۴ نتیجه برای مدرسی
دكتر مهرداد مدرسی، دكتر منوچهر مصری پور، مهران اسدی مرغملکی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به کاربرد وسیع زعفران بعنوان رنگ و چاشنی در الگوی تغذیه مردم بسیاری از مناطق جهان، این تحقیق جهت تعیین اثرات احتمالی عصاره زعفران بر روی اجزای پروتئینی خون در موش سوری انجام گرفت.
روش بررسی: بدین منظور پنج گروه هشت تایی از موشهای آزمایشگاهی کوچک نر بالغ مورد استفاده قرار گرفت. گروه کنترل (sham) نرمال سالین دریافت کرد و چهار گروه دیگر چهار دوز متفاوت ۲۵، ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ mg/kg/۴۸h از عصاره زعفران را به مدت ۲۰ روز دریافت کردند. پروتئینهای پره آلبومین، آلبومین، آلفا-۱، آلفا-۲، بتا، و گاما گلبولینها با روش الکتروفورز از سرم جدا گردید و با استفاده از آنالیز رایانه ای مقدار آنها اندازهگیری شد. نسبت A/G (نسبت آلبومین به گلبولین) با توجه به الگوی الکتروفورتوگرام محاسبه گردید.
یافتهها: میانگین سطح سرمی پره آلبومین و آلبومین در گروههای تجربی دوم (mg/kg/۴۸h ۵۰) و سوم (mg/kg/۴۸h ۱۰۰) با گروه کنترل تفاوت معنیدار داشته اما بین سایر گروهها و گروه کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد. سطح سرمی آلفا-۱ در هیچ یک از گروهها تفاوت قابل ملاحظهای با گروه کنترل نداشت. میانگین سطح سرمی آلفا-۲ و بتا در گروههای تجربی تیمار شده با دوزهای mg/kg/۴۸h ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ و سطح سرمی گاما در گروههای تیمار شده بادوزهای mg/kg/۴۸h ۱۰۰ و ۲۰۰ نسبت به گروه کنترل تفاوت معنیداری نشان داد (۰۵/۰p<). همچنین نسبت A/G در همه گروههای تجربی در مقایسه با گروه کنترل بصورت وابسته به دوز تفاوت معنیداری نشان میدهد (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: با توجه به اینکه سنتز آلبومینها در کبد صورت میگیرد افزایش میزان آلبومین نشان دهنده بهبود عملکرد کبد در اثر تزریق عصاره زعفران میباشد. همچنین افزایش سنتز گلبولینها و کاهش نسبت A/G نشان میدهد عصاره زعفران توانسته بدون ایجاد تحریک آنتی ژنیک موجب تقویت سیستم ایمنی گردد.
کلید واژهها: آلبومین، گلبولین، سرم، موش سوری، زعفران
وصول مقاله: ۲۲/۴/۸۷ اصلاح نهایی: ۲۰/۸/۸۷ پذیرش مقاله: ۲۸/۸/۸۷
دکتر علی میکائیلی، دکتر مسعود مدرسی، کورش مظفری،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: درماتوفیتوزیس نوعی عفونت قارچی است که در آن سطوح خارجی بدن انسان و حیوانات توسط درماتوفیتها مورد تهاجم قرار میگیرند. استفاده از داروهای ضد درماتوفیت موجود به علت عوارض جانبی و مقاومتهای دارویی، دارای محدودیتهایی میباشد. لذا امروزه گیاهان دارویی بعنوان منابع جدید تهیه داروهای ضدقارچ مطرح هستند. ُارمک کبیر یکی از قدیمیترین گیاهان دارویی میباشد که اثرات ضدقارچی آن علیه برخی از قارچها گزارش شده است. در این پژوهش اثر ضدقارچی این گیاه علیه قارچ میکروسپوروم جیپسئوم مورد مطالعه قرار گرفت.
روش بررسی: از اندام هوایی خشک شده گیاه، عصارههای تام آبی و هیدروالکلی تهیه شد. اثرات ضدقارچی این عصارهها علیه قارچ میکروسپوروم جیپسئوم به دو روش رقیقسازی در آگار و انتشار دیسک بررسی گردید. در این پژوهش، از تربینافین به عنوان کنترل مثبت استفاده شد. کشتها در پایان هفته دوم مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج روش رقیقسازی در آگار و انتشار دیسک بترتیب بصورت حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) و اندازه قطر هاله عدم رشد ثبت گردیدند.
یافتهها: در روش رقیقسازی در آگار، تنها عصاره آبی با MIC مساوی mg/ml ۱۰ از خود اثر ضدقارچی نشان داد اما در روش انتشار دیسک در کلیه غلظتهای تهیه شده از هر دو عصاره، مهار رشدی مشاهده نشد. ضمناً MIC تربینافین برای میکروسپوروم جیپسئوم g/mlµ ۵/۰ تعیین گردید.
نتیجهگیری: نتایج نشان دادند که عصاره تام آبی اندام هوایی گیاه ُارمک کبیر دارای فعالیت ضددرماتوفیتی علیه قارچ میکروسپوروم جیپسئوم میباشد، اما قدرت اثر این عصاره قابل مقایسه با تربینافین نیست. این احتمال وجود دارد که با خالصسازی بیشتر عصاره آبی این گیاه، بتوان ترکیباتی با اثرات ضددرماتوفیتی شاخص بدست آورد.
کلید واژهها: ُارمک کبیر، اندام هوایی، اثرات ضددرماتوفیتی، میکروسپوروم جیپسئوم.
وصول مقاله:۲۴/۴/۹۳ اصلاحیه نهایی:۲۷/۱۱/۹۳ پذیرش:۱۷/۱/۹۴
دکتر مرضیه مقدم، خانم گل نیا ساعد، آقای فاتح سهرابی، خانم سارا مدرسی، دکتر نرگس شمس-علیزاده،
دوره ۲۶، شماره ۷ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: اسکیزوفرنی اختلالی ناتوان کننده است که ماهیتی پیچیده و مزمن دارد. مراقبت پس از ترخیص یکی از روشهایی است که برای درمان آن به کار برده شده است. هدف این مطالعه بررسی کارآمدی مراقبت-در منزل بر شدت علائم، میانگین و مدت بستری بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و مقایسه با گروه کنترل بود.
مواد و روشها: در قالب یک مداخله کارآزمایی تصادفی کنترل شده، از بیماران ترخیص شده از بیمارستان روانپزشکی آنهایی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند و رضایتنامه شرکت در مطالعه را امضا نمودند (۲۶ نفر) انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل و آزمایش تخصیص یافتند. گروه مداخله به مدت یک سال تحت برنامه مراقبت در منزل قرار گرفت و گروه کنترل مداخله خاصی غیر از درمان داروییشان دریافت نکرد. تعداد بستری و میانگین مدت بستری بیماران بعلاوه پرسشنامه علائم مثبت و منفی اسکیزوفرنیا (PANSS)، در سه مرحله (پیش از ورود، ۶ ماه و سپس ۱۲ ماه بعد) ازریابی شد. دادهها با استفاده از نسخه بیستم SPSS و با بهکارگیری روشهای آمار توصیفی، تحلیل واریانس از نوع اندازهگیری مکرر تحلیل شدند.
یافتهها: آزمودنیها ۲۶ (۱۹ مرد، ۷ زن) با میانگین سنی ۳۷/۶ انحراف معیار ۱۲/۲ که در هیچیک از متغیرها تفاوت معناداری در اطلاعات به دست آمدۀ اولیه نشان ندادند. نتایج تحلیلهای آماری نشان داد گروه مداخله کاهش معناداری در هر سه متغیر نسبت به گروه کنترل داشته است. این تغییرات در یک سال پیگیری همچنان حفظ شد.
نتیجهگیری: مطالعۀ حاضر نشان داد که مراقبت روان پزشکی-در منزل در رسیدگی به بعضی از نیازهای بیماران اسکیزوفرنیا رویکرد کارآمد است، شدت و طول مدت علایم و میزان بستری شدن را کاهش میدهد. با این وجود هرچه برنامه مداخلاتی منظم در دورههای پیگیری بیشتر باشد، احتمالاً نتایج بهتری به دست دهد.
آقای فاتح سهرابی، خانم گل نیا ساعد، دکتر مرضیه مقدم، دکتر نرگس شمس علیزاده، خانم سارا مدرسی،
دوره ۲۸، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت در منزل یکی از روشهایی است که اخیراً رشد یافته و برای اختلالات شدید روانی به کاربرده شده است. هدف این مطالعه بررسی کارآمدی مراقبت در منزل بعضی از فاکتورهای درمانی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بود.
روش: در قالب یک مداخله کارآزمایی تصادفی کنترل شده، از بیماران دو قطبی نوع ۱ ترخیص شده از بیمارستان روانپزشکی قدس سنندج آنهایی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند و رضایتنامه شرکت در مطالعه را امضا نمودند (۲۶ نفر) انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل و آزمایش گماشته شدند. ارزیابیکنندگان از اینکه اعضای چه گروهی را ارزیابی میکنند آگاهی نداشتند. گروه مداخله به مدت یک سال تحت برنامه مراقبت در منزل قرارگرفت و گروه کنترل مداخله خاصی غیر از درمان داروییشان دریافت نکرد. تعداد بستری و میانگین مدت بستری بیماران به علاوه پرسشنامه مانیای یانگ، افسردگی همیلتون ، در سه مرحله پیش از ورود، بعد از ۶ ماه و سپس ۱۲ ماه بعد، از آنان اخذ شد. تحلیل نتایج با استفاده از SPSS و با بهکارگیری روشهای آمار توصیفی، تحلیل واریانس از نوع اندازهگیری مکرر انجام شد.
یافتهها: آزمودنیها ۲۶ نفر (۱۹ مرد، ۷ زن) بودند (میانگین سنی ۳۷/۶ انحراف معیار ۱۲/۲) که ۱۳ نفر به گروه مداخله (میانگین سنی=۳۶/۱۵، انحراف استاندارد= ۱۵/۰۴) و ۱۳ نفر دیگر به گروه کنترل اختصاصیافتند (میانگین سنی=۳۴/۹۲ و انحراف استاندارد=۵/۱۵) که تفاوت معنیداری در اطلاعات به دست آمدۀ اولیه نداشتند (۷۸۳ /۰=p , T=۰/۲۷۹ ). نتایج نشان داد گروه مداخله کاهش معنیداری در هر سه متغیر تعداد بستری (۰/۰۰۱= p)، افسردگی (۰/۰۰۲= p) و مانیا (۰/۰۰۶= p) نسبت به گروه کنترل داشت و این میزان در یک سال پیگیری همچنان حفظ شد.
نتیجهگیری: مطالعۀ حاضر نشان داد که رویکرد مراقبت در منزل در کاهش شدت علائم، تعداد و طول مدت بستری بیماران دوقطبی مؤثر است. به نظر میرسد برای رسیدن به نتایج بهتر لازم است دورههای بلندتری مداخله ادامه یابد