هاجره ابراهیمی ریگی تنها، سید رضا مظلوم، زهرا دلیر، عبدالغنی عبدالهی محمد، فرزانه شریفی پور، عباسعلی زراعتی، خلیل برهان زهی،
دوره ۲۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: اضافه وزن زیاد بین دو جلسه دیالیز در بیماران دیالیزی منجر به عوارض زیادی می شود. این امر این بیماران را ملزم به رعایت رژیم محدودیت مایعات می کند که عدم رعایت این رژیم منجر به اضافه وزن زیاد بین دو دیالیز می شود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تراشه یخ بر اضافه وزن بیماران تحت همودیالیز انجام شد.
روش کار: این مطالعه نیمه تجربی یک گروهه قبل و بعد که با مشارکت ۴۹ بیمار دیالیزی در سه مرحله، هفته اول (پایه)، هفته دوم (مایعات)، هفته سوم (تراشه یخ)انجام شد. در مرحله پایه (سه جلسه) آموزش داده شد. در مرحله مایع (یک هفته) بیماران مایع مصرف کردند و در مرحله یخ ( یک هفته) بیماران مایع و یخ را به صورت متناوب مصرف کردند. وزن در دو زمان قبل و بعد و تشنگی و خشکی دهان یکبار قبل از هر جلسه دیالیز اندازه گیری شدند. داده با با SPSS نسخه ۱۶ با آزمونهای آماری تی تست و ویلکاکسون آنالیز شدند.
یافته ها: مقایسه میانگین اضافه وزن بین دو جلسه دیالیز در مرحله مایع و یخ (۰/۰۰۱=p) و مقایسه نمره خشکی دهان در مرحله مایع و یخ (۰/۰۴۱=p) تفاوت معنا داری داشت. مقایسه نمره تشنگی در این دو مرحله (۰/۱۲۷۶=p) تفاوت معنا داری نداشت.
نتیجه گیری: مصرف تراشه یخ در مقایسه با مایعات منجر به کاهش اضافه وزن بین دو دیالیز شد که بیانگر مصرف کمتر مایعات است و این یکی از اهداف مهم مراقبتی در این بیماران می باشد، می تواند به عنوان توصیه آموزشی بکار رود.
خانم خدیجه محمدی، دکتر علی راوری، دکتر طیبه میرزایی،
دوره ۲۷، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: درد و بیقراری یکی از مشکلات شایع در بخش مراقبت های ویژه است. تحریکات حسی یکی از روش های غیر دارویی کنترل درد محسوب میشوند. تحریک حسی دیانگ بر اساس جدول دیانگ شامل تحریک حس بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و حرکتی است. در این مطالعه تأثیر تحریک حسی دیانگ بر سطح هوشیاری، میزان درد و بیقراری بیماران بیهوش مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی روی ۶۰ بیمار تحت ونتیلاتور در دو گروه انجام شد. گروه مداخله تحریک حسی دیانگ را دریافت کرد. تحریکات حسی توسط پژوهشگر یک نوبت در عصر و یک نوبت دیگر در شب به مدت یک ساعت در شش روز متمادی انجام شد. ۱۵ دقیقه بعد از انجام تحریکات حسی سطح هوشیاری بیماران با استفاده از مقیاس GCS (مقیاس کمای گلاسکو)، درد با مقیاس BPS (معیار رفتاری درد) و بیقراری با مقیاس Rass (معیار آرامش و بیقراری ریچموند) اندازه گیری شد.
یافته ها: میانگین سطح هوشیاری بیماران دو گروه قبل از انجام مداخله زیر ۷ بوده است. میانگین شدت درد (۰/۶۸۴ p=) و بیقراری (۰/۷۳۹ (p=شرکت کنندگان دو گروه قبل از انجام مداخله اختلاف معناداری را نشان نداد. بعد از انجام تحریکات حسی از روز دوم سطح هوشیاری بیماران گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (۰/۰۱۶ (p=؛ اما از نظر شدت درد و بیقراری در تمام روزهای مداخله، اختلاف معناداری بین دو گروه مشاهده نشد(۰/۰۵ .(p>
نتیجهگیری: تحریک حسی دیانگ میتواند باعث افزایش سطح هوشیاری شود؛ لذا این تحریکات برای بیماران تحت ونتیلاتور میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
خانم شهناز خالدی، آقای محمد ایرج باقری ساوه، آقای فاضل دهون، خانم پریسا کریمی، دکتر پروین محمودی،
دوره ۲۸، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پرفشاری خون، یک چالش رایج در بسیاری از نقاط جهان است. گزارشهای پزشکی نشان میدهد که عدم کنترل فشار خون به دلیل ناسازگاری بیماران با درمان است. یکی از رفتارهای مرتبط با بیماری که منجر به درمان موفقیتآمیز میشود و از عوارض منفی و شدت بیماری میکاهد، پایبندی بیماران به رژیم درمانی است. یکی از راههای مدیریت بیماری توسط فرد، استفاده از برنامه خود مدیریتی است؛ لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر برنامه خود مدیریتی بر رعایت رژیم درمانی در بیماران مبتلا به فشار خون بالا انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمه تجربی دو گروهی است که بر روی ۷۰ نفر بیمار مبتلا به پرفشاری خون انجام شد. نمونه ها با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه مداخله (n=۳۵) یا کنترل(n=۳۵) تخصیص داده شدند. گروه آزمون در ۲ جلسه (هر جلسه ۴۵ دقیقه) در آموزش مهارت خود مدیریتی فشارخون شرکت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. این مطالعه بر مراجعهکنندگان درمانگاه امام محمد غزالی شهر سنندج در سال ۱۳۹۹ انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه تبعیت از رژیم درمانی بیماران مدانلو بود. اطلاعات با استفاده از تست های آماری مجذور کای، تست دقیق فیشر و اندازههای تکراری با نرم افزار SPSS-۲۲ تحلیل شد.
یافتهها: دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک، تفاوت معنی داری نداشتند (p<۰,۰۵). نتایج آزمون اندازه های تکراری نشان داد که در ابعاد اهتمام در درمان (P=۰,۰۳۹)، تعهد به درمان (P=۰,۰۰۳) و تبعیت از درمان (P=۰,۰۴۱) تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود دارد. همچنین اثر متقابل زمان و گروه به ترتیب در ابعاد اهتمام در درمان (P=۰,۰۰۰)، تعهد به درمان (P=۰,۰۰۱) و تبعیت از درمان (P=۰,۰۰۰) معنی دار بوده است. مداخلات آموزشی خودمدیریتی در گروه مداخله سبب افزایش میانگین نمره ابعاد تبعیت از درمان از جمله اهتمام در درمان، تعهد به درمان و نمره کلی تبعیت از درمان نسبت به گروه کنترل شد (P<۰,۰۵).
نتیجهگیری: مداخلات آموزشی خود مراقبتی طراحی و ارزیابی شده در مطالعه حاضر میتواند سبب افزایش میزان تبعیت از درمان و ارتقاء مؤلفههای درون مایه آن نسبت به گروه کنترل شود؛ لذا با ارتقاء خود مراقبتی در بیماران مبتلا به فشار خون می توان به حفظ فشارخون در محدوده نرمال و کاهش عوارض مرتبط با آن کمک کرد.
اقای فاضل دهون، خانم پروین نادری، دکتر جمال صیدی،
دوره ۲۸، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت از کودکان مبتلا به سرطان می تواند بار مراقبتی زیادی بر والدین آنها تحمیل کند. لذا این پژوهش با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی حمایت محور بر میزان بار مراقبتی والدین کودکان مبتلا به سرطان بستری در بخش انکولوژی بیمارستان بعثت شهرستان سنندج در سال ۱۴۰۰ انجام گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمه تجربی در بخش انکولوژی بیمارستان بعثت سنندج در سال۱۴۰۰انجام شد. ۳۱ نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه بار مراقبتی زاریت قبل، بلافاصله بعد و یک ماه بعد از مداخله جمع آوری شد. بعد از نیازسنجی آموزشی ، بر اساس نوع نیاز آموزشی مراقبین، دوره های آموزشی برای والدین برگزار شد. سپس در مدت یکماه در ارتباط والدین با محقق، آموزش والدین و رفع نیازهای آنها مورد حمایت قرار گرفت. با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه ۲۴ و با به کارگیری آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: کاهش ۹/۳۳ ± ۱۲/۲۹ واحد در نمره کل بار مراقبتی قبل از مداخله نسبت به بلافاصله بعد از مداخله و کاهش ۵/۰۱۲ ± ۶/۵۴ واحد در نمره کل بار مراقبتی بلافاصله بعد از مداخله نسبت به یکماه بعد از مداخله معنی دار بود، لذا بار مراقبتی بعد از مداخله به طور معنی داری کاهش یافت (۰/۰۰۱= P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد، بکارگیری برنامه آموزشی حمایت محور توانست بر کاهش بار مراقبتی مراقبین تأثیر گذار باشد.
دکتر سحر خوش کشت، دکتر شهرزاد غیاثوندیان، دکتر مریم اسماعیلی، دکتر میترا رحیم زاده، دکتر مهرزاد رحمانیان، دکتر معصومه ذاکری مقدم،
دوره ۲۸، شماره ۵ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: انتقال بیمار از بخش مراقبتهای ویژه به بخش عمومی یک فرایند اضطرابآور است که با احساس ناامنی، ناراحتی، وابستگی و افزایش نیاز همراه است. مهمترین هدف هر برنامه مراقبتی رفع نیاز بیمار و ایجاد احساس راحتی است. هدف این مطالعه تعیین تأثیر برنامه مراقبت انتقالی طراحی شده بر میزان اضطراب و راحتی عمومی بیماران تحت جراحی پیوند عروق کرونر هنگام انتقال از بخش مراقبتهای ویژه جراحی قلب باز به بخش عمومی بود.
مواد و روشها: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی غیرتصادفی همراه با گروه کنترل بر روی ۶۲ بیمار کاندید انتقال از بخش مراقبتهای ویژه جراحی قلب باز بیمارستان امام خمینی تهران به بخش عمومی در سال ۱۴۰۰ بود که به روش آسان انتخاب شدند. گروه کنترل مراقبت معمول را دریافت نمودند و مورد پیگیری قرار گرفتند. گروه آزمون علاوه بر مراقبتهای معمول، برنامه مراقبت انتقالی طراحی شده را نیز دریافت کردند. این برنامه در ۴ بعد ۱-انتظار انتقال ۲-حمایت، کاهش تدریجی وابستگی و افزایش استقلال ۳- ارتباط و تقویت سهگانه مراقبت و ۴- تداوم مراقبت یکپارچه و مبتنی بر نیاز توسط پرستاران منتخب و آموزشدیده با همکاری پژوهشگر، پزشک، بیماران و خانواده به مدت ۷-۵ روز اجرا شد. پرسشنامههای اضطراب اشپیلبرگر و مقیاس راحتی عمومی قبل از انتقال بیمار و در روز ترخیص بیمار تکمیل شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ و آزمونهای دقیق فیشر، آزمون مجذور کای، t زوجی و مستقل در سطح معنی داری ۰/۰۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد برنامه مراقبت انتقالی طراحی شده توانسته است به طور معنی داری اضطراب را کاهش و راحتی عمومی بیماران تحت جراحی پیوند عروق کرونر را افزایش دهد (۰/۰۰۰P≤).
نتیجهگیری: با توجه به تأثیرگذاری مداخله بر روی متغیرهای تحت مطالعه، میتوان استفاده از برنامه طراحی شده را به عنوان یک برنامه مراقبتی مناسب در هنگام انتقال بیمار پیشنهاد کرد.
ام سلیمه رودی رشت آبادی، فاطمه خباززاده،
دوره ۲۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: توجه به نظامهای آموزشی موفق در جهان، مبین نهادینه شدن یک نظام کارآمد و اثربخش است و مقایسه نظامهای مختلف آموزشی باعث ارتقای محتوی و کیفیت برنامه آموزشی میگردد. هدف از این مطالعه مقایسه برنامه آموزشی کارشناسی پرستاری ایران با کالج پرستاری میشیگان است.
مواد و روش ها: مطالعه مقایسهای حاضر با استفاده از رویکرد توصیفی- تطبیقی در سال ۱۴۰۱ انجام شد و اطلاعات مورد نیاز در مورد برنامه آموزشی کارشناسی پرستاری با جستجوی اینترنتی با کلیدواژههای پرستاری، پرستار، آموزش پرستاری، کوریکولوم، برنامه درسی، میشیگان و ایران جمعآوری گردید و با استفاده از الگوی Beredy و در چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه ورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نشان داد که توجه به ویژگیها و تنوع فرهنگی مراجعین، بیمار مداری، توجه به ارائه مراقبت باکیفیت و ایمن از اهداف کالج لیک است که در ایران کم رنگتر به نظر میرسد. در نحوه ارائه دروس پیش نیاز نیز تفاوتهایی دیده میشود. آموزش بالینی در کالج میشیگان در آزمایشگاه شبیهساز مجهز به پیشرفتهترین تکنولوژی آموزشی است؛ اما در ایران در محیط بالینی اجرا می شود و استفاده از رویکردهای نوین آموزش است که در ایران کمتر به چشم میخورد.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه برنامه رشته کارشناسی پرستاری در ایران، در سال ۱۳۹۳ مورد بازنگری قرار گرفته است، انجام مطالعات توصیفی در مورد توانمندیهای کسب شده و محتوی برنامه میتواند با رفع مشکلات احتمالی برنامه به ارتقای هر چه بیشتر آن کمک نماید.
خانم سمیرا باقری، خانم مرضیه ضیایی راد، خانم مریم مقیمیان بروجنی،
دوره ۲۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه پیشرفت روشهای جراحی سبب کوتاهتر شدن زمان بستری بیماران در بیمارستان شده و افزایش نیازهای آموزشی بیماران دارای استومی هنگام بازگشت به خانه را به دنبال داشته است. پژوهش حاضر با هدف بومیسازی راهنمای بالینی مراقبت از کیسه استومی در منزل برای بیماران با استومی رودهای انجام گرفت.
مواد و روشها: پژوهش حاضر به روش مطالعه تکاملی چندمرحلهای و بر اساس مراحل تعدیلشده استاندارد بومیسازی راهنمای بالینی در آذرماه سال ۱۴۰۰ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) انجام گرفت. از تعداد ۱۴ راهنمای بالینی مراقبت از استومی، بر اساس نظر متخصصان و با استفاده از ابزار اگری، کیفیت ۵ مورد مطلوب ارزیابی گردید و بهعنوان راهنماهای مبنا در تهیه پیشنویس راهنمای بالینی بومی انتخاب شدند. پیشنویس راهنما توسط متخصصین و کاربران هدف با استفاده از روش راند بررسی شد و درنهایت بهصورت یک راهنمای بالینی بومیسازیشده ارائه گردید.
یافتهها: راهنمای بالینی بومیسازیشده حاضر شامل ۹۵ توصیه است که در دو بخش شامل مراقبت پرستاری در زمینه استفاده از محصولات استومی و مراقبت پرستاری در زمینه تعویض کیسه استومی در بیماران با استومی رودهای تدوین گردید.
نتیجهگیری: توصیههای راهنمای بالینی حاضر میتواند در راستای برطرف نمودن بخشی از نیازهای بیماران با استومی روده و ارتقای سلامت آنان، راهگشای پرستاران شاغل در بیمارستانها و مراکز ارائهدهنده خدمات مراقبت در منزل باشد.
خانم سروه رضائی، آقای حسین فیضی، خانم هاجر کاشفی،
دوره ۲۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بار ذهنی کار از عوامل مهم و تأثیرگذار بر روی رفتار و عملکرد پرستاران در محیط کار است؛ بنابراین ارزیابی و رفع مشکلات آن باعث بهبود کیفیت مراقبتهای پرستاری میشود. هدف از انجام مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین شاخص بار ذهنی کار با عوامل دموگرافیک و مشخصات بالینی در پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال ۱۳۹۶ بود.
مواد و روشها: در یک مطالعه توصیفی – تحلیلی ۱۲۵ نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال ۱۳۹۶ با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای مورد بررسی قرار گرفتند. جمعآوری دادهها با استفاده از فرم دموگرافیک(۵ سؤال)، فرم مشخصات پایه(۶ سؤال) و پرسشنامه استاندارد شاخص بار ذهنی کار(۶ سؤال) انجام گرفت. دادههای حاصل با استفاده از نرمافزارSPSS ۲۳ و آزمونهای توصیفی و استنباطی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین کلی بار ذهنی کار ۳۵/۳۵± ۷۳/۹۴ بود. نمره ارزیابی تلاش بیشترین میزان(۱۶/۲۰± ۸۴/۵۰) و نمره نیاز فیزیکی کمترین میزان (۲۸/۳۶±۵۱/۴۴) را به خود اختصاص دادند. بین سن، وضعیت تأهل، نوبت کاری، بخش کاری، استراحت بعد از شیفت، تعداد شیفت و وضعیت سلامت جسمی با بار ذهنی کار ارتباط معنیداری مشاهده شد(۰۵/۰>P)؛ اما بین مدرک تحصیلی با بار ذهنی کار ارتباط معناداری وجود نداشت(۰/۰۸=P).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان میدهد که بار ذهنی کار در بین پرستاران بالا بوده و این مسئله با عوامل دموگرافیک و مشخصات بالینی پرستاران در ارتباط است؛ لذا ضمن توجه به عوامل مرتبط با این شاخص، انجام اقداماتی که بتواند باعث کاهش بار ذهنی کار و متعاقب آن بهبود کیفیت مراقبتهای پرستاری شود، ضروری به نظر میرسد.
ابوالفضل کل میشی، علی عابدی، کتایون صمدی، حمیدرضا شرکا، مصطفی راد،
دوره ۲۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم پای بیقرار (RLS) یکی از شایعترین عوارض بیماران تحت همودیالیز می باشد. تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست (TENS)، احتمالا با کاهش درد، افزایش خونرسانی و اکسیژن رسانی بتواند در RLS تاثیر داشته باشد. مطالعه حاضر، با هدف تعیین تاثیر تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست بر شدت سندرم پای بیقرار در بیماران همودیالیزی انجام شد.
مواد و روش ها: ایــن مطالعــه کارآزمایی بـــالینی بر روی ۶۰ بیمار تحت درمان با همودیالیز در بخش دیالیز بیمارستان واسعی سبزوار و امام خمینی اسفراین از آذر ماه تا اسفند سال ۱۴۰۱ انجام شد. مشارکت کنندگان به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مداخله (۳۰ نفر) و کنترل (۳۰ نفر) تخصیص یافتند. جریان الکتریکی TENS با فرکانس ۱۰۰ هرتز در گروه آزمون و ۲۰ هرتز در گروه کنترل استفاده شد. شدت RLS ، قبل و پس از اجرای مداخله، با استفاده از پرسشنامه RLS در دو گروه اندازهگیری شد. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS۲۲ و آزمونهای آماری (تی مستقل، تی زوجی وکای اسکوئر) انجام شد.
یافتهها: میانگین شدت سندرم پای بیقرار پس از مداخله در گروه مداخله و کنترل به ترتیب ۲/۵۶±۱۳/۹۳ و ۳/۳۰±۱۷/۶۳ بود که آزمون آماری تی مستقل اختلاف معنیداری را نشان داد ۰/۰۲=P
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از روش تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست بر شدت سندرم پای بی قرار در بیماران همودیالیزی موثر است، بنابراین میتوان به عنوان یک روش مکمل در درمان بیماران همودیالیزی مورد استفاده قرار داد.
خانم کلثوم پرنان امام وردی، دکتر زهرا سادات منظری، آقای سید رضا مظلوم،
دوره ۲۹، شماره ۵ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از عوامل شناخته شده بروز دلیریوم، هیپوکسی می باشد. برنامه فاز یک بازتوانی قلبی می تواند ظرفیت هوازی ریوی را بهبود و پرفیوژن بافت مغز را افزایش دهد لذا با توجه به اثرات کاهش هیپوکسی ممکن است بتواند میزان دلیریوم را کاهش دهد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر اجرای فاز یک بازتوانی قلبی بر میزان دلیریوم بیماران بعد از عمل جراحی بای پس عروق کرونر قلب انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه کار آزمایی بالینی در بخش مراقبتهای ویژه قلب بیمارستان امام رضا (ع) مشهد بر روی ۶۰ بیمار پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونر قلب طی سال ۱۳۹۸ انجام شد. پس از تخصیص تصادفی بیماران به دوگروه مداخله و کنترل، در بیماران گروه مداخله، فاز یک بازتوانی قلبی طبق پروتکل انجام شد. بیماران گروه کنترل برنامه روتین بخش را دریافت نمودند. میزان دلیریوم با کمک پرسش نامه نیچام طی هفت نوبت سنجش شد و پس از اتمام، مورد تجزیه و تحلیل آماری با نرم افزار SPSS ورژن ۲۰قرار گرفت. سطح معنی داری زیر ۰۵/۰ در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری کای اسکوئر، تی مستقل، من ویتنی و آنالیز واریانس تحلیل شدند.
یافتهها: دو گروه از لحاظ متغیرهای زمینه ای همگن بودند. نتایج آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری تکراری نشان داد بین دو گروه از لحاظ میزان دلیریوم تفاوت معنی دار وجود دارد. (۰/۰۱۶P=) تفاوت بین دو گروه در روز اول تا چهارم معنی دار بود و میزان روزانه دلیریوم دو گروه در روزهای مختلف با یکدیگر تفاوت معنی داری داشت. (۰/۰۰۱P=).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد، انجام فاز یک بازتوانی قلبی بصورت موثری میزان دلیریوم را را کاهش می دهد. بنابراین می توان از بازتوانی فاز یک به عنوان رویکردی در دسترس و کم هزینه جهت کاهش میزان دلیریوم در این بیماران استفاده کرد.
دکتر نغمه رزاقی، خانم نجمه ذبیحی تربتی، آقا حمیدرضا بهنام واشانی، دکتر محمد حیدرزاده،
دوره ۲۹، شماره ۵ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: یکـی از بزرگترین مشکلات نوزادان نارس مشکلات تغذیه دهانی و تاخیر در رسـیدن بـه تغذیـه دهانی مستقل است. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تحریک عیر دهانی با ماساژ بر زمان شروع و رسیدن به تغذیه دهانی مستقل و وزن گیری در نوزادان نارس میباشد.
مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی ، ۶۰ نوزاد نارس ۳۲-۲۸ هفته در بخش NICU بیمارستان ام البنین مشهدکه معیارهای ورورد به مطالعه را داشتند، انتخاب و با تخصیص تصادفی ساده در دوگـروه ماساژ فیلد و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله، نوزادان ماساژ فیلد را (دو بار در روز) بمدت ۱۵ دقیقه طی۷ روز دریافت و گـروه کنترل، مراقبـت معمول را دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها جهت مقایسه دو گروه از نظر شروع تغذیه دهانی و رسیدن به تغذیه مستقل دهانی و وزن گیری ، با آزمون های تی مستقل ، من ویتنی و آنالیز کواریانس انجام شد.سطح معنی داری ۰/۰۵ درنظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سن جنینی نوزادان در گروه مداخله ۱/۱±۰/۲۹ و در گروه کنترل ۰/۱±۱/۲۹هفته بود. نتایج نشان داد که دو گروه مداخله وکنترل، در شروع تغذیه دهانی ( ۰۱ / ۰ = p ) و تفاضل وزن روز اول و هفتم ( ۰۰۱ / ۰ = p) اختلاف آماری معناداری داشتند، اما با اینکه پیشرفت تغذیه ای مستقل بـه هشـت بـار تغذیۀ دهانی در روز در گروه مداخله حدود دو روز سریعتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت معنی دار نبود(۱۷ / ۰ = p ).
نتیجهگیری: ازانجا که تحریک غیر دهانی با ماساژ فیلد مـی توانـد در تسریع زمـان شروع تغذیه دهانی و بر میزان وزن گیری نوزادان نارس موثر باشد، توصیه می شود جهت ارتقا کیفیت مراقبت های پرستاری توسط پرستاران در بخش های مراقبت ویژه نوزادان به کار گرفته شود.
خانم زهره فاتح، دکتر فاطمه محمدی، دکتر سلمان خزایی، آقای آرش خلیلی،
دوره ۳۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه و هدف: تعبیه کاتتر داخل وریدی محیطی یکی از اقدامات رایج در پرستاری است که باعث ایجاد درد و اضطراب در کودکان میشود. هدف از انجام این مطالعه مقایسه تأثیر دو روش بکارگیری اسباب بازی ساخته شده با وسایل پزشکی و پرتی حواس دیداری بر شدت درد و اضطراب حین تعبیه کاتتر وریدی کودکان ۶-۳ ساله بود.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده، ۱۵۰ کودک ۶-۳ ساله نیازمند تعبیه کاتتر وریدی با روش تخصیص تصادفی بلوک به ۳ گروه کنترل(A)، اسباب بازی با وسایل پزشکی(B) و پرتی حواس دیداری(C) تخصیص یافتند. در گروه A مداخلهای صورت نگرفت. در گروه B، ۵ دقیقه قبل از شروع تعبیه کاتتروریدی، اسباب بازی ها در اختیار کودک قرار گرفت و تا انتهای رویه کودک میتوانست با اسباب بازیها بازی کند. برای گروه C، ۵ دقیقه قبل از تعبیه کاتتر وریدی پخش کارتون شروع شد و تا انتهای رویه ادامه داشت. برای ارزیابی شدت درد از مقیاس صورتکهای ونگ بیکر و برای ارزیابی اضطراب از ابزار چهرهای بررسی اضطراب کودکان استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون کای اسکور، تی تست و آنالیز واریانس یک طرفه تحت نرم افزا STATA نسخه ۱۴ تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: بین میانگین نمرات درد گروه کنترل با پرتی حواس دیداری اختلاف آماری معناداری وجود داشت(۰/۰۰۸=P) اما بین میانگین نمرات گروه کنترل با اسباب بازی با وسایل پزشکی و پرتی حواس دیداری با اسباب بازی با وسایل پزشکی اختلاف معنادار آماری دیده نشد. بین میانگین نمرات اضطراب گروه اسباب بازی با وسایل پزشکی با کنترل(۰/۰۰۱=P) و اسباب بازی با وسایل پزشکی با پرتی حواس دیداری(۰/۰۰۱=P) اختلاف آماری معناداری وجود داشت؛ اما بین میانگین نمرات اضطراب گروه پرتی حواس دیداری با کنترل، اختلاف آماری معناداری دیده نشد.
نتیجهگیری: توصیه می شود در اتاق های تعبیه کاتتر کودکان از تلویزیونهای بزرگ جهت پخش برنامههای کودک و نیز اسباب بازی با وسایل پزشکی بهره گرفت تا بتوان درد و اضطراب حین تعبیه کاتتر وریدی را کاهش داد.
خانم زهرا پرزیوند، دکتر سید حمید سیدباقری، دکتر تابنده صادقی،
دوره ۳۰، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه و هدف: نوزادان نارس در مقایسه با نوزادان سالم به علت عدم رشد کافی سیستم های بدن با چالش های بیشتری روبه رو هستند. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر مراقبت کانگورویی و ماساژ بر اشباع اکسیژن خون شریانی نوزادان نارس بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی از نوع متقاطع، جامعه پژوهش نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان علی ابن ابی طالب رفسنجان سال ۱۴۰۲ بودند. حجم نمونه ۲۰ نفر در هر گروه تعیین گردید. در گروه اول ابتدا مراقبت کانگورویی سپس ماساژ و در گروه دوم به صورت بالعکس مداخله انجام گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و مانیتور جهت ثبت شاخص SPO۲ بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۶مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج، در دوره اول و دوم هر دو مداخله سبب بهبود اشباع اکسیژن خون شریانی شدند اما این بهبودی در گروه ماساژ بیشتر بود (۰۰۱/۰P<).
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضرو با توجه به اینکه اجرای مداخله ماساژ درمانی نسبت به مراقبت کانگورویی راحت تر است، پیشنهاد می شود که پرستاران در بخش مراقبت ویژه نوزادان به منظور بهبود اشباع اکسیژن خون نوزادان نارس از این روش درمانی استفاده نمایند.