1- دانشگاه علوم پزشکی اصفهان 2- دانشگاه علوم پزشکی همدان 3- دانشگاه علوم پزشکی همدان ، khodadadi@umsha.ac.ir
چکیده: (10720 مشاهده)
مقدمه: امروزه محققین در تلاش اند که با اصلاح الگوهای غذایی میزان سنتز واکنشگرهای التهابی را کنترل و از عوارض بالینی بیماریها بکاهند. این مطالعه نیز قصد دارد اثر روغنهای خوراکی مختلف موجود در سطح عرضه که الگوی تاثیر پیچیدهتری نسبت به مصرف اسیدهای چرب خالص بر میزان اینترلوکینهای IL 6 و IL 10 سرمی دارند را بررسی نماید.
مواد و روشها: در یک مطالعه تجربی بر روی مدل حیوانی، 40 رت نر به 5 گروه تقسیم و به مدت 3 هفته با غذای استاندارد تغذیه شدند. از 4 عضو هر گروه نمونه خون تهیه و بقیه رت ها 4 هفته دیگر با غذای استاندارد یا یکی از غذاهای آزمایشی تهیه شده از روغنهای حیوانی، زیتون، سویا و بزرک تغذیه شدند. اسیدهای چرب سرمی به روش کروماتوگرافی گازی و مقدار اینترلوکینها به روش الایزا سنجیده شدند. آنالیز واریانس برای مقایسه میانگینها و آنالیز رگرسیون برای بررسی ارتباط بین متغیرها بکار رفت.
نتایج: مصرف روغن حیوانی و روغن سویا بطور معناداری موجب افزایش IL 6 سرمی گردید، در حالیکه روغن بزرک مقدار IL 10 سرمی را افزایش داد. با افزایش اسیدهای چرب سرمی n 6 PUFA افزایش قابل توجهی در میزان IL 6 مشاهده گردید، لیکن میزان اینترلوکین یاد شده با افزایش اسیدهای چرب MUFA کاهش یافت. علاوه بر این، در حالیکه رابطه مستقیمی بین مقدار آراشیدونیک اسید سرمی و میزان IL 6 برقرار بود افزایش دکوزاهگزاانوئیک اسید بطور معکوسی کاهش IL 6 را موجب گردید.
نتیجه گیری: غلظت سرمی اسیدهای چرب بر میزان اینترلوکینها مؤثر بوده و در حالیکه روغنهای حاوی اسیدهای چرب n 3 PUFA اثرات ضدالتهابی از خود نشان می دهند روغنهای حاوی اسیدهای چرب n 6 PUFA موجب افزایش واکنشگرهای پیش التهابی می شوند.
Barkhordari A, Tavilani H, Khodadadi I. Correlation of serum pro-inflammatory (IL 6) and anti-inflammatory (IL 10) interleukine levels with fatty acid composition of dietary oils in rats. SJKU 2013; 18 (1) :8-17 URL: http://sjku.muk.ac.ir/article-1-1003-fa.html
برخورداری عسگر، طویلانی حیدر، خدادادی ایرج. ارتباط میزان سرمی اینترلوکین های پیش التهابی (IL 6) و ضدالتهابی (IL 10) رت با ترکیب اسیدهای چرب روغن های خوراکی مصرفی. مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان. 1392; 18 (1) :8-17