1- دانشگاه شیراز ، R.khosravi@shirazu.ac.ir 2- دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده: (335 مشاهده)
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف شناخت علل گرایش زنان به همباشی در شهر تهران و تحلیل سطوح مختلف فردی، میانی و کلان در گرایش زنان به این سبک زندگی انجام شد. مواد و روشها: به روش کیفی و از طریقنمونه گیری گلولهبرفی در سال 1402 با 19 نفر از زنانی که به سبک همباشی در شهر تهران زندگی می کنند و حداقل یکسال از زندگی آنان می گذرد مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته صورت گرفت. جهت تحلیل اطلاعات از تحلیل تماتیک استفاده شد و برای روایی و پایایی مطالعه از روش کنترل، تکنیک های بازبینی توسط همکار، بازبینی توسط مشارکت کنندگان، مثلث سازی، مشاهدات مداوم پژوهشگران و گردآوری شواهد از منابع مختلف استفاده گردید. یافته ها:در این مطالعه تعداد 29 مضمون فرعی طبقه بندی شدند و پس از بررسی و تحلیل نظری، هشت مضمون اصلی و در سه سطح فردی، میانی و کلان به عنوان دلایل گرایش زنان به همباشی بدست آمد.ویژگیهای فردی و تجارب زیسته و لیبرالیسم اخلاقی بیانگر عوامل سطح فردی؛ تغییر در کارکردهای خانواده و گسترش شبکه ارتباطی بیانگر عوامل سطح میانی، و تاثیر مسائل اجتماعی فرهنگی اقتصادی بر گسترش مشکلات ازدواج، رویکرد انتقادی به ساختارهای اجتماعی ازدواج، بازدارندگی پدیده طلاق، و ایجاد تغییرات اجتماعی فرهنگی و بازاندیشی سنت ها بیانگر عوامل سطح کلان در گرایش زنان به همباشی می باشد. نتیجه گیری: در تحلیل گرایش به همباشی باید هر سه سطح خرد، میانی و کلان مورد بررسی قرار گیرند و براساس نتایج این پژوهش، تعدّد بیشتر مضمونهای اصلی شناسائی شده در سطح اجتماعی، بیانگر گستردگی عوامل ساختاری در گرایش زنان به انتخاب همباشی دارد، و باید از برچسب زنی به افراد همباش جلوگیری کرد.