۱۰ نتیجه برای وهاب زاده
دکتر علی اکبر ابوالفتحی ، دکتر ذکریا وهاب زاده ، دکتر ناصر محمودی اقدم، داوود وهاب زاده ، دکتر محمد سعید هخامنش ،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: مصر ف مقادیر زیاد فرکتوز با ناهنجاری های متعدد متابولیک در انسان و حیوانات آزمایشگاهی همراه است. اعتقاد براین است که هموسیستئین باعث تشدید استرس اکسیداتیو میشود، درحالی که تورین اثرات مفیدی در کاهش میزان چربیها دارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی چگونگی تاثیر تورین و هموسیستئین بر استرس اکسیداتیو و پروفایل لیپیدی در موشهای صحرایی که رژیم غذایی پرفرکتوز (۶۵%) دریافت کردهاند صورت گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی، ۴۰ موش صحرایی ویستار نر، در پنج گروه مختلف، در حضور یا غیاب هموسیستئین تیولاکتون هیدروکلراید (روزانه ۵۰ میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن) یا تورین (۲%)، دو نوع رژیم غذایی نرمال یا پرفرکتوز (۶۵ %) را به مدت شش هفته دریافت کردند. در انتهای این دوره، در پلاسمای موشها ظرفیت تام آنتی اکسیدان، تریگلیسرید، کلسترول LDL، کلسترول HDL و کلسترول تام ارزیابی شد. همچنین در بافت قلب و کلیه مالون دی آلدئید، آنزیمهای گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دیس موتاز نیز اندازهگیری شد.
یافتهها: تجویز فرکتوز به تنهایی یا به همراه هموسیستئین به طور معنی داری ظرفیت تام آنتی اکسیدان، گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دیس موتاز را کاهش داد، در حالی که تری گلیسرید و مالون دی آلدئید را بطور معنی داری افزایش داد. تورین این تغییرات را سرکوب یا تضعیف کرد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه القای استرس اکسیداتیو و هیپرتری گلیسریدمی توسط رژیم پر فرکتوز را در موش های صحرایی نشان داد. همچنین نشان داد که هموسیستئین اثرات رژیم پرفرکتوز را بدتر میکند. در مقابل تورین اثرات مفیدی در جهت بهبود استرس اکسیداتیو و هیپرتری گلیسریدمی ناشی از رژیم غنی از فرکتوز دارد.
واژگان کلیدی: فرکتوز، هموسیستئین، تورین، استرس اکسداتیو، موش صحرائی
وصول مقاله:۱۵/۹/۹۵ اصلاحیه نهایی:۲۸/۱۰/۹۵ پذیرش:۳/۱۱/۹۵
دکتر محمد عبدی، دکتر ذکریا وهاب زاده، امین غنی وش، لیلا فرهادی، دکتر محمد سعید هخامنشی، دکتر پدرام عندلیبی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه آترواسکلروز به عنوان یک بیماری التهابی مالتی فاکتوریال شناخته میشود. ترکیب تری متیل آمین –N۰۰۱/۰>P) افزایش دهد. تونیکامایسین میزان بیان IL-۶ را بطور معنی داری افزایش داد.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه شواهدی را فراهم کرد که نشان میدهد سایتوکاین پیش التهابی IL-۱β در بین سایرین نقش بیشتری در القاء واکنش های التهابی ناشی از TMAO به عنوان یک ریسک فاکتورآترواسکلروز دارد.
واژه های کلیدی: سایتوکاین، آترواسکلروز، تری متیل آمین-N- اکسید، تونیکامایسین، ماکروفاژ
وصول مقاله:۳۰/۸/۹۶ اصلاحیه نهایی:۲۵/۲/۹۷ پذیرش:۲۵/۲/۹۷
کریم شریفی، نیما فتاحی، ذکریا وهاب زاده، پدرام عطایی، وحید یوسفی نژاد، اسرین باباحاجیان، فرشاد شیخ اسماعیلی،
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: کبد چرب غیر الکلی و سنگهای کیسه صفرا دو بیماری نسبتا شایع در جمعیت عمومی میباشند و بسیاری از ریسک فاکتورهای آنها با هم مشترک است. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی شیوع سنگ کیسه صفرا و عوامل خطر مربوط به آن در بیماران مبتلا به NAFLDدر شهرستان سنندج میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه که به صورت مورد شاهدی طراحی شده بود، تعداد ۱۴۵ نفر از افراد که کبد چرب غیر الکلی در انها توسط سونوگرافی تشخیص داده شده بود به عنوان گروه مورد و تعداد ۲۱۵ نفر از افراد سالم که از نظر سن و جنس وBMI با افراد مبتلا به کبد چرب همسان سازی شده بودند به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند. وجود سنگهای کیسه صفرا در تمام شرکت کنندگان توسط سونوگرافی مورد بررسی قرار گرفت. شیوع و ریسک فاکتورهای تشکیل سنگهای صفراوی در دو گروه محاسبه و با هم مقایسه شدند.
یافته ها: میزان فراوانی سنگ کیسه صفرا در افراد مبتلا به کبد چرب غیر الکلی ۱۰/۱۳۵ (۶,۹%) و در افراد سالم ۵/۲۱۰ (۲.۳%) براورد گردید (۰,۰۴=P). فراوانی سنگهای صفراوی در زنان گروه مورد ۶,۸% و در گروه شاهد ۳.۴% و نیز در مردان ۶.۹% در گروه مورد و ۱% در گروه شاهد بود. بین جنسیت و وجود سنگهای صفراوی در هر دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد(۰,۰۴<P). درگروه شاهد میزان شیوع سنگهای صفراوی در افراد بالای ۵۰ سال به طور معنی داری بیشتر از افراد زیر ۵۰ سال بود (۰,۰۴=P) اما در گروه مورد، اختلاف معنی داری بین سن و ابتلا به سنگهای صفراوی مشاهده نشد (۰,۵۱=P). همچنین در هر دو گروه میزان شیوع سنگهای صفراوی در افراد چاق (BMI> ۳۰)به طور معنی داری بیشتر بود (۰,۰۵<P). بین میزان درجه کبد چرب و شیوع سنگ کیسه صفرا در افراد مورد بررسی اختلاف معنی داری مشاهده شد به طوریکه با افزایش شدت کبد چرب میزان ابتلا به سنگ کیسه صفرا افزایش معنی داری پیدا کرد (۰,۰۱P=). در مقایسه ریسک فاکتورهای مرتبط با تشکیل سنگهای کیسه صفرا در دو گروه مورد مطالعه اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
افشین چهرقانی، داود وهاب زاده، لیلا حسنی، رحیم بقایی، آرش موسی ارضایی اقدم،
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: سردرد ناشی از مصرف بیش از اندازه داروی مسکن (Medication Overuse Headache) دومین علت سردردهای مزمن می باشد. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه تاثیر سه رژیم دارویی در درمان سردرد ناشی از MOH در بیماران مراجعه کننده به درمانگاه نورلوژی بیمارستان امام خمینی ارومیه در سال ۱۳۹۷ انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی اجرا شد. افـراد شرکت کننده در مطالعه از میان بیماران MOH مراجعهکننده بـه درمانگاه نورولوژی بیمارستان امام خمینی ارومیه در سال ۱۳۹۷ واجد شرایط ورود به مطالعه انتخاب شدند. در این مطالعه ۶۰ بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران به طور تصادفی در یکی از سه گروه درمان با پردنیزولون و سلکسیب (Celecoxib ) یا ترکیبی از این دو قرار گرفتند. طـول دوره درمانی برای بیماران ۱۵ روز بود، که در پایان زمان تعیین شـده از تمام بیماران به صورت حضوری پرسشگری به عمل آمد و در مورد متغیرهـای هدف شامل شدت، مدت و تعداد روزهای ابتلا به سردرد سوال شد.
یافته ها: میانگین مدت سردرد ۱/۸۵ ± ۳/۵۵ بود. ارتباط معنی داری بین جنسیت با سن و مدت سر درد وجود نداشت. میانگین شدت سردرد در ویزیت اول۰/۷۱± ۸/۲ در ویزیت دوم۰/۸۴ ± ۲/۳۳ و در ویزیت سوم۰/۹۵ ± ۲/۳۰ بود. میانگین شدت سردرد در ویزیت اول در بیمارانی که داروی سلکوکسیب دریافت کرده بودند به نسبت بالاتر از دو گروه درمانی دیگر بود، ولی در ویزیت دوم و سوم میانگین شدت سردرد در بیمارانی که داروی ترکیبی دریافت کرده بودند، از دو گروه درمانی پایینتر بود. اختلاف شدت سردرد ویزیت اول با ویزیت دوم و سوم در افرادی که داروی ترکیبی دریافت کرده بودند، از دو گروه درمانی دیگر بیشتر بود که نشاندهنده تاثیرگذاری بیشتر در کاهش شدت سردرد نسبت به دو گروه دیگر است.
نتیجه گیری: هر سه گروه درمانی در کاهش سردرد موثر هستند، ولی تاثیر داروی ترکیبی بیشتر از زمانی است که دو دارو به صورت جدا داده شود. بین دو داروی سلکوکسیب و پردنیزولون هر دو در کاهش شدت سردرد موثر هستند، ولی سلکوکسیب تاثیر بیشتری نسبت به پردنیزولون دارد.
وحید یوسفی نژاد، نازیلا درویشی، دکتر ذکریا وهاب زاده، اسرین باباحاجیان، دکتر سید حسین داوودی،
دوره ۲۷، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پروپولیس به عنوان یک محصول طبیعی، دارای فواید بیولوژیکی متعددی از جمله خواص آنتی اکسیدانی ، ضد التهابی ، ضد میکروبی و همچنین ضد سرطانی می باشد. کاربرد آن به میزان زیادی به ترکیبات و مقادیر اجزای اصلی آن بستگی دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی مقادیر کریسین ، کوئرستین و کافئیک اسید به عنوان سه جز اصلی فعال در پروپولیس ایرانی با استفاده از روش UV-HPLC است.
مواد و روشها: سه نمونه مختلف از پروپولیس در بهار سال ۱۳۹۶ در مناطق سارال و آوالان استان کردستان جمع آوری شدند. برای جداسازی و اندازه گیری سه ترکیب اصلی پروپولیس، نمونه ها با محلول اتانول ۸۰% عصاره گیری شده و سپس در حالت ایزوکراتیک با سرعت جریان یک میلی متر در دقیقه برای ۲۰ دقیقه و آشکارساز UV در طول موج nm ۳۱۰ به سیستم UV-HPLC تزریق شدند. محدوده خطی و تشخیصی برای ارزیابی و سنجش کنترل کیفیت محاسبه شدند.
یافته ها: کریسین در نمونه های پروپولیس ما شناسایی نشدند. مقادیر متوسط کوئرستین و کافئیک اسید به ترتیب(µg/g) ۶۵/۴۲۵ و (µg/g) ۲۷/۴۹۸ گزارش شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، برای اولین بار، مقادیر کمی سه ترکیب اصلی فعال پروپولیس ایرانی را که بسیاری از اثرات مفید پروپولیس به آنها نسبت داده شده ، با دقت بالایی گزارش نمود.
آلینا عبدالهی، دکتر اسماعیل ایزدپناه، دکتر ذکریا وهاب زاده، دکتر محمد رامان مولودی،
دوره ۲۷، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیر الکلی که با تجمع غیرطبیعی چربی در کبد مشخص میشود، با چاقی و مقاومت به انسولین همراه است. واسپین، آدیپوکاینی است که توسط بافت چربی ترشح میشود و با کاهش حساسیت به انسولین بیان ژن آن افزایش مییابد. در این مطالعه، اثر واسپین بر متابولیسم اسیدهای چرب در کشت سه بعدی و دو بعدی بررسی شد.
مواد و روشها: مدل استئاتوز بهوسیله اولئیک و پالمتیک اسید در رده سلولی Hep G۲ در کشت دو و سه بعدی (کلاژن ژل)، القا شد. سپس سلولها به مدت ۲۴ ساعت با واسپین ng/ml۱۰۰ تیمار شدند. بیان ژنهای FABP۴، ApoB۱۰۰، FAS و MCAD توسط روش Real time PCR سنجیده شد.
یافتهها: در کشت دو و سه بعدی بیان ژنهای FABP۴ و FAS کاهش معنیداری را نشان داد. در مقایسه بین بیان این ژنها در کشت دو و سه بعدی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. بیان ژنهای MCAD و ApoB ۱۰۰ در کشت دو و سه بعدی، افزایش معنادار داشت. بیان ژن MCAD و ApoB۱۰۰ در کشت دو و سه بعدی، اختلاف معنی دار نبود.
نتیجهگیری: تیمار واسپین میتواند موجب تغییر بیان ژنهای درگیر در مسیر جذب، لیپوژنز، بتا اکسیداسیون و ترشح اسیدهای چرب نسبت به گروه کنترل در شرایط کشت دو و سه بعدی شود. در حالی که اختلاف بیان این ژنها در کشت دو بعدی نسبت به سه بعدی معنا دار نبود.
دکتر شیرکو ناصری، دکتر ساکو میرزایی، ذکریا وهاب زاده، دکتر محمد باقر خادم عرفان، دکتر بهرام نیکخو، خانم ژیلا بهرامی راد، خانم نگار زمانی، دکتر فردین فتحی،
دوره ۲۷، شماره ۴ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: پروتئین Fam۸۳h یک پروتئین غیر ترشحی است که از طریق N-ترمینال خود با کازئین کیناز ۱ آلفا ۱ (CSNK۱A۱) برهمکنش دارد.
مواد و روشها: در این مطالعه، دومینهای C-ترمینال در Fam۸۳hFam۸۳h، در انسان و موش با استفاده از نرمافزار I-TASSER برای پیشبینی ساختار و عملکرد پروتئین مدلسازی شدند. شبیهسازی دینامیک مولکولی توسط نسخه۵,۰.۲ نرم افزار گرومکس (GROMACS) برای بررسی رفتارهای پروتئین در طی زمان انجام شد. سپس برای هر مدل پس از انجام شبیهسازی مولکولی، آنالیز FEL صورت گرفت و داکینگ پروتئین-پروتئین برای بررسی برهمکنش C-ترمینال پروتئین Fam۸۳h با کراتین-۵ اسکلت سلولی به عنوان مدلی از کراتین سلولی توسط PIPER انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که پروتئین انسانی پایدارتر و فشردهتر از موش است. علاوه بر این، ارزیابی برهم کنش بین C ترمینال پروتئینهای Fam۸۳h و کراتین-۵ در موش نشان داد که آمینواسیدهای آرژنین ۳۷۸، پرولین۳۹۱، سرین ۶۶۳، گلوتامات ۷۱۰ و آرژنین ۹۲۳ در پروتئین Fam۸۳h موش به ترتیب با لوسین۴۷۴،آرژنین۴۱۷، تیروزین۴۵۳، گلوتامات۳۹۷، گلوتامین۳۹۶ و گلوتامات۳۹۰ در کراتین-۵ اسکلت سلولی موش پیوند هیدروژنی ایجاد میکنند. پروتئینFam۸۳h انسان و کراتین-۵ انسانی نیز از طریق آمینو اسیدهای تراونین۴۳۳، هیستیدین۴۴۷ و آرژنین۴۷۷ و لوسین۴۷۳، گلایسین۴۷۶، گلوتامات۴۲۰، آرژنین۴۰۷ پیوندهای هیدروژنی تشکیل می دهند.
بحث: طبق مطالعات انجام شده قبلی، پروتئین Fam۸۳h با کراتین اسکلت سلولی برهمکنش داشته و در پیشرفت سرطان نقش دارد. میتوان نتیجه گرفت که پروتئین Fam۸۳h میتواند به طور مستقیم با رشته های کراتین از طریق C-ترمینال خود برهمکنش داشته باشد؛ بنابراین، فرضیه ما درIn-silico ، این است که اختلال در C-ترمینال پروتئین Fam۸۳h ممکن است منجر به اختلال در بستهبندی کراتین اسکلت سلولی به عنوان مکانیسمی در پیشرفت سرطان شود.
پریا هاشمی، هلیا رحمانی، محمد رامان مولودی، دکتر ذکریا وهاب زاده، اسماعیل ایزدپناه،
دوره ۲۸، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: استرس اکسیداتیو از عوامل مهم در بروز اختلال در حافظه و یادگیری است که سبب آسیب نورونی در ناحیه هیپوکامپ میگردد. آلفا پاینن ترکیبی پلی فنولیک از خانواده ترپن ها است که اثرات ضدالتهابی، ضد اضطرابی، آنتیاکسیدانی و حفاظت عصبی مهمی را در سیستم عصبی مرکزی نشان داده است که میتواند بر حافظه مؤثر باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر آلفاپاینن بر بهبود حافظه کاری و فضایی در موشهای صحرایی بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه ۲۴ سر موش صحرایی نر به صورت تصادفی به ۳ گروه کنترل، آلفاپاینن دوز mg/kg ۵ و۱۰ (به مدت ۳ هفته، تزریق داخل صفاقی) تقسیم شدند. حافظه فضایی و کاری به ترتیب، از طریق ماز آبی موریس و ماز Y ارزیابی شدند. سپس، میزان مالون دی آلدئید و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام در بافت هیپوکامپ اندازهگیری گردید. یافته ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفه و تست تعقیبی توکی آنالیز شدند.
یافته ها: درصد تناوب در ماز Y در گروه آلفاپاینن mg/kg ۱۰ نسبت به گروههای کنترل و دریافتکننده آلفاپاینن با دوز mg/kg ۵ افزایش یافت. همچنین مدت زمان سپری شده در ناحیه هدف در دوز mg/kg ۱۰ آلفاپاینن نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری را نشان داد، اما تفاوت معنی داری میان گروهها از نظر مدت زمان رسیدن به سکوی هدف وجود نداشت. همچنین آلفاپاینن mg/kg ۱۰ میزان مالون دی آلدئید بافت هیپوکامپ را نسبت به گروه کنترل کاهش داد، اما تفاوت معنیداری میان گروه ها از نظر میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی تام مشاهده نشد.
نتیجهگیری: آلفاپاینن سبب افزایش در عملکرد حافظه فضایی و کاری در موشهای صحرایی گردید. یکی از مکانیسم های احتمالی بهبود حافظه در مطالعه حاضر، میتواند ناشی از کاهش میزان مالون دی آلدئید بافت هیپوکامپ، به عنوان یکی از شاخص های مهم استرس اکسیداتیو سیستم اعصاب مرکزی باشد.
پریا هاشمی، محمد رامان مولودی، هلیا رحمانی، ذکریا وهاب زاده، اسماعیل ایزدپناه،
دوره ۲۹، شماره ۱ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری هانتینگتون یک اختلال ارثی مزمن است که با تخریب پیشرونده نورونهای قشر مغز، استریاتوم و هیپوکامپ سبب بروز نقایص شناختی و حرکتی در افراد مبتلا میگردد. مطالعات نشان دادهاند که افزایش فعالیت کیناز وابسته به سیکلین-۵ (CDK۵)، نقش مهمی در پاتوژنز و بروز اختلال حافظه در بیماری هانتینگتون ایفا مینماید. اخیراً، گزارش شده است که آلفاپاینن عملکرد یادگیری و حافظه را در مدلهای آلزایمر و پارکینسون بهبود بخشیده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر آلفاپاینن بر حافظه اجتنابی غیرفعال و بیان ژن CDK۵ در مدل هانتینگتون القا شده با ۳-نیتروپروپیونیک اسید (۳-NP) است.
مواد و روشها: در این پژوهش، ۴۰ سر موش صحرایی نر به صورت تصادفی به ۵ گروه شم، دریافت کننده ۳-NP با دوز mg/kg۱۰، گروه های دریافت کننده ۳-NP با دوز mg/kg۱۰ و آلفاپاینن با دوزهای mg/kg ۱، ۵ و۱۰ (به مدت ۳ هفته، تزریق داخل صفاقی) تقسیم شدند. حافظه اجتنابی غیرفعال بهوسیله شاتل باکس ارزیابی شد. سطح بیان ژن CDK۵ با روش RT-qPCR در بافت هیپوکامپ و کورتکس اندازهگیری گردید.
یافتهها: تزریق ۳-NP منجر به اختلال حافظه با کاهش تأخیر حین عبور (STL) در مقایسه با گروه شم شد. آلفاپاینن در هر سه دوز موجب بهبود حافظه اجتنابی غیرفعال با افزایش تأخیر حین عبور شد. همچنین، تزریق ۳-NP سبب افزایش معنیدار سطح بیان ژن CDK۵ در کورتکس و هیپوکامپ مغز نسبت به گروه شم گردید. آلفاپاینن در دوزهای mg/kg ۵ و۱۰ در کورتکس و دوز mg/kg ۱ در هیپوکامپ منجر به کاهش معنی دار سطح بیان این ژن در مقایسه با گروه دریافت کننده ۳-NP شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که آلفاپاینن سبب بهبود عملکرد حافظه اجتنابی غیرفعال در موشهای هانتینگتونی القا شده با ۳-NP گردید و احتمالاً این اثر را از طریق کاهش سطح بیان ژن CDK۵ اعمال کرده است.
عذرا الله ویسی، ماریه پرتویان، امیر عبدالملکی، محمد جعفر رضایی، ذکریا وهاب زاده، نگین چاووشی نژاد،
دوره ۲۹، شماره ۶ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: ناباروری یکی از بزرگترین چالشهای سلامت انسانی در نظر گرفته میشود. در حدود ۴۰% از ناباروری به آزواسپرمی مرتبط است. در این بین، گونههای اکسیداتیو فعال (ROS) به اسپرم ها آسیب زده و منجر به ناباروری در آقایان میشود. آلبومین سرم انسانی (HSA) به طور بالقوه میتواند آسیب DNA را کاهش داده و ظرفیت اسپرم را برای لقاح موفق افزایش دهد. در این مطالعه، اثرات احتمالی درمانی HSA بر پارامترهای اسپرماتوژنیک، شاخص شکست DNA و بیان ژن پروتامین در بیماران نابارور آزواسپرمی غیر انسدادی ارزیابی شد.
مواد و روشها: استخراج اسپرم بیضهای (TESE) جهت جمعآوری بیوپسی بیضه (به منظور دستیابی به نمونههای اسپرم) از ۲۰ مریض آزواسپرمی (۲۰ تا ۴۰ ساله) بر اساس معیارهای ورود/خروج استفاده شد. نمونهها به دو گروه کنترل (۱۰ نفر، بدون مداخله) و درمان (۱۰ نفر، نمونههای اسپرمی انکوبه شده با HSA به مدت ۲۴ ساعت) تقسیم شدند. سپس پارامترهای متعدد اسپرمی (تحرک، موروفولوژی، حیات)، شکست DNA و محتوای پروتامین ارزیابی شد. نتایج توسط نرمافزار SPSS (v,۱۹) ارزیابی و سطح معنیداری(۰,۰۵ >P) تعریف شد.
نتایج: انکوباسیون اسپرم با HSA (به مدت ۲۴ ساعت) میتواند بهطور معنیداری (۰,۰۵ >P) تحرک پیشرونده اسپرم را ارتقا داده و منجر به بیان افزایش یافته ژن پروتامین (نوع I و II) شود. همچنین HSA میتواند میزان شکست DNA اسپرمی را بهطور معنیداری (۰,۰۵ >P) کاهش دهد. در این بین، انکوباسیون با HSA اثر معنیداری بر موروفولوژی و نرخ حیات اسپرم نداشت.
نتیجهگیری: انکوباسیون اسپرم استخراج شده از مردان نابارور آزواسپرمی غیر انسدادی (به مدت ۲۴ ساعت) میتواند بهطور بالقوه حرکت پیشرونده اسپرم و محتوای پروتامینی اسپرم را افزایش داده و شکست DNA را کاهش دهد.