[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اول سایت مجله::
صفحه اول سایت دانشگاه::
اطلاعات مجله::
اعضای دفتر مجله::
نمایه‌های مجله::
آرشیو مقالات::
راهنمای نویسندگان::
راهنمای داوران::
ثبت نام و ارسال مقاله::
امکانات سایت مجله::
واحد علم سنجی دانشگاه::
مقالات مرتبط::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد مقالات مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
شاخص های استنادی مجله

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations103475748
h-index3925
i10-index271145

 
..
کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی کردستان
AWT IMAGE
..
معاونت تحقیقات و فن آوری
AWT IMAGE
..
SCImago Journal & Country Rank
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۷۶ نتیجه برای رضایی

دكتر محمد جعفر رضایی، دكتر شهره رضایی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۷۹ )
چکیده

چکیده مقدمه: این تحقیق به منظور بررسی تغییرات توزیع ماستوسیتهای غده سمینال وزیکول موش صحرایی در طی دوران حاد آسیب نخاعیSCI (spinal cord injury) صورت گرفت. مواد و روشها: این بررسی یک مطالعه RCT است که در آن ۴۳ سر موش صحرائی نر از نژاد Sprague دو ماهه به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. نخاع موشهای صحرایی گروه آزمایش پس از بی‌‌حسی ولامینکتومی درناحیهT۹، بطور عرضی قطع شد. در گروه کنترل تنها عمل لامینکتومی در ناحیه T۹صورت گرفت ولی نخاع سالم باقی ماند. در هفته اول و دوم و سوم پس از جراحی ، از غده سمینال وزیکول گروههای کنترل و آزمایش نمونه گیری به عمل آمد و از آنها برشهای سریال تهیه شد و پس از رنگ آمیزی تولوئیدین - بلو تعداد ماستوسیتهای همبندی و مخاطی گروه کنترل و آزمایش محاسبه و با استفاده از تست من ویتنی یو (Mann-Whitney U )معنی دار بودن اختلاف گروههای کنترل و آزمایش بررسی شد. نتایج: تعداد ماستوسیتهای غده سمینال وزیکول درگروههای آزمایش افزایش یافت. بطوریکه میانگین این تعداد در گروه کنترل ۷ روزه ۰۱۴/۸ (۲۲/۰ ) و در گروه آزمایش ۶۳/۱۱ (۵۹/۰ )، همچنین در گروه کنترل ۱۴ روزه ۱۴/۸ (۸۵/۰  ) و در گروه آزمایش ۷/۷۰ (۸۴/۷ ) بود که از نظر آماری نیز معنی دار است (۰۰۱/۰P< ). این افزایش در گروههای هفت روزه و چهارده روزه در مقایسه با گروه کنترل معنی دار بود. نتیجه گیری: افزایش ماستوسیتها، بویژه ماستوسیتهای مخاطی گروه آزمایش نشان دهنده آسیب اپی تلیومی در این دوران است و ممکن است یکی از دلایل افزایش تیتر آنتی بادی در مایع منی و کاهش کیفیت مایع منی و متعاقبا" ناباروری بیماران نخاعی باشد.
مرتضی ابوذری پور، دكتر فردین عمیدی، دكتر محمد جعفر رضایی، دكتر فردین فتحی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۵ )
چکیده

زمینه و هدف: تراتوژنیسیتی ثابت شده نقصان سطح روی و بیان فرضیه‌هایی مبنی بر تداخل عمل فولیک اسید و جذب روی، ما را بر آن داشت که به بررسی اثر فولیک اسید بر میزان سطح روی پلاسما بپردازیم. روش بررسی: در این مطالعه تجربی از دو گروه استفاده شد. هر گروه شامل ۶ موش صحرایی ماده از نژاد آلبینو با وزن ۲۵۰گرم بود که تحت شرایط یکسان محیطی و تغذیه‌ای قرار داشتند و به روش تصادفی انتخاب شده بودند. تک دوز فولیک اسید به میزان mg/Kg۴ به روش داخل صفاقی به رت‌های گروه تجربی تزریق گردید و رت‌های گروه کنترل نیز نرمال سالین را با دوز mg/Kg۴ دریافت کردند. غلظت روی پلاسما توسط دستگاه جذب اتمی سنجیده شد و تحلیل داده‌ها با روش آماری t-test صورت گرفت. یافته‌ها: میانگین روی پلاسما در گروه تجربی (۲۳/۲±۹۰/۲۷) پایین‌تر از گروه کنترل (۵۷۹/۰±۱/۴۲) بود. (۱۴/۱۵=t و ۰۰۰/۰=P) نتیجه‌گیری: فولیک اسید موجب کاهش سطح روی در پلاسما می‌گردد. وصول مقاله: ۲۵/۱۰/۸۴ اصلاح نهایی: ۱۶/۵/۸۵ پذیرش مقاله: ۲/۶/۸۵
دكتر محمد جعفر رضایی، مرتضی ابوذری، دكتر شهره رضایی، دكتر بهرام نیکخو، مسعود علاسوند، رضا صالحی، دكتر فردین فتحی، پروین ثابتی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۶ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف : در طی پنجاه سال گذشته شواهد علمی متعددی نشان داده است که فلوراید احتمالاً می‌تواند سبب کاهش طول عمر، ایجاد سرطان، انواع اختلالات روانی، تشدید استئوپروز و شکستگی استخوان لگن در افراد مسن شود.

  فلوراید می‌تواند پاسخهای التهابی را القا کرده و موجب توقف سیکل سلولی و القای نوعی از مرگ سلولی تحت عنوان آپوپتوزیس در سلولهای جانوری در محیط کشت گردد. اما اطلاعات ما در مورد اثرات فلوراید بر روی هیستولوژی قلب بسیار ناچیز است. در مدلهای حیوانی گزارشات اندکی در مورد اثرات سدیم فلوراید بر روی القای تغییرات تخریبی در قلب وجود دارد. در مطالعاتی که تاکنون صورت گرفته اثرات دراز مدت سدیم فلوراید بر روی سلولهای قلبی بررسی شده است. هدف این مطالعه بررسی اثرات کوتاه مدت فلورزیس تجربی بر روی تغییرات هیستولوژیکی سلولهای میوکاردی در موش صحرایی است.

  روش بررسی : در این مطالعه تجربی ۵۶ سر موش صحرایی بالغ نر نژاد Sprague dawley به طور تصادفی به گروههای تجربی و کنترل تقسیم شدند (هشت گروه ٬ تعداد در هر گروه هفت سر). در گروههای آزمایشی سدیم فلوراید به میزان mg/kg/day ۱۰و ۲۰ و به مدت ۱۴ و ۲۸ روز به صورت زیر پوستی تزریق شد. گروههای کنترل میزان هم حجمی از بافر فسفات را دریافت کردند. وزن قلب و وزن بدن در گروههای کنترل و آزمایش اندازه‌گیری شد و نمونه‌های قلب جهت مطالعات هیستولوژیکی آماده شدند و بصورت معمول رنگ‌‌آمیزی شدند. نتایج با استفاده از آزمون Student T-test آنالیز شد.

  یافته‌ها : نتایج نشان داد که وزن قلب و وزن بدن در گروههای آزمایشی در مقایسه با گروههای کنترل بطور معنی‌داری کاهش یافت. در گروه تجربی، میوکارد تغییرات دژنراتیوی را پس از تزریقات روزهای ۱۴ و ۲۸ نشان داد، این تغییرات شامل ظهور میوسیتهای هایپرکروماتیک و خونریزیهای کوچک بود. در این گروه میوسیتهای دژنراتیو تغییراتی نظیر ناپدید شدن هسته‌ها، فیبرینولیزیس را نشان دادند. همچنین افزایش سلولهای بینابینی در بافت همبندی میوکاردیوم روی داد. میزان آسیب میوکارد ارتباط با دوز فلوراید تزریق شده داشت (۰۵/۰ p< ). در حیوانات گروه کنترل، میوکارد هیچیک از تغییرات ذکر شده را نشان نداد.

  نتیجه‌گیری : تزریق سدیم فلوراید موجب کاهش معنی‌دار وزن بدن و وزن قلب در طی مراحل اولیه تزریق می‌شود. مطالعاتهیستولوژیکی در طی این دوره تغییرات دژنراتیوی را در میوکارد نشان داد.


دكتر قباد مرادی، دكتر علیرضا دلاوری، دكتر سمراد محرابی، دكتر آرش پولادی، دكتر مژده بهرام رضایی۵،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۶ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف : مصرف دخانیات بعنوان یکی از عوامل خطر مهم و افزایش دهنده بار کلی بیماریها در دنیا مطرح می‌‌باشد و برآورد شده که مصرف سیگار در جهان سالانه باعث مرگ ۴ میلیون نفر می‌شود، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی اپیدمیولوژیک مصرف سیگار در جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله استان کردستان انجام پذیرفته است .

  روش بررسی : این مطالعه یک مطالعه مقطعی (Cross-Sectional) توصیفی تحلیلی بود و جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از پرسشنامه انجام شد. در این مطالعه انتخاب نمونه‌ها با رویکردی سیستماتیک و با شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای- تصادفی از کل شهرستانهای استان بود که پس از یک پایلوت به انجام رسید. در نهایت نیز تعداد ۲۴۶۸ نفر از کل۲۵۰۰ مورد رکورد اولیه، پس از غربالگری داده‌ها و حذف موارد مخدوش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته‌ها : از میان افراد مورد مطالعه، ۶/۴۹% (۱۲۲۵ نفر) مرد، ۶۵% (۱۶۰۲ نفر) بی‌سواد یا کم سواد و محل سکونت ۱۵۲۱ نفر (۶/۶۱%) شهر بود. از نظر توزیع حالتهای مختلف، افراد غیرسیگاری ۶/۷۷%، افراد سیگاری فعال ۴/۱۶%، افراد سیگاری غیرفعال ۱/۱% و نیز افراد سیگاری ترک کرده ۹/۴% کل را تشکیل می‌دادند. شیوع مصرف سیگار در گروه‌های سنی ۲۵ تا ۶۴ سال بیشتر از سنین پایین‌تر بود (۰۰۱/۰ p< )، درصد ترک سیگار با افزایش سن، افزایش می‌یابد (۰۰۱/۰ p< ). شیوع مصرف سیگار در زنان بیشتر گرایش به سنین بالا دارد. تفاوت معنی‌دار آماری به صورت شیوع مصرف بیشتر مردان نسبت به زنان (۰۰۱/۰ p< ) وجود داشت. شیوع مصرف سیگار از لحاظ محل سکونت افراد، اختلاف معنی‌داری نداشت (۰۵/۰< p ). تعداد نخ مصرفی سیگار در روز، در کل۳۴/۱۴ نخ سیگار بوده و شیوع مصرف سیگار به نسبت سطح تحصیلات افراد نشانگر اختلاف آماری معنی‌دار می‌باشد (۰۰۱/۰ p< ).

  نتیجه‌گیری : بر اساس یافته‌های این مطالعه که توانسته است اطلاعاتی پایه را برای مطالعات طولی در آینده فراهم سازد، باید اشاره کرد که نیاز به وجود و اشاعه برنامه‌های کنترلی در مورد توقف و یا کاهش مصرف سیگار و پیشگیری از افزایش شیوع مصرف در جامعه بخوبی احساس می‌شود که بالطبع مطالعات تکمیلی بیشتری نیز برای تعیین مناسب‌ترین و مؤثرترین استراتژیهای برخورد با این مسأله ضرورت می‌یابد.


عباس احمدی ، دکتر مهناز آقایی پور ، دکتر علی اکبر پور فتح الله ، دکتر منصور رضایی ، مهین نیکوگفتار ، دکتر مهرداد پارکی ، دکتر بهرام نیکخو، روح الله مولودی ، نادر کهن ،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۶ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: لوسمی‌های حادی که در ایمنوفنوتایپینگ، خصوصیات فنوتیپی بیش از یک رده سلولی را از خود بروز می‌دهند، در طبقه‌بندی سازمان بهداشت جهانی (WHO) به عنوان لوسمی‌های حاد با رده سلولی مبهم (ambiguous) شناخته می‌شوند. یک زیر نوع از این لوسمی‌ها، لوسمی حاد دو فنوتیپی (BAL) است، که در آن بلاست‌های لوسمیک، مارکرهای دو رده سلولی متفاوت را عرضه می‌کنند. این نوع لوسمی بوسیله گروه EGIL به خوبی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و برای تشخیص آن یک سیستم امتیازبندی را پیشنهاد نموده است. که طبق آن مواردی از لوسمی‌های حاد که برای رده میلوئیدی و یکی از رده‌های لنفوئیدی (B و یا T) امتیاز بیش از ۲ بگیرند، لوسمی حاد دوفنوتیپی (BAL) شناخته می‌شوند. در اینجا یک مورد نسبتاً نادر از لوسمی حاد با فنوتیپ دو رده سلولی متفاوت و پیش آگهی نامطلوب که جهت ایمنوفنوتایپینگ به بخش فلوسیتومتری سازمان انتقال خون ایران مراجعه کرده بود گزارش می‌شود. معرفی بیمار: در مهر ماه ۱۳۸۱ نمونه‌های خون محیطی و آسپیراسیون مغزاستخوان مرد ۵۲ ساله‌ای که برای تشخیص و تعیین رده درگیر در روند بدخیمی به آزمایشگاه سازمان انتقال خون ایران، بخش فلوسیتومتری ارجاع شده بود از نظر مورفولوژی، سیتوشیمی، ایمنوفنوتایپینگ مورد بررسی و آنالیز قرارگرفت. یافته‌ها: بلاستهای خون محیطی و مغز استخوان مریض در زیر میکروسکوپ نوری نسبتاً بزرگ، با نسبت هسته به سیتوپلاسم بالا و اکثراً فاقد گرانول بودند. رنگ‌آمیزیهای سیتوشیمیائی NSE, SBB, MPO و PAS همگی منفی بودند. آنالیز فلوسیتومتری نشان داد که بلاستهای مغز استخوان مریض آنتی‌ژنهای لنفوئیدی CD۱۹، CD۲۰ CD۷ و TdT؛ آنتی‌ژنهای میلوئیدی CD۱۱۷ CD۱۳ و CD۱۵ و همچنین مارکرهای استم سل: CD۳۴ و HLA-DR را عرضه کردند. آنالیز سیتوژنتیک کاریوتیپ نرمال را نشان داد. مریض با توجه به مورفولوژی و مثبت شدن CD۱۳، M۰-AML تشخیص داده شد. در پیگیریهای بعدی مریض پس از دریافت رژیم شیمی درمانی AML و رفتن به پس رفت بالینی، ۵ ماه بعد بدلیل عود بیماری فوت نمود. در هنگام جمع‌آوری و آنالیز داده‌ها متوجه شدیم که با توجه به معیارهای EGIL در تعریف و طبقه‌بندی لوسمی‌های حاد این مورد BAL بوده است. نتیجه‌گیری: BAL یکی از موارد نادر لوسمی‌های حاد است که با مورفولوژی و سیتوشیمی به هیچ وجه قابل تشخیص نبوده و دارای پیش‌آگهی نامطلوب است. هر چند اهمیت بیولوژیک و بالینی شناسائی این نوع بدخیمی چندان روشن نیست، اما تشخیص صحیح و گزارش چنین مواردی بر اساس معیارهای استاندارد و پذیرفته شده، همانند معیارهای EGIL، می‌تواند در دستیابی به این امر، بهبود پروگنوز و انتخاب یک درمان اختصاصی کمک کند. کلید واژه‌ها: لوسمی حاد دو فنوتیپی، فلوسیتومتری، ایمنوفنوتایپینگ، پیش‌آگهی
دكتر فریبا سیدالشهدایی، دكتر فرناز زندوکیلی، دكتر شیرین سنایی، دكتر معصومه رضایی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۶ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف : تسکین بی خطر درد زایمان یکی از نکات مهم مامایی مدرن می‌باشد. مسکن مورد استفاده باید دارای خاصیت مسکنی قوی، اثرسریع و عوارض جانبی حداقل باشد تا بتواند در کاهش درد حین زایمان مناسب باشد. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه‌ای اثر پتیدین و ترامادول بر درد، طول مدت زایمان، آپگار نوزاد و عوارض مادری آنها در زنان اول زا انجام شد.

  روش بررسی : این مطالعه یک مطالعه RCT سه سو کور بود. حجم نمونه شامل ۳۰ نفر در دو گروه (۱۵ نفر) ترامادول و پتیدین بود و روش نمونه‌گیری تصادفی با استفاده از تخصیص بلوکهای تصادفی شده بود. ضوابط ورود شامل زنان حامله پرایمی پاروس با حاملگی ترم، شروع دردهای زایمانی به طور خودبخود، عدم انجام اینداکشن، عدم وجود حاملگی پر خطر و عوارض حاملگی، عدم وجود بیماری زمینه‌ای و مصرف دارو، عدم سابقه حساسیت دارویی و رسیدن دیلاتاسیون دهانه رحم به ۴ سانتی‌متر بود. با شروع فاز فعال زایمان علائم حیاتی زائو ثبت و درد زائو با مقیاس NRS ثبت گردید. سپس ۵۰ میلی‌گرم ترامادول و ۵۰ میلی‌گرم پتیدین در داخل ۲۰۰ سی سی محلول رینگر به صورت انفوزیون داخل وریدی جهت تخفیف درد در نمونه‌ها داده می‌شد و مجدداً درد و علائم حیاتی یک ساعت بعد از اتمام تجویز دارو ثبت می‌شد و عوارض احتمالی در مادر و جنین نیز کنترل می‌گردید. داده‌های بدست آمده پس از ورود به نرم افزار آماری SPSS با استفاده از آزمونهای t و X² مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و p<۰,۰۵ از نظر آماری معنی‌دار تلقی شد.

  یافته‌ها : دو گروه از نظر سن، وزن مادر، میزان تحصیلات و سن حاملگی و وزن نوزاد تفاوت معنی‌داری با هم نداشتند. میانگین کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت. از نظر عوارض ایجاد شده در گروه‌ها ایجاد تهوع، استفراغ و خواب آلودگی در گروه پتیدین بیشتر بود ( p<۰,۰۵ ). میانگین مدت فاز فعال مرحله اول زایمان در دوگروه تفاوت معنی‌داری نداشت. میانگین آپگار نوزادان در دقیقه اول در گروه ترامادول ۵۱۶/۰±۸۷/۸ و در گروه پتیدین ۳۶۳/۰±۸۶/۸ بود ( p>۰.۰۵ ). میانگین آپگار نوزادان در دقیقه پنجم در گروه ترامادول ۵۰۷/۰±۶۰/۹ و در گروه پتیدین ۵۱۴/۰±۵۷/۹ بود ( p>۰.۰۵ ). میانگین کاهش میزان درد در مقیاس NRS در گروه پتیدین۶۳/۱±۲۸/۱ امتیاز و در گروه ترامادول۳۰/۱±۰۰/۱ امتیاز بود، که این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار بود و گروه پتیدین کاهش درد بیشتری داشتند ( p<۰,۰۵ ).

  نتیجه‌گیری : با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می‌رسد که پتیدین با توجه به اثرات تخفیف درد بیشتر در مقایسه با ترامادول ، ضد درد مامایی مناسب‌تری باشد، اما در عین حال عوارض مادری آن نظیر تهوع و استفراغ نیز بیشتر است و هر دو دارو باعث کاهش مدت فاز فعال مرحله اول زایمان می‌شوند و هیچ کدام تأثیر سویی بر آپگار نوزاد تازه متولد شده ندارند.


دكتر فرزاد کمپانی، دكتر نازیلا رضایی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۶ )
چکیده

  خلاصه

  زمینه و هدف : اختلال تحمل گلوکز و دیابت قندی یکی از شایعترین عوارض در بیماران مبتلا به بتا تالاسمی ماژور می‌باشد که تجمع آهن اضافی و بیماری مزمن کبدی، عفونتهای ویروسی و یا فاکتورهای ژنتیکی نقش مهمی در پیشرفت بسمت اختلال تحمل گلوکز دارد. هدف از این مطالعه تعیین شیوع هپاتیت C و ارتباط آن با اختلال تحمل گلوکز و دیابت قندی بعنوان عوامل خطرساز می‌باشد.

  روش بررسی : در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، ۱۹۵ بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور وابسته به تزریق خون، ۹۷ مؤنث و ۹۸ مذکر با طیف سنی ۳۶-۵ سال و میانگین سنی ۰۷/۶±۹/۱۴ سال مورد ارزیابی قرار گرفتند. تشخیص دیابت و اختلال تحمل گلوکز بر اساس معیارهای ADA و WHO داده شد وآنتی بادی ضد هپاتیت C و مارکرهای هپاتیت بروش الیزا اندازگیری گردید. داده‌های بدست آمده با استفاده از آزمون آماری، مجذورکای تجزیه و تحلیل شد.

  یافته‌ها : در۴۰ بیمار (۵۱/۲۰%) HCV آنتی بادی به روش الیزا مثبت بود. پس از حذف عوامل مخدوش‌کننده، غلظت سرمی فریتین (p=۰,۰۳۹) و عفونت هپاتیت C (p=۰.۰۰۶) با اختلال تحمل گلوکز و دیابت قندی ارتباط معنی‌داری داشتند.

  نتیجه‌گیری : با افزایش سن؛ مدت و مقدار خونگیریهای بیمار تالاسمی وابسته به دریافت خون بیشتر می‌شود و متعاقب آن احتمالاً بار آهن و ابتلا به هپاتیت C افزایش می‌یابد. شیوع دیابت در بیماران تالاسمی بزرگسال مبتلا به عفونت HCV بطور واضحی افزایش یافته این احتمالاً بدین دلیل است که هموسیدروز اثر عفونت HCV را بر روی متابولیسم گلوکز بطور کلینیکی بیشتر می‌کند. لذا درمان شدید با شلاتورهای آهن و پیشگیری و درمان عفونت هپاتیت C مهمترین معیار در برخورد با هموستاز گلوکز در بیماران تالاسمی وابسته به خون می‌باشد.


محمد صالح هژیر، دكتر نجم‌الدین صنوبر طاهائی، دكتر کیومرث رشیدی، مهندس رضا رضایی، مهندس حسن شیخی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۷ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف : آفلاتوکسین‌ ها متابولیست‌های سمی قارچها هستند که توسط گونه‌های مختلف اسپرژیلوس تولید می‌شوند. این سموم در ایجاد بیماریهایی از قبیل سرطان کبد، هپاتیت مزمن وسیروز نقش بسیار مهمی دارند، هدف از این مطالعه تعیین میزان آفلاتوکسین M۱ در شیر خام جمع‌آوری شده برای شرکت شیر پاستوریزه سنندج می‌باشد.

  روش بررسی : در یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از شیرهای خام جمع‌آوری شده مناطق مختلف استان کردستان و تهران بطور تصادفی ۸۴ نمونه در فاصله زمانی دو هفته در اسفند ماه ۸۵ انتخاب گردید، بعد از سانتریفوژ کردن نمونه‌ها بخش فوقانی شیر سانتریفوژ شده که شامل چربی‌های شیر بوده خارج و کنار گذاشته شد و بخش پائینی شیر سانتریفوژ شده فاقد چربی با روش الیزا و با کیت مخصوص ساخت کارخانه Tecna S.r I ، نمونه‌ها آنالیز و مقدار آفلاتوکسین آنها تعیین شد . آزمون مورد استفاده در تحلیل داده‌ها، آنالیز واریانس بود.

  یافته‌ها : نتایج این تحقیق نشان داد تعداد ۷۷ نمونه (۶۵/۹۱%) از کل نمونه‌ها به آفلاتوکسین M۱ آلوده و ۷ نمونه فاقد آفلاتوکسین بودند، همچنین در ۶۷ نمونه (۷۷/۷۹%) مورد آزمایش مقدار آفلاتوکسین در حد استاندارد و در ۱۷ نمونه (۲۳/۲۰%) مقدار آفلاتوکسین از حد مجاز استاندارد اروپا بالاتر بود. بین میزان آلودگی شیر در مناطق مختلف به سم آفلاتوکسین M۱ با ۰۰۱/۰ p< تفاوت معنی‌دار بود.

  نتیجه‌گیری : حضور آفلاتوکسین در لبنیات یک مشکل بسیار جدی و مهم برای سلامت عمومی است؛ مخصوصاً نوزادان و کودکان که بیشترین مصرف‌کننده این محصولات بشمار می‌روند. برای کاهش میزان آفلاتوکسین در شیر؛ کنترل تغذیه دامهای شیرده که به نوعی از شیر آنها استفاده می‌شود از لحاظ آلودگی به آفلاتوکسین M۱ باید مورد توجه قرار گیرد.


دكتر فرزاد کمپانی، دكتر نازیلا رضایی، دكتر ریزان مظفری،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۷ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: عوارض قلبی ناشی از اضافه بار آهن شایعترین علت مرگ و میر در بیماران مبتلا به بتا تالاسمی می‌باشد. ترانسفیوژنهای منظم در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور گرچه کیفیت زندگی این بیماران رابهبود می‌بخشد ولی مهمترین عارضه آن تجمع آهن در بافتهای قلبی است. همچنین در بیماران مبتلا به تالاسمی اینترمدیا علیرغم افزایش بار آهن، بدنبال خونسازی غیر مؤثر، جذب آهن بالایی از دستگاه گوارش دارند که باعث تجمع آهن در ارگانهای بدن می‌گردد. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت قلبی در بیماران تالاسمی ماژور و اینترمدیا و بررسی احتمالی افزایش بار آهن در قلب بیماران مبتلا به بتا تالاسمی می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه ۴۶ بیمار مبتلا به تالاسمی مورد بررسی قرار گرفتند که از این میان ۲۶ بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور که دریافت خون و مصرف شلاتور بطور منظم داشتند را با ۲۰ بیمار مبتلا به تالاسمی اینترمدیا با همان گروه سنی که دریافت خون و شلاتور بطور منظم نداشتند را بطور کلینیکی و اکوکاردیوگرافی مقایسه نمودیم. داده‌ها با استفاده از آزمونهای آماری X ۲ test وMan Whitney U test تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: نارسایی قلبی در ۲ بیمار (۵۲/۹%) مبتلا به تالاسمی ماژور و ۱ بیمار (۷۶/۴%) مبتلا به تالاسمی اینترمدیا وجود داشت پر فشاری ریوی (گرادیانت سیستولیک دریچه تری کوسپید بیشتر از ۳۵ میلیمتر جیوه ) فقط در ۳ بیمار (۲۸/۱۴%) مبتلا به تالاسمی اینترمدیا وجود داشت، در صورتیکه اختلال عملکرد سیستولیک بطن چپ در ۵ بیمار (۸/۲۳%) مبتلا به تالاسمی ماژور (ejection fraction<۵۵% or shortening fraction<۳۵%) دیده شد. در بیماران بدون درگیری واضح قلبی، اندازه‌های قلب، توده بطن چپ، کسرکوتاه شدگی و کسر تخلیه‌ای بطن چپ و اختلالات دریچه‌ای در بیماران مبتلا به تالاسمی اینترمدیا بطور معنی‌داری بیشتر از بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور است. در مقابل حداکثر سرعت جریان دیاستولیک از خلال دریچه میترال در فاز اولیه نسبت به فاز انتهایی (E/A) در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور بطور معنی‌داری بالاتر از بیماران مبتلا به تالاسمی اینترمدیا می‌باشد. نتیجه‌گیری: تزریق خون منظم بمدت طولانی و درمان با شلاتور در تالاسمی ماژور از بروز عوارض قلبی و پرفشاری شریان ریوی می‌کاهد، اما اختلال عملکرد بطن چپ بسمت نارسایی قلبی همچنان اتفاق می‌افتد. در مقابل در بیماران مبتلا به تالاسمی اینترمدیا عملکرد سیستولی بطن چپ طبیعی است اما پرفشاری شریان ریوی که بسمت نارسایی قلبی پیشرفت نماید همچنان وجود دارد. جهت عملکرد خوب بطن چپ بهتر است با درمان مناسب و کافی با شلاتورها، غلظت فریتین سرم را کمتر از ng/ml ۱۰۰۰ نگه داشت. کلید واژه‌ها: تالاسمی، اکوکاردیوگرافی، فریتین سرم، عوارض قلبی، پر فشاری ریوی وصول مقاله: ۱۵/۱۲/۸۷ اصلاح نهایی: ۸/۳/۸۷ پذیرش مقاله: ۲۵/۳/۸۷
دكتر شهلا افراسیابیان، دكتر کتایون حاجی باقری، دكتر وحید یوسفی نژاد، دكتر شهره رضایی، دكتر فرخ شهمرادی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۷ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: عفونتهای سایتومگالوویروس و توکسوپلاسموزیس یکی از جدی‌ترین عفونتهای فرصت طلب در بیماران ایدزی می‌باشند که علی‌رغم پیشرفتهای جدید، همچنان چالش برانگیز هستند. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی آلودگی به سایتومگالوویروس و توکسوپلاسموزیس در بیماران HIV مثبت مراجعه‌کننده به مرکز بیماریهای مقاربتی و ایدز سنندج و عوامل مرتبط با آن انجام شد. روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه توصیفی تحلیلی (مقطعی) بود. حجم نمونه شامل کل بیماران HIV مثبت مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره بیماریهای مقاربتی و رفتاری سنندج (۶۴ نفر) و روش نمونه‌گیری استفاده از نمونه‌های در دسترس بود. ابزار اندازه‌گیری شامل پرسشنامه و تست الیزا از نظر وجود و میزان IgG و IgM ضد سایتومگالوویروس و توکسوپلاسموزیس بود. داده‌های بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون آماری One way ANOVA جهت داده‌های کمی آنالیز انجام شد وجداول فراوانی و فراوانی نسبی نیز توصیف گردید. یافته‌ها: در این مطالعه ۶۴ بیمار مورد بررسی قرار گرفتند که ۴/۹۸٪ آنها مرد بودند. میانگین سنی نمونه‌ها ۷۳/۶±۱/۳۲ سال بود. ۱۰۰% بیماران دارای تست منفی IgM و تست مثبت IgG سایتومگالوویروس بودند. ۹/۱۰% بیماران نیز داری تست مثبت IgM توکسوپلاسموزیس و ۹/۴۶% بیماران داری تست مثبت IgG توکسوپلاسموزیس بودند. بین شمارش سلولهای CD۴، مدت زمان ابتلا به ایدز و سن با سطحIgG سایتومگالوویروس و توکسوپلاسموزیس رابطه معنی‌داری وجود نداشت. اما بین شمارش سلولهای CD۴ با سطح IgM سایتومگالوویروس و توکسوپلاسموزیس رابطه معنی‌داری دیده شد (۰۵/۰p<). بین سرولوژی مثبت IgM توکسوپلاسموزسی و سابقه نگهداری حیوان خانگی رابطه معنی‌داری وجود داشت (۰۱۹/۰=p). نتیجه‌گیری: در این بررسی ۱۰۰٪ درصد بیماران HIV مثبت از نظر آنتی‌بادی IgM ضد سایتومگالوویروس منفی بودند که این وضعیت با توجه به اینکه هیچکدام از بیماران شمارش CD۴ کمتر از ۱۰۰ نداشتند قابل توجیه است، اما ۱/۵۳٪ درصد بیماران از نظر آنتی‌بادی ضد توکسوپلاسما منفی بودند که این بیماران بالقوه در معرض ابتلاء به توکسوپلاسموزیس اکتسابی حاد در ادامه بیماری خود می‌باشند. برنامه ریزیهای آموزشی در زمینه این بیماریها و پیگیری مناسب از نظر پیشگیری و درمان این عفونتها در این بیماران توصیه می‌گردد. کلید واژه‌ها: ایدز، سندروم نقص ایمنی اکتسابی (HIV)، سایتومگالوویروس، توکسوپلاسموزیس، سرولوژی وصول مقاله: ۲۶/۲/۸۷ اصلاح نهایی: ۲۶/۳/۸۷ پذیرش مقاله ۲۹/۳/۸۷
دكتر فرزاد کمپانی، دكتر نازیلا رضایی، دكتر بیان پور محمد، فردین غریبی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: تالاسمی شایعترین اختلال تک ژنی در کل جهان است که از انواع نقائص کمی هموگلوبین می‌باشد و نوع ماژور آن نیاز به تزریقات منظم خون در طول زندگی دارد. ترانسفیوژنهای منظم، همزمان با دریافت شلاتورها در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور گرچه کیفیت زندگی این بیماران را بهبود می‌بخشد ولی مهمترین عارضه آن تجمع آهن در اعضای مختلف می‌باشد. در سالهای اخیر علیرغم پیشرفت مراقبتهای هماتولوژیکی، هیپوتیروئیدی اولیه و دیگر اختلالات اندوکرینی وابسته به افزایش بار آهن هنوز از شایعترین عوارض این بیماران می‌باشند و کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهند. هدف از این مطالعه مشخص نمودن شیوع اختلال عملکرد تیروئید در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور و تعیین ارتباط آن با سطح فریتین، میزان خون دریافتی، عملکرد کبدی و سطح فریتین سرم می‌باشد. روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش مقطعی می‌باشد که در ۴۰ بیمار مبتلا به بتا تالاسمی (۲۰ پسر و ۲۰ دختر با میانگین سنی ۸/۵ ± ۷/۱۲ سال) بررسی شدند. سطح فریتین سرم، SGPT, SGOT با روش الیزا وTSH با روش ایرما (IRMA) اندازگیری گردید و هیپوتیروئیدی مطابق تعریف Kronberg پایه ریزی شد. یافته‌ها: عملکرد طبیعی تیروئید در ۳۴ بیمار (۸۵%) و هیپوتیروئیدی ساب کلینیکال در ۶ بیمار (۱۵%) دیده شد. سطح فریتین در بیماران مبتلا به هیپوتیروئیدی mg/l ۱۰۵۶ ± ۲۲۲۰ و در افراد با عملکرد طبیعی تیروئید mg/l ۱۵۴۸ ± ۲۰۲۸ بود. عملکرد تیروئید با میزان دریافت خون، عملکرد کبدی و سطح فریتین سرم ارتباط معنی‌داری نداشت (۰۵/۰p>). نتیجه‌گیری: شیوع نسبتاً بالای اختلال عملکرد تیروئید در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور ممکن است بعلت کنترل ضعیف بیماری، درمان و پیگیری‌های نامناسب در اوایل زندگی بخصوص در زمانی که آسیب برگشت ناپذیر بافتها بعلت بار اضافی آهن و هیپوکسی مزمن رخ می‌دهد، باشد. این یافته‌ها اهمیت ارزیابی عملکرد تیروئید در بیماران تالاسمی هر سال یکبار و اهمیت پیگیری منظم بیماران مبتلا به بتا تالاسمی برای کشف زودرس و برخورد مناسب با عوارض مربوطه را تقویت می‌کند. کلید واژه‌ها: تالاسمی، عملکرد تیروئید، فریتین سرم وصول مقاله: ۱۴/۹/۸۷ اصلاح نهایی: ۲۳/۱۰/۸۷ پذیرش مقاله: ۷/۱۱/۸۷
دكتر فرزاد کمپانی ، دكتر شیلان محمدی ، دكتر ناصح سیگاری ، دكتر نوشین هادی زاده ، دكتر نازیلا رضایی، فردین غریبی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۸ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: تزریق‌های مکرر در بتاتالاسمی سبب تجمع آهن اضافی در بدن ‌شده که این تجمع در قلب سبب عوارض جدی و مرگ می‌شود. دفروکسامین یک درمان استاندارد است ولی تزریق روزانه ۱۲-۸ ساعت از این دارو بصورت زیر جلدی سبب درد موضعی و عدم پذیرش دارو از جانب بسیاری از بیماران شده لذا نیاز به یک داروی دیگر جهت بهبود سورویوال و پذیرش دارو احساس شد. دفریپرون داروی خوراکی تائید شده بوده سبب دفع آهن از سلولها از جمله میوکارد می‌شود. هدف این مطالعه مقایسه اثرات دفروکسامین با ترکیب دفریپرون و دفروکسامین بر شاخص‌های اکوکاردیوگرافی بیماران است. روش بررسی: در این مطالعه با ویژگی کار آزمایی بالینی تصادفی شده ۴۰ بیمارتالاسمیک دارای معیارهای ورود، به دوگروه ۲۰ نفره تقسیم شدند در گروه کنترل تنها دفروکسامین زیر جلدی ۶ روز در هفته و در گروه مداخله سه روز دفروکسامین تزریقی و ۴ روز در هفته دفریپرون خوراکی تجویز شد. در ابتدا و انتهای مطالعه شاخص‌های اکوکاردیوگرافی اندازه‌گیری و با هم مقایسه شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده از تست های آماری t-test و ویلکاکسون استفاده شد. یافته‌ها: میانگین سن گروه مداخله ۱/۵±۶/۱۵ سال وگروه کنترل ۶±۱/۱۴ سال بود. اندکس RVD (دیامتر بطن راست) در گروه کنترل mm۶/۷±۷/۱۸ در ابتدای مطالعه و ۶/۶±۸/۲۰ در انتهای مطالعه بود که تفاوت از نظرآماری معنی‌دار بود. در گروه مداخله RVD در ابتدا ۸۱/۵±۵/۱۹ و در انتها ۷/۴±۱۸ بود که تفاوت معنی‌دار نبود. سایر اندکسها شامل دیامتر انتهای سیستولی و انتهای دیاستولی بطن چپ و دیامتر ریشه آئورت و EF و Fs بطن چپ و همچنین اندکس‌های دریچه‌ای دارای تفاوت آماری معنی‌دار در دو گروه نبود. عوارض دارویی بروز نکرد. نتیجه‌گیری: تغییر روش درمانی از دفروکسامین تزریقی به روش آسانتر یعنی تجویز یک روز در میان دفروکسامین- دفریپرون خوراکی سبب عوارض قلبی و بدتر شدن اندکس‌های اکوکاردیوگرافیک نمی‌شود. کلید واژه‌ها: تالاسمی ماژور، دفریپرون، دفروکسامین، اندکس‌های اکوکاردیوگرافیک وصول مقاله: ۴/۳/۸۸ اصلاح نهایی: ۱۷/۵/۸۸ پذیرش مقاله: ۲۰/۵/۸۸
دكتر مریم زنگنه ، دكتر نرگس شمس علیزاده ، مستانه کامروامنش ، دكتر منصور رضایی، دكتر صغری پرمهر ،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۸ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: افسردگی بعد از زایمان، بیماری ناتوان‌کننده‌ای است که در روابط اجتماعی شخص و توانایی نگهداری نوزاد نقش مهمی دارد. با شناخت زودرس اختلال و درک عوامل مرتبط با آن می‌توان اقدامات پیشگیرانه و درمانی را مد نظر قرار داد، که نتیجه آن سلامت مادر و کودک، خانواده و جامعه خواهد بود. این پژوهش با هدف بررسی افسردگی پس از زایمان و ارتباط آن با ناخواسته بودن بارداری و جنس نوزاد در زنان زایمان کرده تحت پوشش درمانگاه عرصه پزشکی جامعه‌نگر دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال ۱۳۸۶ انجام شد. روش بررسی: مطالعه از نوع مقطعی است. مجموعاً تعداد ۵۳۱ خانم که دارای حاملگی بار اول بوده و ۴۰-۱۰ روز بعد از زایمان جهت کنترل به درمانگاه عرصه پزشکی جامعه‌نگر مراجعه کردند، از نظر افسردگی بررسی شدند. نمونه‌ها بصورت سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه افسردگی پس از زایمان ادینبرگ (EPDS) و یک فرم اطلاعاتی مربوط به اطلاعات دموگرافیک، جنس نوزاد، خواسته یا ناخواسته بودن بارداری و سابقه افسردگی بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردیدند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با به کارگیری نرم افزارSPSS انجام شد و از آمار توصیفی برای توصیف داده‌ها و از آزمون آماری مجذور کای برای تحلیل داده‌ها استفاده شد. یافته‌ها: در این پژوهش ۵۳۱ زن زایمان کرده مورد بررسی قرار گرفتند که ۷/۴۰ درصد دارای افسردگی پس از زایمان بودند، بین افسردگی پس از زایمان با ناخواسته بودن بارداری و سابقه افسردگی ارتباط معنی‌دار آماری وجود داشت (۰۰۲/۰=P). ولی بین افسردگی پس از زایمان و جنس نوزاد ارتباط معنی‌دار آماری مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: افسردگی پس از زایمان در جامعه ما شیوع بسیار بالایی دارد به نحوی که تقریباً نیمی از مادران را درگیر می‌سازد. لذا به نظر می‌رسد که غربالگری از نظر افسردگی پس از زایمان باید به عنوان یک جزء اساسی در مراقبت‌های پس از زایمان درآید. همچنین مادران دارای بارداری ناخواسته و سابقه افسردگی باید تحت مراقبت‌های ویژه در طی بارداری و پس از زایمان قرار گیرند. کلید واژه‌ها: افسردگی بعد از زایمان، بارداری ناخواسته، جنس نوزاد. وصول مقاله: ۲۰/۱۰/۸۷ اصلاح نهایی: ۳۱/۲/۸۸ پذیرش مقاله: ۱۳/۳/۸۸
اسماعیل ایزدپناه، دکتر فردین فتحی ، دکتر محمد جعفر رضایی، دکتر علیرضا عسگری ،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۸ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: در این مطالعه، بهبودی عملکردی ناشی از (-)- دپرنیل در مدل ضایعه نخاعی کنتوزیون در رت ماده بررسی شد. روش بررسی: تعداد ۱۸ رت ماده سالم نژاد Sprague Dawley وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی و مساوی (۶n=) به گروههای کنترل، شم و (-)- دپرنیل تقسیم شدند. همه حیوانات در سطح مهره T۱۳ لامینکتومی شدند. در گروههای کنترل و (-)- دپرنیل، ضایعه کنتوزیون بر اساس تکنیکweight dropping ایجاد گردید. (-)- دپرنیل با دوز mg/kg/day ۱/۰ در گروه (-)- دپرنیل و در گروه کنترل به همان میزان نرمال سالین به صورت داخل صفاقی به مدت ۱۴ روز تزریق گردید. تست حرکتی BBB، در روز اول بعد از ایجاد ضایعه و در آخر هر هفته تا پایان هفته هشتم در همه گروه‌ها انجام شد. حجم بافت باقیمانده و تعداد نورونهای حرکتی در محل ضایعه محاسبه و با هم مقایسه گردیدند. یافته‌ها: توانایی حرکتی گروه دریافت کننده (-)- دپرنیل در مقایسه با گروه کنترل در همه زمانها غیر از روز اول، به طور معنی‌داری افزایش نشان داد. در بررسی بافت باقیمانده نخاع و تعداد متوسط نورونهای حرکتی هم افزایش معنی‌داری در گروه (-)- دپرنیل نسبت به کنترل مشاهده شد (۰۵/۰P<). نتیجه‌گیری: این تحقیق نشان داد که تجویز دپرنیل احتمالاً با حفظ نورونهای حرکتی و ماده سفید نخاع باعث بهبودی حرکتی در مدل ضایعه نخاعی کنتوزیون در رت ماده می‌شود. کلیدواژه‌ها: دپرنیل، ضایعه نخاعی، کنتوزیون وصول مقاله: ۳۰/۹/۸۸ اصلاحیه نهایی: ۷/۱۰/۸۸ پذیرش مقاله: ۷/۱۰/۸۸
دكتر فرزاد کمپانی، دكتر نازیلا رضایی، دكتر غلامرضا یوسفی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۸ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: تالاسمی یکی از شایعترین هموگلوبینوپاتی‌های کمی در دنیا بخصوص در ایران است. بیماران مبتلا به نوع ماژور در تمام طول عمر نیاز به تزریق خون و دسفرال دارند لذا با توجه به ارتقای کیفیت زندگی بیماران تالاسمی، باید کاهش شنوایی در این بیماران مورد توجه بیشتری قرار گیرد. این مطالعه به تعیین فراوانی اختلالات شنوایی و گوشی، حنجره‌ای و عوامل مرتبط با آن در بیماران مبتلا به تالاسمی تحت درمان با دفروکسامین می‌پردازد. روش بررسی: ۸۴ بیمار بتا تالاسمی در مطالعه‌ای توصیفی- تحلیلی جهت مشخص کردن فاکتورهای وابسته به کاهش شنوایی بررسی شدند. همه بیماران تحت معاینه گوش- حنجره‌ای قرار گرفتند و بصورت استاندارد ادیومتری و معاینه ادیولوژی گردیدند. سطح فریتین اندازه گیری شد و بیماران به دو گروه با تزریق خون مناسب و نامناسب و از نظر دریافت دسفرال به دو گروه منظم و نامنظم تقسیم شدند. یافته‌ها: از ۸۴ بیمار مورد بررسی (۴۰پسر، ۴۴ دختر) میانگین سنی ۷/۵ ۸/۱۲ سال، ۱۰ بیمار (۹/۱۱٪) دارای کاهش شنوایی حسی - عصبی و ۸ بیمار (۵/۹٪) دارای کاهش شنوایی هدایتی و ۸ بیمار (۵/۹%) دچار کاهش شنوایی مختلط بودند. ارتباط مشخصی بین سن، جنس، سطح فریتین با کاهش شنوایی وجود نداشت، اما ارتباط معنی‌داری بین کاهش شنوایی با مدت زمان و مقدار دفروکسامین مصرفی با کاهش شنوایی وجود داشت (۰۱/۰p<). همچنین هیچ ارتباط معنی‌داری بین منظم و نامنظم بودن تزریق خون و دسفرال با کاهش شنوایی دیده نشد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که دوز بالای دفروکسامین عامل اصلی پاتوژنز کاهش شنوایی در بیماران تالاسمی است. در برخورد با این بیماران لازم است که دوز مناسب دفروکسامین و تزریق خون متناسب با سطح آهن بدن و هموگلوبین داده شود. بنابراین بررسی‌های دوره اتولارنگولوژی و ادیومتری در بیماران تالاسمی جهت تشخیص زودرس تغییرات شنوایی و پیشگیری از کاهش شنوایی دائمی لازم است انجام شود. کلید واژه‌ها: تالاسمی، فریتین، دفروکسامین، ادیومتری، کاهش شنوایی وصول مقاله: ۳/۹/۸۸ اصلاح نهایی: ۹/۹/۸۸ پذیرش مقاله: ۱۲/۹/۸۸
دكتر الهام شبیری ، دكتر مرتضی صائب، دكتر منصور رضایی ، دكتر جعفر سهرابی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: MRI زانو به علت غیر تهاجمی بودن و دقت بالا امروزه بسیار مورد توجه است. گزارشات معدودی در مورد دقت سکانسهای PD در تعیین آسیب‌های منیسکال و رباط‌های صلیبی منتشر شده است. این مطالعه با هدف مقایسه ارزش تشخیصی سکانس‌های PD. Fat Suppression و T۲ Gradient echo در ضایعات منیسکال و رباط‌های صلیبی انجام شد. روش بررسی: نوع مطالعه توصیفی- تحلیلی بود. حجم نمونه ۱۰۰ مورد برآورد شد. در این مطالعه ارزش تشخیصی MRI با سکانس PDFSو روش معمول T۲ GRE سنجیده و با هم دیگر مقایسه شد. سپس با توجه به استاندارد طلایی آرتروسکوپی؛ حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی وAccuracy سکانس‌های مختلف MRI محاسبه شد. یافته‌ها: در این مطالعه ۱۰۰ بیمار شامل ۷۹ مرد (۷۹%) و ۲۱ زن (۲۱%) با میانگین سنی ۰۴/۹±۸۰/۲۷ سال مورد بررسی قرار گرفتند. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی وAccuracy سکانس PDFS در تشخیص پارگی منیسک مدیال به ترتیب ۰۵/۹۶%، ۸۳/۹۵%، ۶۴/۹۸%، ۴۶/۸۸% و ۹۶% و در منیسک لترال به ترتیب ۹۰%، ۱۰۰%، ۱۰۰%، ۱۰۰% و ۹۷% و در ACL در تمام پارامترها ۱۰۰% بود. نتیجه‌گیری: سکانس پروتون دنسیتی با سرکوب چربی در ارزیابی آسیب‌های زانو، می‌تواند به عنوان یک بخش قابل اعتماد در پروتوکل تصویر برداری زانو مورد استفاده قرار گیرد و به عنوان جایگزین مناسبی برای سکانس‌های غیر سرکوب‌کننده چربی در این بیماران مطرح گردد. کلید واژه‌ها: MRI، زانو، سکانس T۲GRE، سکانس FSE PD، ارزش تشخیصی وصول مقاله: ۱۳/۵/۸۹ اصلاحیه نهایی: ۲۵/۵/۸۹ پذیرش مقاله: ۱/۶/۸۹
دكتر الهام شبیری ، دكتر نازنین رزازین، دكتر منصور رضایی، دكتر محمدرشید شیخ اسمعیلی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: ترومبوز وریدهای مغزی (CVT) یک اختلال نادر می‌باشد. بروز CVT در کشورهای در حال توسعه کاملاً مشخص نیست. این مطالعه با هدف بررسی میزان بروز موارد ترومبوز وریدی مغز ، علائم و برخی عوامل مستعدکننده آن در شهر کرمانشاه انجام گردید. روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه توصیفی و حجم نمونه ۲۱ مورد بود. در این مطالعه موارد ترومبوز مغزی تشخیص داده شده بر اساس سکانسهای T۱, T۲, FLAIR MRI و تایید شده بوسیله استاندارد طلایی MR ونوگرافی در طول مدت ۱۲ ماه وارد مطالعه شدند. داده‌های بدست آمده وارد نرم افزار آماری SPSS شد و با استفاده از آمار توصیفی، فراوانی داده‌ها محاسبه شد. یافته‌ها: در این مطالعه ۲۱ بیمار شامل ۳ مرد (۳/۱۴%) و ۱۸ زن (۷/۸۵) با میانگین سنی ۱۳/۱۰±۰۰/۳۶ سال مورد بررسی قرار گرفتند که جمعاً دارای ۵۵ مورد ترومبوز بودند. بیشترین علامت بالینی، عامل مستعد کننده، اختلال همراه، سینوس درگیر به ترتیب شامل سردرد (۲/۹۵%)، مصرف OCP (۴/۵۲%)، انفارکت (۶/۴۷%) و سینوس ساژیتال فوقانی ۴/۷۱% بود. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بروز ترومبوز وریدی مغز در شهر کرمانشاه نسبت به آمار ذکر شده در سایر مطالعات از میزان نسبتاً بالاتری برخوردار است، لذا انجام مطالعات آتی جهت بررسی بیشتر عوامل مؤثر در بروز این بیماری توصیه می‌شود. کلید واژه‌ها: ترومبوز وریدی مغز، بروز، MR ونوگرافی، MRI وصول مقاله: ۲۸/۴/۸۹ اصلاحیه نهایی: ۱۰/۵/۸۹ پذیرش مقاله: ۱۲/۵/۸۹
یوسف مطهری نیا، دكتر رضا شاپوری ، دكتر مهدی رهنما ، دكتر محمد رضا علیرمایی، دكتر محمد رضا رحمانی ، محمد علی رضایی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: لژیونلا پنوموفیلا، عامل پنومونی در انسان می‌باشد. هدف از این مطالعه جداسازی لژیونلا پنوموفیلا از آبهای راکد، میادین شهری، کولرهای آبی و شیرهای آب لوله کشی و بررسی ایمنی‌زایی سلول کامل کشته شده این باکتری در موش است. روش بررسی: نمونه‌ها ابتدا تغلیظ، سپس روی محیط کشت انتخابی(GVPC) کشت داده شدند. پس از تأیید لژیونلا پنوموفیلا، برای تهیه سلول کامل کشته شده، بیوماس باکتری با استفاده از فرمالین ٥/٠% برای ٢٤ ساعت فیکس شد. چهار گروه موش ماده نوع BALB/c (هر گروه شامل ١٥ موش) انتخاب شد. به دوگروه از موشها سه دوز به میزانCFU ١٠٨×٤ از سلول کامل کشته شده به فواصل دو هفته‌ای به صورت داخل صفاقی و به دو گروه دیگر به عنوان شاهد فقط محلول سالین تزریق شد. پس از دو هفته از آخرین تزریق به یک گروه واکسینه شده و شاهد دوز کشنده لژیونلا پنوموفیلا تزریق شد و٦ هفته پس از آخرین واکسیناسیون چلنج برای دو گروه دیگر نیز انجام شد. یافته‌ها: از ١٢٠ نمونه گرفته شده ٢٥ نمونه آلوده به لژیونلا پنوموفیلا بودند. نتایج چلنج نشان داد که تأثیر ایمنی‌زایی سلول کامل کشته شده دو هفته پس از آخرین واکسیناسیون ٣٣/٩٣% و بعد از شش هفته ٦٦/٨٦% بوده است. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که آبهای راکد دارای بیشترین آلودگی به این باکتری بودند. همچنین سلول کامل کشته شده آن یک کاندید مناسب برای مطالعات بیشتر روی واکسن لژیونلا پنوموفیلا می‌باشد. کلید واژه‌ها: لژیونلا پنوموفیلا، آبهای راکد، سلول کشته شده، ایمنی‌زایی وصول مقاله: ۲/۳/۸۹ اصلاحیه نهایی: ۲۸/۴/۸۹ پذیرش مقاله: ۳/۵/۸۹
حمید رضا ابراهیمی فخار، کورش رضایی، حمید رضا کوهستانی ،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: پنومونی وابسته به ونتیلاتور از عفونت‌های شایع بیمارستانی در بخش‌های مراقبت ویژه است که با مرگ و میر بالائی همراه است. ساکشن داخل تراشه، روشی است که بطور معمول جهت پاکسازی ترشحات راه‌های هوائی در بیماران تحت ونتیلاتور مورد استفاده قرار می‌گیرد. تأثیر روش‌های ساکشن باز و بسته بر بروز پنومونی بدرستی مشخص نمی‌باشد. این مطالعه با هدف مقایسه ساکشن به روش باز و بسته بر میزان بروز پنومونی در بیماران تحت تهویه مکانیکی انجام گرفت. روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمائی بالینی بود که بر روی ۱۵۶ بیمار بستری در بخش‌های مراقبت ویژه بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام گرفت. بیمارانی که کمتر از ۲۴ ساعت بعد از بستری شدن در بیمارستان، به بخش ویژه وارد می‌شدند و از زمان لوله‌گذاری داخل تراشه، کمتر از ۶ ساعت گذشته بود و به تهویه مکانیکی نیاز داشتند بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. بیماران گروه کنترل (۷۴ نفر) با روش باز و به روش معمول، و بیماران گروه مداخله (۸۲ نفر) با روش بسته ساکشن شدند. پس از گذشت ۷۲ ساعت تمام بیماران با استفاده از مقیاس پنومونی باکتریال که یک ابزار استاندارد است مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‌ها: نتایج نشان داد که میزان بروز پنومونی در گروه مداخله (روش بسته) ۲۸% و در گروه کنترل (روش باز) ۶/۴۸% می‌باشد. با استفاده از آزمون کای اسکویر نشان داده شد که اختلاف معنی‌داری بین دو گروه از نظر میزان بروز پنومونی وجود دارد (۰۱/۰=p). بروز پنومونی در بیمارانی که سابقه مصرف سیگار داشتند بیشتر بود، اما بین زن و مرد اختلافی دیده نشد. نتیجه‌گیری: با توجه به این که در ساکشن بسته خطر انتقال آلودگی از طریق وسایل و دست‌های پرسنل کمتر می‌باشد، این روش در مقایسه با ساکشن باز می‌تواند منجر به کاهش خطر ابتلا به پنومونی وابسته به ونتیلاتور گردد. کلید واژه‌ها: پنومونی، ساکشن بسته، ونتیلاتور وصول مقاله: ۲۷/۱۱/۸۸ اصلاحیه نهایی: ۱۴/۱/۸۹ پذیرش مقاله: ۱۴/۲/۸۹
رضا رضایی، دکتر افشین ملکی، مهدی صفری، عبدا.. قوامی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: در جایگاههای دفن زباله، نشت و نفوذ شیرابه که حاوی ترکیبات و آلاینده‌های گوناگون می‌باشد، باعث آلودگی آبهای زیر زمینی گردیده و مسائل بهداشتی و زیست محیطی عدیده‌ای را ایجاد می‌نماید. هدف از این تحقیق ارزیابی آلودگی شیمیایی منابع آب زیر زمینـی مناطق پایین دست محل دفن زباله شهر سنندج می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه ۵ حلقه چاه در مجاورت لندفیل انتخاب گردید، و پس از ۶ مرحله نمونه‌برداری ماهیانه طی دو فصل بهار و تابستان پارامترهای مختلف از جمله سختی، قلیائیت، کدورت، فسفات،COD ,Cl-, NO۳,TDS ,pH و EC به روش استاندارد مورد سنجش قرار گرفته و نتایج بدست آمده با چاه شاهد و استانداردهای آب شرب و کشاورزی مقایسه گردید. یافته‌ها: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که آب چاه‌های منطقه مورد مطالعه در مقایسه با آب چاه شاهد و استانداردهای آب شرب، از لحاظ اکثر پارامترهای شیمیایی مورد بررسی، دارای مقادیر بالاتر بوده و از لحاظ آماری اختلاف معنی‌داری را نشان می‌دهند (۰۵/۰< p). اما اکثر مقادیر این پارامترها درآب چاه‌های مورد مطالعه کمتر از استانداردهای آب آبیاری می‌باشند. نتیجه‌گیری: آب چاه‌های منطقه مورد مطالعه به دلیل بالا بودن مقادیر اکثر پارامترهای شیمیایی اندازه‌گیری شده، قابل شرب نمی‌باشند، ولی از لحاظ استفاده در کشاورزی و آبیاری محدودیتی ندارند. لذا پایش مداوم و اصولی (monitoring) آبهای زیرزمینی این منطقه، جهت جلوگیری از آلودگی منابع آب و خاک بسیار ضروری و حیاتی می‌باشد. کلید واژه‌ها: زباله شهری، محل دفن، شیرابه، آلودگی آبهای زیر زمینی، سنندج وصول مقاله: ۱۸/۳/۸۹ اصلاحیه نهایی: ۲۸/۶/۸۹ پذیرش مقاله: ۱۰/۷/۸۹

صفحه 1 از 4    
اولین
قبلی
۱
 

مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان Scientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان Scientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 53 queries by YEKTAWEB 4714