۶ نتیجه برای ناظم
دكتر حبیب اله ناظم ، دكتر غلامعلی جلودار ، یدالله زارع ،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: از زمان کشف امواج پرفرکانس و به کارگیری آنها در صنایع مختلف همواره اثرات سوء آنها در سلولهای زنده مورد توجه محققین بوده است. گسترش اختلالات تولید مثلی امکان مرتبط بودن استفاده از امواج میکروویو را با این اختلالات مطرح نموده است. بیضهها یکی از بافتهای فعال بدن میباشند که میتوانند تحت اثر این امواج قرار گیرند و از طرفی سن فرد در زمان مواجه شدن با این امواج میتواند بر میزان اثرات، نقش مهمی داشته باشد. لذا هدف این تحقیق بررسی تأثیر امواج نشتی از اجاق میکروویو بر میزان هورمون تستوسترون مترشحه از بیضهها در موش صحرایی در دو مقطع سنی بالغ و نابالغ میباشد.
روش بررسی: در این تحقیق ۱۸ موش بالغ (سن حدود ۲ماه) و ۱۸ موش نابالغ (سن حدود یک ماه) مورد استفاده قرار گرفت. هر گروه سنی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروههای آزمایش روزانه سه نوبت و هر بار سی دقیقه در مدت دو ماه در مجاورت دستگاه مایکروفر با فرکانس ۲۴۵۰ مگاهرتز قرار گرفتند. گروههای کنترل نیز در شرایط مساوی از نظر نور و دما در محیط آزمایشگاه نگهداشته شدند. در پایان دوره با خونگیری از قلب، سرم تهیه و با استفاده از روش RIA میزان تستوسترون سرمها اندازه گرفته شد و دادههای حاصل با استفاده از تست T از نظر آماری مقایسه گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد میزان تستوسترون سرمها در گروههای نابالغ کمتر از گروه کنترل میباشد ولی این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. در حالی که گروههای بالغ میانگین تستوسترون درگروه آزمایش به طور معنیداری کمتر از گروه کنترل میباشد (۰۵/۰ p<).
نتیجهگیری: امواج میکروویو نشتی از اجاق میکروفر سبب کاهش تولید تستوسترون در موشهای بالغ گردید، که این کاهش میتواند به دلیل اثر مستقیم بر سلولهای لیدیگ بیضه یا اثر غیرمستقیم بر هیپوفیز و هیپوتالاموس باشد.
کلید واژهها: میکروویو، تستوسترون، موش صحرایی، بیضه
وصول مقاله: ۳۰/۱/۸۸ اصلاحیه نهایی: ۲۵/۶/۸۸ پذیرش مقاله: ۳۰/۶/۸۸
دکتر مهدی منتظر حقیقی، محمد یعقوب طالقانی، زهرا اکبری، مائده علیدادی، احسان ناظم الحسینی مجرد، دکتر مهسا مولایی، دکتر محمر رضا زالی،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: سرطان ارثی کلون و رکتوم (HNPCC) یک سندرم اتوزومال غالب است. معمولا در این سندروم پیشرفت سرطان در سنین جوانی افراد، اغلب ۴۰ تا ۵۰ سالگی، خود را نشان می دهد. موتاسیون در ژنهای مسوول ترمیم ژنوم میتواند سبب این بیماری شود. یکی از ژنهای درگیر در این بیماری ژن PMS۲ می باشد. در این مقاله، بیماری معرفی میشود که موتاسیون ژرم لاین جدیدی در ژن PMS۲ دارا می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ژن PMS۲ و تعیین موتاسیونهای احتمالی در این ژن می باشد.
معرفی مورد: مردی ۷۷ ساله که به علت تشخیص کارسینومای کولورکتال برای انجام آزمایشهای ژنتیک معرفی شد. وی از یک پولیپ کارسینوما به اندازه ۸/۶ سانتیمتر در بخش کبدی کولون (Hepatic flexure) رنج می برد. اگرچه که این بیمار نه شاخصهای بتسدا (Bethesda) و نه آمستردام ۲ (Amsterdam II) را داشت ولی غربالگری HNPCC این بیمار بعلت یافتههای آشکار بافتشناسی انجام شد. نمونهی خون برای بررسی موتاسیونهای ژن ها و بلوکهای پارافینی برای آنالیز ناپایداری توالیهای تکراری MSI مورد استفاده قرار گرفت.
نتیجهگیری: یک موتاسیون انتقالی Transition) در موقعیت ۶۷۶ که باعث تغییر نوکلئوتید گوانین((G به آدنین A)) و متعاقبا باعث تبدیل اسیدآمینه گلایسین به گلوتامیک اسید می شد، با بررسی توالی های بدست آمده از بخشهای کد کننده ژن PMS۲ مورد شناسایی قرار گرفت. آزمون ایمونوهیستوشیمی نیز در این بیمار غیر نرمال بودن بیان PMS۲را نشان داد و سنجش MSI نیز ناپایداری توالی های تکراری را در این بیمار نشان داد.
وصول مقاله:۲۰/۱۲/۹۰ اصلاحیه نهایی:۲/۹/۹۱ پذیرش:۱۸/۱/۹۲
دکتر سکینه محمدعلیزاده چرندابی، دکتر مژگان میرغفوروند، ویدا آغه میری ، دکتر حسین ناظمیه، صدیقه سلطانپور،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه:امروزه بدلیل وجود نگرانیهایی در زمینه خطرات ناشی از هورمون درمانی، اغلب پزشکان و زنان استفاده از فیتواستروژنها را برای درمان عوارض یائسگی ترجیح میدهند. رازک گیاهی حاوی ترکیبات فیتواستروژنی قوی میباشد که تا به حال تأثیر آن بر نشانههای زودرس یائسگی تنها در یک کارآزمایی مقدماتی مورد بررسی قرار گرفته است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر قرص رازک بر نشانههای زودرس یائسگی در زنان پریمنوپوز انجام شد.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده دو سوکور، ۶۰ نفر زن پریمنوپوز دارای پرونده بهداشتی در مراکز بهداشتی-درمانی شهر تبریز در سال ۱۳۹۲، با روش بلوکبندی به دو گروه ۳۰ نفره دریافت کننده قرص رازک یا دارونما روزانه ۵۰۰ میلیگرم به مدت ۹۰ روزاختصاص یافتند. نشانههای زودرس یائسگی با استفاده از مقیاس گرین (۶۳-۰) ارزیابی شد که قبل از مداخله و ۴، ۸ و ۱۲ هفته بعد از مداخله توسط مشارکتکنندگان تکمیل شد. از آزمون ANCOVA برای آنالیز داده-ها استفاده شد.
نتایج: میانگین نمره کلی گرین به طور معناداری در گروه رازک در پایان هفته چهارم(۳/۸- با فاصله اطمینان ۹۵%؛۷/۹- تا ۹/۶-)، هفته هشتم (۷/۱۲- تا ۵/۱۶- ۶/۱۴-) و هفته دوازدهم (۰/۱۶- تا ۵/۲۰- ۲/۱۸- )پس از مداخله کمتر از گروه پلاسبو بود. هیچگونه اثرات جانبی ناشی از مداخله گزارش نشد.
نتیجهگیری: قرص رازک توانست شدت نشانههای زودرس یائسگی را در زنان پریمنوپوز بطور مؤثری کاهش دهد. بنابراین در موارد بروز علائم زودرس حول و حوش یائسگی میتوان از این فیتواستروژن به عنوان یک روش درمانی استفاده کرد.
واژههای کلیدی: نشانههای زودرس یائسگی، رازک، پریمنوپوز، کارآزمایی بالینی
وصول مقاله:۷/۱۰/۹۲ اصلاحیه نهایی:۲۰/۱۲/۹۲ پذیرش:۳۰/۱/۹۳
۷N۲۰۱۳۰۱۰۱۱۰۳۲۴IRCT
دکتر ناظم قاسمی ،
دوره ۲۲، شماره ۵ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: به منظور افزایش زیست پذیری سلول های بنیادی در محیط درونی بدن و با توجه به اثرات مشترک ضد التهابی و ضد آپوپتوزی سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی انسان human adipose derived stem cells (hADSCs) و آستاگزانتین و توانایی عبور آنها از سد خونی مغزی، در این مطالعه اثرات آستاگزانتین بر بقاء و تکثیر سلول های hADSCs با هدف دستیابی به یک مکمل در سلول درمانی بیماری MS، مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: بعد از جداسازی سلول های hADSCs و بررسی CD مارکرها ، این سلول ها به مدت ۷۲ ساعت در محیط DMEM-F۱۲ و در حضور غلظت های مختلف آستاگزانتین (۱ng/ml)، (۵ ng/ml) و (۱۰ ng/ml) کشت داده شدند. نهایتا تکثیر و زیست پذیری سلول ها با استفاده از روش های Tryphan Blue و MTT مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که درصد بالایی از سلول های hADSCs ، مارکرهای CD۹۰ و CD۴۴ و درصد پایینی از آنها مارکرهای سلول های خونساز را بیان کردند. بعلاوه میانگین درصد بقاء در سلول های تیمار شده با ۵ نانوگرم آستاگزانتین در مقایسه با سایر گروه ها به صورت معنی داری افزایش یافته است (۰۴/۰=P). نتایج تریپان بلو هم نشان داد که آستاگزانتین اثر قابل توجهی در تکثیر سلول های بنیادی دارد و میانگین تعداد سلول ها در گروه تیمار شده با ۵ نانوگرم آستاگزانتین نسبت به گروه کنترل، به صورت معنی داری افزایش یافته است (۰۳/۰=P).
نتیجه گیری: آستاگزانتین توانایی افزایش بقاء و تکثیر سلول های hADSCs را دارد و از این ماده می توان در درمان های مبتنی بر سلول، در بیماری MS استفاده کرد.
واژه گان کلیدی: آستاگزانتین، تکثیر سلولی، بقای سلولی
وصول مقاله:۲۹/۱/۹۶ اصلاحیه نهایی:۲۳/۳/۹۶ پذیرش:۲۴/۴/۹۶
دکتر ناظم قاسمی ،
دوره ۲۲، شماره ۵ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس(MS) یک بیماری اتوایمن تخریب کننده میلین است که سیستم عصبی مرکزی را تحت تاثیر قرار می دهد. این مطالعه با هدف ارائه یک روش ساده، کارامد و کوتاه مدت در تمایز سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی انسان به سلول های پیش ساز الیگودندروسیتی به منظور دستیابی به یک جمعیت همگنی از این سلول ها انجام شد.
روش بررسی: بعد از جداسازی سلول های بنیادی، تمایز سلولی به دو روش و با استفاده از اجسام شبه جنینی و سلول های شبه اکتودرمی انجام شد. قابلیت زیست پذیری سلولها با استفاده از روش MTT و درصد سلول های بیان کننده مارکر های Olig۲ و A۲B۵با کمک ایمونوسیتوشیمی مشخص گردید. همه ی داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون آماری Independent- Samples T Test آنالیز شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که درصد بالایی از سلول های بنیادی، مارکرهای CD۹۰ و CD۱۰۵و درصد پایینی از آنها مارکرهای CD۴۵ و CD۱۴ (مارکرهای سلول های خونساز) را بیان کردند. بعلاوه میانگین درصد سلول های بیان کننده مارکرهای الیگودندروسیتی پیش ساز (Olig۲ و (A۲B۵ در دو گروه متفاوت بود (۰۳۱/۰P=). علاوه بر این، مقایسه قابلیت زیست پذیری سلولها نشان داد که میانگین جذب نوری در سلول های تمایز یافته با منشاء اجسام شبه جنینی نسبت به سایر گروها افزایش یافته است (۰۴۴/۰P=).
نتیجه گیری: تمایز سلول هایhADSCs به سلول های الیگودندروسیتی پیش ساز با استفاده از اجسام شبه جنینی روشی سریع، کارامد و مقرون به صرفه برای دستیابی به یک جمعیت همگنی از این سلول ها می باشد.
کلمات کلیدی: مولتیپل اسکلروزیس، سلول های بنیادی بالغین، الیگودندروگلیا
وصول مقاله:۴/۱۲/۹۵ اصلاحیه نهایی:۱۶/۱/۹۶ پذیرش:۱۰/۳/۹۶
ابراهیم باقری، سیدمحمد مرندی، ناظم قاسمی،
دوره ۲۳، شماره ۵ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و مقدمه: بیماری مولتیپل اسکلروزیس نوعی بیماری مزمن نورودژنراتیو است که با ناتوانی عصبی همراه است. کورکومین به دلیل توانایی عبور از سد خونی مغزی و داشتن اثرات آنتی اکسیدانی قوی و محافظتکنندگی عصبی میتواند در پیشگیری از ابتلا به این وضعیت غیرطبیعی مؤثر باشد. لذا هدف این مطالعه بررسی اثرات کورکومین در بهبود قدرت عضلانی، پیشگیری از تخریب سلولهای الیگودندروسیتی و میلین در مغز موش صحرایی است.
روش بررسی: تعداد ۲۸ عدد موش صحرایی (۲۰۰ میلیگرم) به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل، شم (DMSO)، کاپریزون و کورکومین قرارداده شدند. در گروه کورکومین، همزمان با گاواژ کاپریزون (۰,۶ درصد)، کورکومین (۲۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم) به مدت چهار هفته استفاده شد. در طول مطالعه قدرت عضلانی با استفاده از تست رفتاری بسکت، درصد سلولهای بیانکننده مارکر های A۲B۵ و MBP توسط تکنیک ایمونوهیستوشیمی و میزان تراکم میلین با استفاده از رنگآمیزی لوکسال فست بلو مورد ارزیابی قرار گرفت. نهایتاً نتایج بهدستآمده با استفاده از نرمافزارهای Image j، SPSS و آزمون آنالیز واریانس یکطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: تصاویر ایمونوهیستوشیمی نشان داد که در گروه کورکومین درصد سلولهای بالغ و پیش ساز الیگودندروسیتی در مقایسه با گروه های شم و کاپریزون به صورت معنیداری بیشتر است (۰۵/۰≥P). بعلاوه دانسیته میلین و قدرت عضلانی موشها در گروه کورکومین نسبت به گروه های کاپریزون و شم بالاتر بود (۰۵/۰≥P).
نتیجهگیری: مصرف ترکیبات طبیعی که محتوی کورکومین میباشند، میتواند در پیشگیری از تخریب سلولهای الیگودندروسیتی و میلین در افراد مستعد به بیماری ام اس مؤثر باشد.