[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اول سایت مجله::
صفحه اول سایت دانشگاه::
اطلاعات مجله::
اعضای دفتر مجله::
نمایه‌های مجله::
آرشیو مقالات::
راهنمای نویسندگان::
راهنمای داوران::
ثبت نام و ارسال مقاله::
امکانات سایت مجله::
واحد علم سنجی دانشگاه::
مقالات مرتبط::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد مقالات مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان چیست؟
ضعیف
متوسط
خوب
عالی
   
..
شاخص های استنادی مجله

Citation Indices from GS

AllSince 2020
Citations103365737
h-index3925
i10-index271144

 
..
کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی کردستان
AWT IMAGE
..
معاونت تحقیقات و فن آوری
AWT IMAGE
..
SCImago Journal & Country Rank
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۶ نتیجه برای تروما

دكتر محمد کارگر، مریم باقرنژاد، دكتر عباس دوستی ،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: رژیم‌های درمانی متداول برای ریشه‌کنی هلیکوباکترپیلوری شامل دو آنتی‌بیوتیک، همراه با مهارکننده‌های پمپ پروتونی و ترکیبات بیسموت است. کلاریترومایسین یکی از کلیدی‌ترین آنتی‌بیوتیک‌های مورد استفاده در رژیم‌های درمانی در ایران است. هدف از این پژوهش، تعیین مقاومت به کلاریترومایسین و ارزیابی نقش جهش‌های نقطه‌ای متداولA۲۱۴۳G ، A۲۱۴۲G و A۲۱۴۲C در ایجاد مقاومت به این دارو می‌باشد. روش بررسی: این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی (مقطعی) بر روی ۲۶۳ بیمار مراجعه‌کننده به بخش اندوسکوپی بیمارستان هاجر شهرکرد در تابستان ۱۳۸۶ انجام شد. نمونه‌های بیوپسی بر روی محیط انتخابی بروسلا آگار کشت و گرمخانه گذاری گردید. برای تعیین هویت H.pylori از روش رنگ‌آمیزی گرم، اوره آز، کاتالاز، اکسیداز و PCR به منظور شناسایی ژن ureC و برای ارزیابی مقاومت به کلاریترومایسین نیز از روش استاندارد دیسک دیفیوژن CLSI (Clinical and Laboratory Standards Institue) استفاده گردید. جهش‌های A۲۱۴۳G و A۲۱۴۲G با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و آنزیم‌های برش‌دهنده BsaI و MboII با روش PCR-RFLP شناسایی گردید. همچنین برای شناسایی جهش A۲۱۴۲C از پرایمرهای اختصاصی و روش PCR استفاده شد. یافته‌ها: با آزمون PCR، جداسازی ۸۴ سویه H.pylori (۹۴/۳۱%) مورد تایید قرار گرفت. از ۱۹ سویه مقاوم، ۱۳ مورد (۴۲/۶۸%) جهش A۲۱۴۳G، ۳ مورد (۷۹/۱۵%) جهش A۲۱۴۲G، ۲ مورد جهش A۲۱۴۲C (۵۳/۱۰%) و ۱ جهش ناشناخته شناسایی گردید. نتیجه‌گیری: به دلیل میزان مقاومت قابل توجه به کلاریترومایسین، ضرورت ارزیابی مستقیم این جهش با روش‌های مولکولی در سایر مناطق کشور وجود دارد. کلید واژه‌ها: هلیکوباکترپیلوری،کلاریترومایسین، ۲۳SrRNA ،PCR-RFLP.، مقاومت دارویی وصول مقاله: ۱۱/۹/۸۸ اصلاحیه نهایی: ۱۲/۱۱/۸۸ پذیرش مقاله: ۸/۱/۸۹
سجاد رضایی، دکتر سید حشمت ا.. موسوی، دکتر شاهرخ یوسف زاده، دکتر ایرج صالحی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: آسیب مغزی تروماتیک (TBI) به عنوان یکی از عوامل نادر سبب‌شناختی برای اختلال روانپریشی شناخته شده است. در این مطالعه موردی روند ارزیابی، تشخیص و درمان یک بیمار مبتلا به روانپریشی ثانوی بر TBIبا تظاهر علامت برجسته هذیان بزرگ‌منشی بررسی شده است. معرفی بیمار : بیمار مرد جوان ۳۵ ساله‌ای بود که به علت تصادف موتورسیکلتش با اتومبیل، با کاهش سطح هشیاری، بی‌قراری و حالت تهوع در بیمارستان بستری می‌شود. یافته‌های CT اسکن نشانگر کانتیوژن لوب گیجگاهی چپ در بیمار بود. علاوه بر آن در ارزیابی‌های روانشناختی نقص هشیاری، نقص شناختی، آمنزی پس از تروما، ضعف در جهت‌یابی، نقصان در توجه و تمرکز، مشکلات حافظه، پرخاشگری و وجود هذیان‌های بزرگ‌منشی در او مشاهده شد. این بیمار در معاینات روانپزشکی ۲۷ روز پس از رخداد تروما براساس DSM-IV-TR تشخیص روانپریشی ثانوی بر TBI را دریافت نمود. سپس با اجرای پروتکل دارویی به تدریج نشانه‌های اختلال رفع و در پیگیری ۴ ماهه پس از TBI دیگر اثری از آنها نبود. نتیجه‌گیری: معرفی و درمان این بیمار نمی‌تواند رابطه مبهم آسیب مغزی تروماتیک و اختلال روانپریشی ثانوی بر TBI را روشن سازد اما نتایج آن بر اهمیت ارزیابی‌های روانشناختی، بررسی علائم جدی اختلالات روانی و پایش این بیماران جهت درمان صحه می‌گذارد. شناسایی عوامل خطر زای روانپریشی ثانوی بر TBI نیز می‌تواند به تشخیص افتراقی و کشف افرادی‌که ریسک بالاتری برای روانپریشی دارند، یاری رساند و اجرای بهنگام راهبردهای مدیریت این اختلال را پیش از شروع علائم پیشرفتۀ آن، میّسر سازد. واژه‌های کلیدی: آسیب مغزی تروماتیک، اختلال روانپریشی، هذیان بزرگ‌منشی. وصول مقاله :۲۸/۰۱/۹۰ اصلاحیه نهایی:۱۵/۰۸/۹۰ پذیرش مقاله:۱۲/۰۹/۹۰
دکتر ناهید قطبی، دکتر مجید منصوری، دکتر محمد حسین کلانتر، فردین غریبی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف :افتالمیا نئوناتوروم، نوعی کنژنکتیویت است که در ۴ هفته اول تولد رخ می‌دهد و شایعترین بیماری چشمی نوزادان است. این مطالعه به منظور مقایسه تاثیر پماد تتراسیکلین ۱% چشمی با پماد اریترومایسین چشمی ۵/۰% در جلوگیری یا کاهش بروز عفونت ملتحمه نوزادان انجام گردیده است. روش بررسی: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده یک سوکور تک مرکزی بدون دارو نما اجرا گردید. این مطالعه روی نوزادان ترم متولد شده به روش طبیعی یا سزارین در بخش بعد از زایمان در بیمارستان بعثت سنندج به مدت یک سال از بهار ۱۳۸۹ تا بهار ۱۳۹۰ بر روی ۳۳۰ نوزاد صورت گرفته است. نوزادان به روش بلوک‌بندی ۳ تائی به ۳ گروه ۱۱۰ نفری C, B, A تقسیم ‌شدند. بعد از گرفتن رضایت نامه کتبی از والدین و یک ساعت بعد از تولد در گروه A یک سانتی‌متر پماد تتراسیکلین ۱% چشمی و در گروه B یک سانتی‌متر از پماد اریترومایسین ۵/۰% چشمی در چشم‌ها استفاده گردید گروه C، گروه کنترل بود که اقدامی صورت نگرفت. تمامی نوزادان در پایان هفته اول، پایان هفته دوم و پایان هفته چهارم معاینه ‌شدند. داده‌ها با نرم‌افراز SPSS و آزمون کای دو و t-test، تحلیل گردید. یافته‌ها: درگروه‌های تتراسیکلین، اریترومایسین و بدون پیشگیری به ترتیب ۲۲ نوزاد (۲۰%)، ۱۶ نوزاد (۵/۱۴%) و ۲۵ نوزاد (۷/۲۲%)، دچار کنژنکتیویت شدند و تفاوت معنی‌داری بین سه گروه فوق، از نظر بروز علائم کنژنکتیویت وجود نداشت. نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع بالای کنژنکتیویت در گروهی که پیشگیری دریافت نکردند و با توجه به عوارضی که کنژنکتیویت می‌تواند برای نوزاد ایجاد کند (به خصوص درنوع کنژنکتیویت گنوکوکی)، لزوم پیشگیری از کنژنکتیویت نوزادی کاملاً منطقی به نظر می‌رسد. اما از آن ‌جایی که تاثیر تتراسیکلین و اریترومایسین در کاهش بروز کنژنکتیویت از نظر آماری معنی‌دار نبود، نیاز به مطالعات جامع ‌تر و بررسی داروهای دیگر مثل بتادین و یا نیترات نقره لازم به نظر می‌رسد. تا داروی مناسب برای پیشگیری از کنژنکتیویت نوزادی تهیه گردد . کلیدواژه: تتراسیکلین، اریترومایسین، کنژنکتیویت نوزادان وصول مقاله :۱/۳/۹۰ اصلاحیه نهایی:۳۱/۱/۹۱ پذیرش:۱۰/۲/۹۱
دکتر جعفر مبلغی، دکتر آیدین یعقوبی نوتاش، دکتر علی یعقوبی نوتاش ، دکتر هادی احمدی آملی ، لیلا برنا، آنارام یعقوبی نوتاش ،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: تروما یکی از مهمترین چالش‌های بهداشت عمومی جهان محسوب می شود. با پیشرفت علم و تکنولوژی و صنعتی شدن جوامع در قرن اخیر، تروما و عوارض ناشی از آن به صورت یک مشکل مهم در آمده است، به نحوی که امروزه شایع‌ترین علت مرگ و ناتوانی در افراد سنین ۴۴-۱ سال را شامل می‌گردد. با توجه به شرایط خاص منطقه و لزوم ثبت تروما در استان این مطالعه با هدف تعیین الگوی تروما در مصدومین تحت درمان در بیمارستان بعثت سنندج در سال ۱۳۹۰ طراحی شده است. روش بررسی: در یک مطالعه توصیفی– تحلیلی، کل بیمارانی (۴۰۱۶ نفر) که به دلیل تروما به بیمارستان بعثت سنندج در طول سال ۱۳۹۰ مراجعه نموده اند مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها وارد محیط نرم افزار آماری SPSS V,۱۸ شد و سپس با استفاده از فرمول‌های آمار توصیفی و کای دو تجزیه و تحلیل صورت گرفت. جهت متغیر سن با توجه به نرمال نبودن توزیع آن از آزمون آماری Mann-Whitny U استفاده گردید. یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که ۱۲۶۳ نفر (۴/۳۱ درصد) از جمعیت مورد مطالعه زن و ۲۷۵۳ نفر (۶/۶۸ درصد) مرد هستند. میانگین سنی جمعیت مورد مطالعه ۶/۱۹± ۷/۳۱ سال از حداقل ۱ ماه تا حداکثر ۹۰ سال بود. الگوی تروما در ۱۳۱ نفر (۳/۳ درصد) نافذ و در ۳۸۸۵ نفر (۷/۹۶ درصد) بلانت بود. از افراد مورد مطالعه تعداد ۲۰ نفر (۵/۰ درصد) در اثر تروما فوت نموده بودند. بین الگوی تروما و جنس رابطه معنادار آماری مشاهده شد (۰۰۱/۰>p)، بین الگوی تروما و نوع حادثه رابطه معنادار آماری مشاهده شد(۰۰۱/۰>p)، بین سن و الگوی تروما رابطه معنادار آماری وجود داشت )۰۰۶/۰(p= اما بین الگوی تروما و مرگ در اثر تروما رابطه معنادار آماری مشاهده نشد(۴۱۰/۰(p=. نتیجه‌گیری: بالا بودن آمار حوادث در جوانان که فعال ترین و کارآمدترین قشر جامعه می باشند و از طرف دیگر حوادث ناشی از تصادفات نیازمند برنامه‌ریزی جدی می باشد، از طرف دیگر جهت کاهش مرگ و میر ناشی از تروما می توان به نقش اورژانس‌های بیمارستانی و تجهیز بودن آنها اشاره کرد. وصول مقاله:۱/۲/۹۲ اصلاحیه نهایی:۱۸/۲/۹۲ پذیرش:۲۱/۲/۹۲
شهاب الدین باقری، دکتر صدرالدین شجاع الدین، دکتر علی اشرف جمشیدی، دکتر امیر لطافت کار، دکتر محمدرضا نیکو،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: سندروم درد پاتلوفمورال (PFPS) از شایعترین اختلالات اسکلتی عضلانی زانو در بین ورزشکاران و افراد فعال است. مشاهده پاسخ‌های عضلانی به اغتشاشات غیر منتظره از رایج‌ترین روش‌ها برای ارزیابی استراتژی‌های عصبی است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی پاسخ الکترومایوگرافی عضلات وستوس به اغتشاش وضعیتی دینامیک در ورزشکاران مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال بود.

روش بررسی: ۱۰ ورزشکار مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال و ۱۰ ورزشکار سالم به صورت در دسترس انتخاب شد. از مقیاس NPRS برای ارزیابی درد استفاده شد. فعالیت الکترومایوگرافی عضلات VMO و VL حین اغتشاش وضعیتی دینامیک اندازه‌گیری شد. سیگنالهای الکترومایوگرافی با استفاده از یک سیستم ۱۶- کاناله مدل BTS-FREEEMG ۳۰۰  ساخت ایتالیا جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد.

نتایج: در اغتشاش وضعیتی قدامی میزان RMS عضله VMOو VL در گروه PFPS، به ترتیب ۵۹/۳۳ %و ۳۵/۳۳% بیشتر از گروه کنترل بود، در میزان RMS  عضله VL بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معنی داری مشاهده شد (۰۴/۰= P). در اغتشاش وضعیتی خلفی میزان RMS عضله VMOو VL در گروه PFPS، به ترتیب ۳۸ %و ۵۲/۴۹% بیشتر از گروه کنترل بود. در میزان RMS عضله VL تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده شد (۰۴/۰= P).

نتیجه گیری:  نتایج مطالعه حاضر نشان داد که به طور کلی عضلات وستوس در ورزشکاران مبتلا به PFPS نسبت به افراد سالم در اغتشاش وضعیتی دینامیک فعالتر از افراد سالم است. با توجه به اینکه سندروم درد پاتلوفمورال و بطور کلی اختلالات مفصلی سبب اختلال عملکرد در کل دستگاه حسی حرکتی می‌شود، یک درمانگر به جای تمرکز بر علائم موضعی، در اختلال عملکرد حسی حرکتی باید کل بدن را مد نظر قرار دهد.

واژگان کلیدی: پاسخ الکترومایوگرافی، اغتشاش وضعیتی دینامیک، سندروم درد پاتلوفمورال، عضلات وستوس

 وصول مقاله:۲۳/۱/۹۵ اصلاحیه نهایی:۲۷/۲/۹۵ پذیرش:۲۸/۲/۹۵


مرضیه مقرب، غلامرضا شریف‌زاده، سید محمدرضا حسینی، جواد باذلی، محمدحسین اسماعیل زاده،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: زمان یک  عامل  اصلی تعیین‌کننده  شانس بقا در بیماران ترومایی می‌باشد. لذا این مطالعه باهدف تعیین تأثیر آموزش  برنامه مدیریت ترومای پیش بیمارستانی بر شاخص‌های زمانی خدمات پزشکی اورژانس انجام شد.
روش بررسی: در مطالعه‌ای از نوع کارآزمایی میدانی شاهد دار تصادفی شده ۶۰ نفر از تکنسین‌های اورژانس پیش بیمارستانی به روش تخصیص تصادفی طبقه‌ای به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. آموزش برنامه مدیریت تروما پیش بیمارستانی تدوین‌شده بر اساس استانداردهای موجود کشوری و جهانی طی دو روز فشرده با تلفیقی از روش‌های آموزشی سخنرانی و شبیه‌سازی در گروه آزمون اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه دموگرافیک و فرم استاندارد گزارش مراقبت اورژانس پیش بیمارستانی بود. میانگین شاخص‌های زمانی قبل، بعد و یک ماه بعد از انجام مداخله در دو گروه استخراج شد. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار ۱۹ SPSS و توسط آزمون‌های تی مستقل، آنالیز واریانس تکرار شده و تست تعقیبی بن فرونی صورت گرفت.
یافته­ها: میانگین زمان صحنه در گروه آزمون یک ماه بعد از مداخله به‌طور معناداری کمتر از میانگین زمان صحنه در گروه شاهد بود (۰,۰۵p=). همچنین میانگین  و انحراف از معیار زمان صحنه در گروه آزمون از۵,۵±۱۷,۶دقیقه قبل از مداخله به ۳.۸±۱۲دقیقه یک ماه بعد از مداخله کاهش یافت که ازنظر آماری کاهش معناداری داشت (۰,۰۰۱p<).
نتیجه‌گیری: اجرای برنامه تمرینی مدیریت تروما می‌تواند منجر به کاهش زمان صحنه در اورژانس پیش بیمارستانی گردد. بنابراین، با توجه به نقش کاهش زمان صحنه در پیش‌آگهی مصدومان ترومایی  ادغام  آموزش دوره‌ای  برنامه تمرینی مدیریت بیماران ترومایی در اورژانس پیش بیمارستانی ضروری به نظر می‌رسد.

صفحه 1 از 1     

مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان Scientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان Scientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 39 queries by YEKTAWEB 4714