهرهوری ملی میشود. در این تحقیق وضع تغذیه کودکان دبستانی استان کردستان و برخی عوامل مؤثر بر آن مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی) است که در آن تعداد ۱۱۰۰ دانشآموز به صورت تصادفی- چند مرحلهای خوشهای جهت بررسی انتخاب شدند. و بر اساس دیدگاه آموزش و پرورش استان به سه منطقه برخوردار و نیمه برخوردار و کم برخوردار تقسیمبندی گردید. شاخص های وزن برای سن؛ قد برای سن و وزن برای قد کودکان محاسبه و با استاندارد NCHS مقایسه گردید. برخی دادهها با پرسش از دانشآموزان یا پرسش از والدین آنها و یا استخراج از پرونده دانشآموزان جمعآوری گردید. برای ورود دادهها به کامپیوتر و تجزیه و تحلیل آنها نرم افزارهای SPSS و۲۰۰۰ Epi-info بکار گرفته شد. جهت تعیین ارتباط و مقایسه وضع تغذیه با متغیرهای مستقل از آزمون کای دو و آنالیز واریانس استفاده گردید.
یافتهها: شیوع سوء تغذیه در رابطه با شاخصهای وزن برای سن؛ وزن برای قد و قد برای سن را به ترتیب ۵/۲۷، ۳/۳۲ و ۹/۳۶ درصد نشان داد. براساس نتایج این مطالعه بین شغل مادر و سوء تغذیه مزمن (قد برای سن) و همچنین وزن برای قد دانشآموزان با رابطه معنیداری وجود داشت (۰۱/۰P<). بین میزان سواد پدر و مادر دانشآموزان و شاخص قد برای سن و وزن برای قد رابطه معنیدار مشاهده گردید (۰۱/۰P<). سایر نتایج این مطالعه نشان داد که بین مصرف هفتگی گوشت و سوء تغذیه مزمن دانشآموزان (۰۵/۰P<) و مصرف هفتگی پنیر و شیر (۰۱/۰P<) نیز رابطه معنیداری وجود داشت. بین میزان مصرف نوشابه و سوء تغذیه مزمن دانشآموزان نیز رابطه معنیداری تأیید گردید (۰۱/۰P<). میان مصرف تنقلات بیارزش مانند پفک و وزن برای قد دانشآموزان نیز رابطه معنیدار وجود دارشت (۰۱/۰P<).
بحث و نتیجهگیری: سوء تغذیه در بین دانشآموزان استان نسبت به سایر نقاط دنیا از شیوع بالائی برخودار است، اما در مقایسه با برخی از نقاط کشور از وضعیت مناسبتری برخوردارند.
کلید واژهها: وزن برای قد، قد برای سن، وزن برای سن، سوء تغذیه، دانشآموزان، کردستان
وصول مقاله: ۲۱/۲/۸۷ اصلاح نهایی: ۲۹/۵/۸۸ پذیرش مقاله: ۱۱/۷/۸۸
دكتر شعله شاه غیبی ، دكتر نازیلا درویشی ، دكتر وحید یوسفی نژاد ، دكتر نیلوفر مقبل ، سیروس شهسواری،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات قاعدگی سبب مشکلات زیادی برای خانمها در مقاطع مختلف میشود و گاهی اوقات تشخیص و درمان این مشکلات به عنوان معضلی در طب بالینی جلوه مینماید. تشخیص زودهنگام و درمان اختلالات قاعدگی و وضعیتهای بالینی همراه آنها و شناخت علل زمینهای آنها و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر، امری بسیار مهم در تشخیص و درمان این اختلالات میباشد. این مطالعه با هدف تعیین شیوع اختلالات قاعدگی و برخی علل احتمالی در دختران دانشآموز دبیرستانی ۱۷ و ۱۸ ساله شهر سنندج در سال ۸۴ انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه توصیفی تحلیلی (مقطعی) بودکه بر روی ۵۱۱ نفر از دختران دانشآموز ۱۷و ۱۸ ساله شهر سنندج در سال تحصیلی ۸۵-۸۴ انجام شد. پس از اخذ اطلاعات اولیه در صورت وجود اختلال در فرد، نمونه مورد نظر جهت انجام بررسیهای بیشتر به نزد متخصص زنان معرفی میشد و در صورت تایید، نمونهها جهت انجام سونوگرافی و یا آزمایشات هورمونی معرفی میگردیدند. دادهها پس از ورود به رایانه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آمار توصیفی و تحلیلی و با استفاده از آزمون آماری X۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: شیوع اختلالات قاعدگی در جمعیت مورد مطالعه ۲۵/۴۳ درصد بود. شایعترین اختلال، هایپرمنوره (۹/۱۳%) و پلی منوره (۳۱/۱۳%) و نادرترین، هیپومنوره (۱۳/۳%) بود. میزان شیوع دیسمنوره، سندروم پیش از قاعدگی (PMS) و لکه بینی در این مطالعه به ترتیب ۱/۷۸% ، ۴/۷۲% و ۲/۸% بود. ارتباط معنیداری بین اختلالات قاعدگی و علائم آن با وجود شواهدPCOS در سونوگرافی وجود نداشت (۰۵/۰P>).
نتیجهگیری: شیوع بالای اختلالات قاعدگی در دانشآموزان دبیرستانی باید مد نظر باشد و آموزشهای لازم در این زمینه جهت کاهش تنشهای روحی احتمالی به آنها داده شود و در صورت تداوم آن بررسیهای هورمونی و سونوگرافیک جهت ارزیابی علل و بررسی بیماریهای مزمن در آنها انجام شود.
کلید واژهها: قاعدگی، دانشآموز، اختلالات، دختران
وصول مقاله: ۲۷/۳/۸۸ اصلاح نهایی: ۲۶/۸/۸۸ پذیرش مقاله: ۹/۹/۸۸
عطا شاکریان،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: یکی از زمینههای مهم سازگاری در زندگی انسان موضوع ازدواج و رضامندی زناشویی است. رضامندی زناشویی حالتی است که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و رضایت دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر در رضامندی زناشویی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی سنندج است.
روش بررسی: نوع مطالعه توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری شامل ۲۴۰ نفر از دانشجویان متأهل این دانشگاه بودند که به صورت نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون رضامندی زناشویی (M.S.I) Marital Satisfaction Inventory و پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری و از آزمونهای آماری رگرسیون و آنالیز واریانس برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج بدستآمده نشانگر پیشبینی رضامندی زناشویی توسط متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنس، تحصیلات، شغل و تعداد فرزندان) است. نتایج دیگر پژوهش حاکی از آن است که با افزایش سن، رضامندی زناشویی کاهش مییابد و ارتباط معنیداری بین سالهای تأهل با مؤلفههای جاذبه ـ تفاهم ـ نگرش و سرمایهگذاری با رضامندی زناشویی وجود دارد.
نتیجهگیری: متغیرهای جمعیت شناختی پیشبینی کننده رضامندی زناشویی در دانشجویان است.
کلید واژهها: رضامندیزناشویی، جمعیت شناختی، دانشجویان
وصول مقاله: ۹/۸/۸۸ اصلاحیه نهایی: ۷/۱۱/۸۸ پذیرش مقاله: ۴/۱۲/۸۸
زهرا حاتمی ، مارلین اردلان ،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: در عصر حاضر که عصر رقابتهای درسی و علمی میباشد، اضطراب امتحان روز به روز در حال افزایش است که این اضطراب باعث انحراف توجه فرد شده و با مشغول شدن فکر، پردازش اطلاعات کم میشود و باعث میشود انسان از بخش عمدهای از امکاناتش محروم گردد. هدف از انجام این تحقیق تعیین سطح اضطراب امتحان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان و ارتباط آن با برخی مشخصات دموگرافیک در آنان است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و بر روی ۳۷۴ دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی کردستان با استفاده از پرسشنامه پایا و روای اضطراب امتحان اسپیلبرگر و مشخصات دموگرافیک آنان نیز بوسیله پرسشنامه جداگانه جمعآوری گردیـد. سپس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و روشهای آمار توصیفی و استباطی تجزیه و تحلیل دادهها انجام گردید.
یافتهها: از میان افراد مورد مطالعه ۹/۵۵% زن، ۸/۵۸% دارای گروه سنی ۲۰-۱۸ سال، ۵/۹۲% مجرد، ۸/۱۹% رشته پزشکی، ۸/۵۰% مقطع کاردانی و ۵/۳۸% از دانشکده پزشکی بودند. بررسی سطح اضطراب در دانشگاه علوم پزشکی کردستان نشان داد از مجموع ۳۷۴ نمونه تعداد: ۴۸ نفر (۸/۱۲%) سطح اضطراب سالم، ۲۷۲ نفر (۷/۷۲%) سطح اضطراب نسبی سالم و ۵۴ نفر (۴/۱۴%) سطح اضطراب مرضی را دارا بودند. همچنین نتایج نشان داد که بین سطح اضطراب مرضی و مقطع تحصیلی رابطه معنیدار وجود داشت که این اضطراب در دانشجویان مقطع کاردانی سطح بالاتری را به خود اختصاص میداد (۰۵/۰p<). بین سطح اضطراب مرضی با متغیرهای سن، جنس و دانشکده محل تحصیل رابطه معنیدار وجود نداشت (۰۵/۰p>). بین سطح اضطراب و رشته تحصیلی نیز نتیجه تحقیق نشان دهنده وجود اختلاف معنیدار بین رشتههای مختلف بود که در این مورد دانشجویان کاردانی علوم آزمایشگاهی دارای سطح بالای اضطراب امتحان بودند (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: در این مطالعه دانشجویانی با سطح اضطراب بالا وجود دارد، با توجه به اثرات منفی این اضطراب بر عملکرد تحصیلی دانشجویان، اجرای برنامههای پیشگیری از این اضطراب و ارائه خدمات روانشناختی و مشاوره و همچنین شناسایی علل آن و سپس برنامهریزی جهت مرتفع نمودن علل، پیشنهاد میشود.
کلید واژهها: اضطراب امتحان، دانشجویان، دانشکده
وصول مقاله: ۱۰/۱۰/۸۸ اصلاحیه نهایی: ۲۲/۱۲/۸۸ پذیرش مقاله: ۱۰/۱/۸۹
دکتر داریوش شکیبایی، دکتر بهزاد کرمی متین ، خاور آملایی ، دکتر منصور رضایی ، پروانه عبدالمالکی ، دکتر سهیلا رشادت ، علی اشرف گودینی ،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: طرح ادغام دانشکدههای پزشکی در نظام سلامت در سال ۱۳۶۴ به تصویب رسید. با توجه به اهمیت دیدگاه و نظرات اعضاء هیأت علمی در خصوص میزان موفقیت این طرح، مطالعه حاضر صورت گرفته است.
روش بررسی: بدین منظور پرسشنامهای مشتمل بر ۲۷ سؤال در زمینههای مختلف مورد استفاده قرار گرفت. همچنین سؤالات در زمینههای آموزشی، پژوهشی، درمانی، بهداشتی و اجتماعی دسته بندی شدند. پس از تکمیل پرسشنامه میزان امتیاز سؤالات تعیین شد. امتیازات اختصاص یافته به حیطههای مختلف بر حسب مشخصات فردی شرکتکنندگان و همچنین بین حیطههای مختلف با استفاده از آزمونهای ANOVA ، فریدمن و تی زوجی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: دستیابی به اهداف ادغام از نظر اعضاء هیأت علمی به میزان ۰۷/۱±۳۷/۵۲ درصد (SEM±Mean) حداکثر امتیازات در نظر گرفته شده برای این مطالعه بود. از نظر این اعضاء بالاترین میزان امتیاز اختصاص به خدمات و شاخصهای بهداشتی (۲۱/۱±۸۷/۵۹ درصد) داشته و کمترین امتیاز اختصاص به فعالیت و امکانات پژوهشی و همچنین سطح موفقیتهای اجتماعی (۲۰/۱±۱۹/۴۹ درصد) طرح ادغام داشته است (۰۰۱/۰P=).
نتیجهگیری: از نظر اعضاء هیأت علمی میزان موفقیت طرح ادغام در تحقق اهداف مربوطه هنوز از سطح مطلوب فاصله دارد. همچنین میزان موفقیت این طرح در زمینههای بهداشتی بیشتر از درمانی و آموزشی، و در زمینههای پژوهشی و اجتماعی (از جمله تغییر بینش فارغالتحصیلان و اعضاء هیأت علمی بشکل جامعهنگر) بشکل معنیداری کمتر از سایر موارد ارزیابی شده است. به نظر میرسد که این تفاوتها ناشی از نارساییهای سیستم فعلی در دستیابی به برخی از اهداف خود بوده و تکرار مطالعه حاضر در سایر مراکز و همچنین بررسیهای تکمیلی در این خصوص پیشنهاد میگردد.
کلید واژهها: دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، آموزش پزشکی، نظام ادغام، دیدگاه، اعضاء هیأت علمی
وصول مقاله: ۱۶/۵/۸۹ اصلاحیه نهایی: ۱۰/۹/۸۹ پذیرش مقاله: ۸/۱۲/۸۹
دکتر بهمن صالحی ، شیرین مرادی ، سمیه ابراهیمی، دکتر محمد رفیعی،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر مقایسه شیوع اختلال ADHD(نقص توجه، بیش فعالی - تکانشگری، ترکیبی) در دانشآموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی ناحیه یک شهرستان اراک بوده است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که به صورت مقطعی بر روی ۲۰۰۰ دانشآموز مقطع ابتدایی انجام گردید. در این پژوهش از روش نمونهگیری طبقهای و جهت جمعآوری دادهها از آزمون هوشی ماتریسهای پیش رونده ریون (جهت بررسی هوش دانشآموزان)، پرسشنامه کانرز (دو فرم معلم و والدین) جهت بررسی اختلال ADHD، چک لیست شرح حال کودک (جهت جمعآوری اطلاعات دموگرافیکی دانشآموزان) و پرسشنامه تشخیصی K-SADS-E (جهت شناسایی هر چه دقیقتر اختلال ADHD) استفاده شده است. همچنین، دادههای جمعآوری شده با استفاده از روشهای تحلیل آماری مربع- کا (جهت تعیین رابطه بین متغیرهای کیفی) و رگرسیون لجستیک (جهت بدست آوردن . O.Rیا نسبت شانس هر یک از عوامل) و با کمک نرم افزار SPSS ۱۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: از ۲۰۰۰ دانشآموزی که در این مطالعه شرکت داشتند، ۱۶۸ نفر آنها به یکی از انواع اختلال ADHD مبتلا بودند و یافتههای حاصل از بررسیهای انجام شده بر روی آنها نشان دادند که شیوع اختلال نقص توجه، ۳/۲ درصد (۶/۱ درصد در پسران و ۹/۲ درصد در دختران) شیوع اختلال بیش فعالی- تکانشگری، ۵/۳ درصد (۹/۳ درصد در پسران و ۹/۲ درصد در دختران) و شیوع اختلال ترکیبی، ۷/۲ درصد (۴ درصد در پسران و ۳/۱ درصد در دختران) بوده است؛ و بین شیوع اختلال ADHD و هر یک از متغیرهای: جنسیت (۰۰۱/۰>p)، پایه تحصیلی ( ۰۲۷/۰>p) و میزان درآمد ماهیانه خانواده مبتلایان به اختلال ADHD رابطه معناداری وجود داشته است (۰۱۹/۰>p). اما بین میزان تحصیلات پدر و مادر، شغل پدر و مادر، سکونت در مناطق آلوده با فلزات سنگین، و نوع سکونت دانشآموزان با اختلال ADHD رابطه معناداری وجود نداشته است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، به اداره آموزش و پرورش هر ناحیه توصیه میشود که با ارائه آموزشهای ضمن خدمت به معلمان و همچنین آموزش والدین در خصوص شناسائی به موقع کودکان مبتلا به اختلال ADHD و ارجاع آنها جهت درمان، از شدت علایم و ایجاد مشکلات تحصیلی بعدی جلوگیری نمود.
کلید واژهها: اختلال نقص توجه، اختلال بیش فعالی- تکانشگری، اختلال ترکیبی، دانشآموزان ابتدایی، مقیاس درجهبندی کانرز (والدین و معلمین)
وصول مقاله: ۱/۳/۸۹ اصلاحیه نهایی: ۱۴/۱/۹۰ پذیرش مقاله: ۲۵/۲/۹۰
مسعود رسول آبادی، ادیب خضری، دکتر عطاا.. حیدری،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: امروزه «تعداد مقالات علمی نمایه شده در بانکهای اطلاعاتی معتبر و بینالمللی» جزو مهمترین شاخصهای تولید علم در سطح جهان است. موسسه اطلاعات علمی (ISI) اطلاعات اغلب مجلات معتبر بین المللی را نمایه میکند. این نوشتار درصدد است تا با استفاده از دادههای استخراج شده از پایگاه اطلاعاتی استنادی مذکور، وضعیت برونداد علمی محققین دانشگاه علوم پزشکی کردستان را تا پایان سال ۲۰۱۱ میلادی نشان داده و آن را با وضعیت برونداد علمی دانشگاههای همرتبه خود مقایسه نماید.
روش بررسی: با ورود به قسمت جستجوی ساده در پایگاه Web of Science و انتخاب نمایه استنادی علومEXPANDED- SCI در بازه زمانی ۲۰۱۱ـ۱۹۹۳ اَشکال مختلف املایی دانشگاه علوم پزشکی کردستان که به عنوان آدرس وارد پایگاه شده بود، به کمک عملگر OR با هم ترکیب شد تا عبارت جستجوی مناسب ایجاد گردد. سپس با استفاده از پایگاه مذکور عملیات تجزیه و تحلیل دادهها صورت گرفت.
یافتهها: مجموعاً ۱۵۷ سند علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان در پایگاه استنادی علوم تا پایان سال ۲۰۱۱ میلادی نمایه شده است. بیشترین تعداد مربوط به «مقالات پژوهشی»، با ۱۱۱ سند (۵/۷۱%) و کمترین تعداد مربوط به «یادداشت» با ۱ سند (۵/۰%) است. بهداشت عمومی، محیط و حرفهای با ۳۵ رکورد (۸۷/۲۲ درصد)، طب گرمسیری با ۲۴ رکورد (۶۸/۱۵ درصد)، پزشکی داخلی عمومی با ۲۱ رکورد (۷۵/۱۳ درصد)، داروشناسی و داروسازی با ۱۲ رکورد (۱۹/۷ درصد)، و شیمی چند رشتهای با ۱۰ رکورد (۵۳/۶ درصد) به ترتیب بیشترین حوزه موضوعات علمی را به خود اختصاص دادهاند. سایر حوزهها کمتر از ۱۰ رکورد داشتهاند. در سطح بینالمللی بیشترین مشارکت با کشور کانادا (با ۷ رکورد) و کمترین همکاری با کشورهای مصر، چین، فیلیپین و تایلند (با ۱ رکورد) بوده است. در سطح ملی نیز بیشترین همکاری با دانشگاه علوم پزشکی تهران (با ۲۹ رکورد) و دانشگاه تربیت مدرس (با ۱۳ رکورد) میباشد. مجموع ۱۵۷ سند علمی دانشگاه در ۸۹ مجله مختلف چاپ شدهاند که از این میان، ۲۳ مجله بیشترین مقالات را منتشر کردهاند (۵۴%)که فقط ۵ مجله از آنها ایرانی هستند. تعداد کل استنادها به مقالات دانشگاه ۳۰۰ مورد و میانگین استناد به هر مقاله ۹۱/۱ بوده است. میانگین تعداد مقاله به هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۰۱/۱ است.
نتیجه گیری: تولید علم در دانشگاه علوم پزشکی کردستان سیر صعودی داشته و افزایش تعداد استنادها نشاندهنده رشد کیفیت مقالات است.
دکتر سیده نگار میرزایی، دکتر نرگس شمس علیزاده،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: خودکشی سومین علت شایع مرگ و میر در سنین ۱۵ تا ۴۴ سال می باشد. دانشجویان پزشکی یکی از گروههای در معرض خطر می باشند و افکار خودکشی یک عامل پیشگویی کننده مهم برای اقدام به خودکشی و تکمیل آن است .هدف این مطالعه تعیین شیوع افکار خودکشی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان است.
مواد و روشها: در یک مطالعه توصیفی– تحلیلی، ۴۵۲ دانشجوی رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی کردستان به روش تصادفی– طبقه ای انتخاب شدند . با استفاده از پرسشنامه افکار خودکشی بک (BSSI) میزان این افکار تعیین گردید، دادهها با استفاده از تستهای آماری X۲ و رگرسیون لجستیک تحلیل شد. در این مطالعه ۰۵/۰ p<معنیدار تلقی گردید.
یافتهها: ۳/۳۴ درصد دانشجویان پسر و ۷/۶۵ درصد دختر با میانگین سنی ۴۱/۲±۱۶/۲۱ سال بودند. در کل ۷/۳۲ درصد دانشجویان دارای افکار خودکشی کم تا شدید بودند. این میزان در دانشجویان پزشکی۷/۴۲درصد بود. بین رشته تحصیلی، محل سکونت، انجام فرائض دینی و سابقه اقدام به خودکشی و میزان افکار خودکشی با (۰۱/۰>p)، ارتباط معنی داری مشاهده گردید.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد افکار خودکشی در بین دانشجویان از شیوع بالایی برخوردار است و با توجه به این میزان شیوع توصیه می شود این مقوله توسط مسئولین دانشگاه به عنوان اولویت در نظر گرفته شده و اقدامات لازم در زمینه پیشگیری از خودکشی صورت پذیرد .
مسعود رسول آبادی، مجید شفیعیان، فردین غریبی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: دانشجویان، مشتریان اصلی سیستم آموزش در دانشگاهها هستند و کیفیت خدمات آموزشی را با انتظارات و ادراکات خود از خدمات دریافت شده میسنجند؛ از این رو اکنون در همه مراکز علمی دنیا دیدگاه دانشجویان را در مورد کلیه جنبههای خدمات آموزشی ارائه شده در موسسات آموزش عالی به عنوان عامل ضروری در پایش کیفیت آموزش درنظر میگیرند. این مطالعه با هدف تعیین شکاف بین انتظارات و ادراکات دانشجویان از خدمات آموزشی در دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی انجام شدهاست. جامعه مورد مطالعه، دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان بودند که در چهار دانشکده پزشکی، پیراپزشکی، بهداشت، و پرستاری مامایی در نیمسال اول سال تحصیلی ۱۳۹۱-۱۳۹۰ مشغول به تحصیل بودند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه استاندارد سرکوال بود. تعداد۲۰۰ نفر از دانشجویان به روش تصادفی سیستماتیک جهت اجرای مطالعه انتخاب شدند و ۱۹۸ نفر از آنان به پرسشنامهها جواب دادند. داده ها در نرمافزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای من ویتنی یو و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.
نتایج: با وجود شکاف منفی در همه ابعاد پنجگانه کیفیت، شامل: تضمین، پاسخگویی، همدلی، اطمینان و ملموس، بیشترین شکاف کیفیت خدمات آموزشی دانشگاه مربوط به بعد پاسخگویی(۰۲/۲-) و کمترین آن مربوط به بعد اطمینان (۳۲/۰-) بود. بین شکاف کیفیت خدمات آموزشی در ابعاد پنج گانه و دانشجویان زن و مرد تفاوت معنیدار آماری مشاهده نشد (۰۵/۰P>). همچنین بین شکاف کیفیت خدمات آموزشی با مقطع تحصیلی و سنوات تحصیلی دانشجویان مورد مطالعه رابطه معنی دار آماری وجود نداشت (۰۵/۰P>). در کلیه ابعاد پنجگانه در حیطه انتظار بین دانشجویان زن و مرد تفاوت معنی دار آماری مشاهده شد (۰۰۱/۰P<).
نتیجهگیری: بطور کلی در ابعاد مختلف کیفیت خدمات آموزشی در دانشگاه علوم پزشکی کردستان بین انتظارات دانشجویان و ادراک آنها شکاف منفی وجود دارد و برای کاهش این شکاف لازم است در شیوه آموزش و مدیریت آموزش دانشگاه بازنگری شود.
مریم پناه آبادی ، دکتر آذر آقایاری، فاطمه سالاری اسکر، دکتر مهرداد عنبریان،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: علیرغم اینکه، تعادل بدن اغلب به عنوان مقیاسی برای سنجش عملکرد اندام تحتانی در نظر گرفته می شود، بررسی اثر دفورمیتی های اندام تحتانی بر عملکرد تعادلی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش، مقایسه عملکرد کنترل تعادل بدن دانشآموزان دختر با دفورمیتی ژنوواروم پس از اعمال آشفتگی ناگهانی در سطح اتکاء با گروه کنترل بود.
روش بررسی: در این پژوهش مقایسه ای پس رویدادی با گروه شاهد و مواجه، تعداد ۸ نفر دانشآموز دختر مقطع راهنمایی (سن: ۴/۱±۵/۱۳ سال) دارای ژنوواروم به عنوان گروه مواجه و ۸ نفر دانشآموز دختر (سن: ۳/۱±۸/۱۳ سال) فاقد عارضه ژنوواروم به عنوان گروه شاهد به طور در دسترس انتخاب شدند. شتاب ناگهانی پاسچرال با رها کردن وزنه ای برابر ۱۰ درصد وزن بدن هر آزمودنی در چهار جهت قدامی، خلفی، داخلی و خارجی در حالیکه آزمودنیها بر روی دستگاه توزیع فشار کف پا که بر روی یک صفحه متحرک نصب شده بود، اعمال گردید. برای بررسی عملکرد تعادلی آزمودنیها در مواجهه با آشفتگی ایجاد شده، میزان جابجایی مرکز فشار پاها (COP) محاسبه گردید. داده های جمع آوری شده با روش آماری تست تی مستقل تحلیل شدند و ۰۵/۰≥P معنی دار تلقی می شد.
یافته ها: میزان جابجایی مرکز فشار پاها پس از اعمال شتاب ناگهانی پاسچرال در گروه ژنوواروم زانو به طور معناداری (۰۳۹/۰=p) بیشتر از گروه شاهد بود.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کنترل پاسچر هنگام مواجهه با آشفتگی ناگهانی در دانشآموزان دختر دارای ژنوواروم زانو در مقایسه با همسالان نرمال ضعیفتر میباشد. بنابراین، عدم راستای طبیعی در اندام تحتانی (ژنوواروم) میتواند به عنوان یک ریسک فاکتور اثرگذار بر کنترل و حفظ تعادل بدن هنگام مواجهه با آشفتگی ناگهانی باشد.
وصول مقاله:۲۷/۱۰/۹۰ اصلاحیه نهایی:۲/۳/۹۱ پذیرش:۲۹/۹/۹۱
نسیم شمس علیزاده، دکتر کیوان کاکابرایی، دکتر حمزه احمدیان، دکتر فایق یوسفی ،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
زمینه وهدف: این تحقیق با هدف بررسی تاثیر آموزش جراتمندی بر کمرویی دانشجویان پزشکی انجام شد.
روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه مداخلهای است که به روش نیمه آزمایشی با طرح مطالعه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه گیری به روش در دسترس صورت گرفت. گروه آزمایش شامل ۵۰ دانشجوی ترم دوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کردستان بود و ۵۰ دانشجوی ترم دوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که سابقه شرکت درکلاسهای آموزش جراتمندی را نداشتند به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. در گروه آزمایش مهارت جراتمندی به مدت ۴ هفته آموزش داده شد قبل و بعد از مداخله هر دو گروه مورد ارزیابی با پرسشنامه کم رویی چیک بریگز قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: در گروه آزمایش ۱۹ مرد و ۳۱ زن و در گروه کنترل ۲۰ مرد و ۳۰ زن شرکت داشتند .نتایج نشان داد که میانگین نمره پیش آزمون در دو گروه مشابه بود ولی میانگین نمره پس آزمون کمرویی در گروه کنترل با گروه آزمایش تفاوت آماری معناداری داشت که نشان دهنده این است که آموزش مهارتهای زندگی به طور معنی داری کمرویی را کاهش میدهد (۰۰۱/۰=p).
نتیجه گیری: آموزش مهارت جراتمندی در بهبود کمرویی تاثیر مثبت دارد وآموزش کوتاه مدت مهارت جراتمندی در دانشگاهها و مدارس توصیه می گردد.
کلید واژه ها: جراتمندی، کمرویی، دانشجویان.
وصول مقاله: ۱۸/۳/۹۲ اصلاحیه نهایی:۷/۷/۹۲ پذیرش:۱/۸/۹۲
اصغر زره پوش، دکتر محمد باقر کجباف، لیلا حشمتی فر، امیر حسین صادقی حسنیجه، حامد امیدی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
هدف: با توجه به اهمیت جهت گیری مذهبی بر سلامت روان و ثبات آن تا دوران بزرگسالی، این مطالعه با هدف بررسی جهتگیری مذهبی/اسلامی و ویژگیهای شخصیتی دانشجویان بر اساس پنج عامل شخصیت (NEO) انجام گرفت.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی– تحلیلی بود. ۲۷۲ شرکت کننده (مرد و زن) با دامنهی سنی ۱۸ – ۲۸ سال به روش نمونهگیری خوشهای از دانشگاه اصفهان انتخاب و با استفاده از دو پرسشنامه: ۱) پرسشنامه شخصیتی NEO، فرم کوتاه (NEO-FFI) و ۲) پرسشنامهی جهتگیری مذهبی اسلامی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که همهی رگه های پنج عامل شخصیت به جز روان آزرده خویی با جهتگیری مذهبی رابطه دارند (۰۱/۰P <) و عامل گشودگی نسبت به تجربه، ۱۱/۰ از واریانس جهت گیری مذهبی را در دانشجویان پیش بینی می کند. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده، جهت گیری مذهبی بین دو جنس تفاوت معنادار دارد (۰۵/۰p <).
نتیجه گیری: در مجموع، یافتهها نشان میدهند که رگههای شخصیتی با جهت گیری مذهبی رابطه داشته و از بین آنها گشودگی نسبت به تجربه نقش مهمتری ایفا می کند.
کلید واژه ها: جهت گیری مذهبی/اسلامی، پنج عامل شخصیت NEO، دانشجو.
وصول مقاله :۱۷/۲/۹۲ اصلاحیه نهایی:۲۲/۱۰/۹۲ پذیرش:۲۱/۱۱/۹۲
دکتر مرضیه مقدم ، دکتر ثریا رشیدزاده، دکتر نرگس شمس علیزاده، بدیعه فلاحی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: دانشجویان پزشکی عوامل تنشزای وسیعی را تجربه میکنند که بالقوه تاثیرات وخیمی در عملکرد تحصیلی دانشجویان اعمال خواهد کرد. به تبع نوع رشته تحصیلی این عوامل تنش زا در موارد متعددی قابل تغییر نبوده بلکه لازم است توانمندی دانشجویان در مقابله با استرسورها ارتقاءیابد. در این پژوهش تلاش شده که اثر بخشی آموزش مهارت مقابله با استرس (بعنوان بخشی از کوریکولوم آموزشی مهارتهای زندگی در دانشگاه علوم پزشکی کردستان) بر میزان استرس ادراک شده و سبک مقابله با استرس در دانشجویان و همچنین ماندگاری تاثیر آموزش مورد ارزیابی قرار بگیرد.
مواد و روش ها: مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد و حجم نمونه ۳۵ نفر و شامل تمام دانشجویان ترم دوم پزشکی بود. نمونهگیری به روش سرشماری انجام شد. آموزش مقابله با استرس طی چهار جلسه دو ساعته (طی چهار هفته متوالی) ارائه شد. ارزیابی توسط پرسشنامه استرس ادراک شده (۱۴ ماده ای) PSS-۱۴ و پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس، فرم کوتاه (CISS_۲۱) در چهار مقطع قبل و بلافاصله بعد از اتمام کلاسها، سه و شش ماه بعد از مداخله انجام شد. دادهها وارد نرم افزار آماریSPSS -۱۷ شده و با استفاده از آزمون های تی زوج و آنالیز واریانس یک طرفه و تست تعقیبی توکی تحلیل آماری شد.
یافته ها: میانگین استرس ادراک شده دانشجویان قبل از آموزش ۴۲/۳۳ بوده ولی این میزان پس از یک ماه به ۷۰/۳۲، پس از سه ماه به ۵۰/۳۱ و در ماه ششم پس از آموزش به ۲۲/۲۹ کاهش یافت. البته این تغییرات تنها بین مرحله قبل از آموزش و شش ماه پس از آموزش معنی دار بود (۰۱۲/۰=P). سبک غالب مقابله با استرس در تمام مراحل مسئله مدار بود ولیکن تغییرات انواع سبک ها در مراحل مختلف معنی دار نبود.
بحث و نتیجه گیری: در این مطالعه کاهش میزان استرس ادراک شده دانشجویان را میتوان به آموزش نسبت داد ولی نقش عوامل مداخله گر را نیز باید در نظر داشت. عدم تغییر سبک های مقابله ای پس از آموزش در دانشجویان می تواند مرتبط به کوتاهی دوره آموزش ونقص محتوای آموزش باشد.بنظر میرسد عوامل دیگری از قبیل مقطع تحصیلی دانشجویان و اجباری بودن آموزش نیز در نتایج فوق دخیل باشد. لذا پس از مطالعات بیشتر، تغییر در کوریکولوم آموزشی مهارتهای زندگی در دانشگاه علوم پزشکی کردستان ضروری میباشد.
کلمات کلیدی: دانشجوی پزشکی، مهارتهای زندگی، مقابله با استرس، استرس ادراک شده، سبک مقابله با استرس.
وصول مقاله:۲۱/۲/۹۲ اصلاحیه نهایی:۶/۳/۹۳ پذیرش:۲۰/۳/۹۳