۱۶ نتیجه برای نظر
دكتر صدیقه اسماعیل زاده، دكتر طاهره نظری،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلیکیستیک از شایعترین اختلالات اندوکرین میباشد که موجب کاهش و عدم تخمکگذاری میگردد. روشهای درمان برای تحریک تخمکگذاری شامل درمان طبی و جراحی میباشد. درمان جراحی در موارد مقاوم به درمان طبی با کمک لاپاراسکوپ و انجام کوتریزاسیون تخمدان صورت میگیرد. این مطالعه جهت بررسی پاسخ به تحریک تخمکگذاری و میزان منظم شدن قاعدگی به دنبال کوتریزاسیون تخمدان توسط لاپاراسکوپ انجام شده است.
روش بررسی: نوع مطالعه نیمه تجربی قبل و بعد بوده و در ۴۴ بیمار مبتلا بهPCOS مقاوم به درمان طبی مراجعهکننده به مرکز نازایی فاطمه زهرا (س) و بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل انجام شده است.
بیماران پس از کوتریزاسیون تخمدان از نظر حاملگی و تخمکگذاری بمدت ۳ ماه تحت نظر قرار گرفته و در صورت عدم تخمکگذاری، درمان طبی شروع و پاسخ تخمدان به درمان بعد از کوتر با پاسخ تخمدان قبل از کوتر از نظر تخمکگذاری، میزان حاملگی و وضعیت قاعدگی ارزیابی شد. میزان حاملگی و میزان منظم شدن قاعدگی در ارتباط با متغیرهای سن و نوع نازایی مورد بررسی قرار گرفت. روش نمونهگیری بصورت در دسترس و برای آنالیز دادهها از نرم افزار SPSS و آزمونهای T-Test جفت و Wilcoxonو Fishers exact test استفاده شده است.
یافتهها: از ۴۴ بیمارتحـت بررسـی با دامنـه سنـی ۳۶-۱۸ سـال، ۳۲ بیـمار بعـد از کوتریزاسیـون، تخمکگذاری داشتند (۸/۷۲%) (۰۰۷/۰p=)، و میزان حاملگی به دنبال کوتریزاسیون ۱۵ مورد بود (۰۹/۴۳%) که ۳ مورد آن دو قلویی بوده است. بعد از کوتریزاسیون در ۱۸ نفر (۷/۴۰%) از بیماران، قاعدگی منظم شد (۰۰۰/۰p=). بین سن بیماران و نوع نازایی با منظم شدن قاعدگی و میزان حاملگی بعد از کوتریزاسیون تفاوت معنیداری وجود نداشت (۰۵/۰p>).
بحث و نتیجهگیری: علیرغم مطالعات ونتایج متفاوت، در این بررسی پاسخ تخمدان به درمان طبی بعد از کوتریزاسیون تخمدان افزایش یافت که این افزایش در درمان کلومیفن و HMG به مراتب بیشتر است. میزان حاملگی بعد از کوتریزاسیون تخمدان و به دنبال درمان دارویی بالاتر میرود که در درمان ترکیبی کلومیفن و HMG بالاترین میزان را دارد و ارتباطی با سن و نوع نازایی ندارد.
کلید واژهها: سندرم تخمدان پلیکیستیک، کلومیفن، کوتریزاسیون
وصول مقاله: ۹/۹/۸۴ اصلاح نهایی: ۱۵/۶/۸۵ پذیرش مقاله: ۱۶/۷/۸۵
پایناز ابراهیمی، دکتر باقر ثنایی ذاکر، دکتر علی محمد نظری ،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کشور ۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه صمیمیت زناشویی بر سلامت جسمی و روانی افراد مؤثر است. این پژوهش به منظور شناخت تأثیر آموزش برنامه غنیسازی ارتباط بر افزایش صمیمیت زوجهای هر دو شاغل انجام گرفت.
روش بررسی: روش پژوهش، نیمهتجربی و طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه شاهد بود. جامعه پژوهش، زنان شاغل در مدارس ابتدایی شهرستان سنندج بودند که بین ۵ تا ۱۰ سال از ازدواجشان میگذشت و نمونه (۳۰ نفر) از بین داوطلبهای واجد شرایط به طور تصادفی ساده انتخاب شد و با استفاده از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. برنامه غنی سازی ارتباط در طول ۱۰ جلسه ۵/۱ ساعته به صورت هفتگی به گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش، پرسشنامه صمیمیت زناشویی بود که هر دو گروه در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری آنرا تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS و آزمون آماری تحلیل کوواریانس انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه غنیسازی ارتباط، صمیمیت و تمام خرده مقیاسهای صمیمیت (هیجانی، عقلانی، جسمانی، اجتماعی- تفریحی، ارتباطی، معنوی، روان شناختی، جنسی، کلی) زوجهای هر دو شاغل را به طور معناداری در پس آزمون و آزمون پیگیری افزایش داده است (۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: از آموزش برنامه غنیسازی ارتباط میتوان در افزایش صمیمیت زوجهای هر دو شاغل بهره گرفت.
کلید واژهها: صمیمیت، آموزش برنامه غنیسازی ارتباط، زوجهای هر دو شاغل.
تاریخ وصول: ۱/۶/۹۰ اصلاحیه نهایی: ۱۶/۷/۹۰ پذیرش مقاله: ۱۶/۷/۹۰
مجتبی طاهری ، دکتر شهرام نظریان ، دکتر فیروز ابراهیمی ، دکتر مصطفی بخشی ، جواد فتحی،
دوره ۲۲، شماره ۶ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: انتروهموراژیک اشرشیا کلی (EHEC) باعث طیف گسترده ای از عفونت ها مانند اسهال، کولیت هموراژی و سندرم همولیتیک اورمیک می شود. با توجه به خطرات ناشی از درمان آنتی بیوتیکی در عفونت E.coli O۱۵۷: H۷، واکسن ها روشی امید بخش برای پیشگیری از عفونت را ارائه می کنند. پروتئین های کایمر نوترکیب دربردارنده چندین ایمونوژن می توانند ایجاد ایمنی علیه عفونت های باکتریایی را القاء کنند. هدف از این مطالعه بررسی ایمنی زایی آنتی ژن کایمر سه ظرفیتی Intimin - EspA -Stx۲b علیه باکتری E.coli O۱۵۷ H۷ بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-آزمایشگاهی، پروتئین کایمر نوترکیب تحت تاثیرIPTG در E.coli BL۲۱ DE۳ بیان شد. بیان پروتئین توسط SDS-PAGE و وسترن بلات ارزیابی شد. پروتئین نوترکیب با استفاده از کروماتوگرافی تمایلی Ni-NTA تخلیص گردید. ایمنی زایی در موش ها با پروتئین خالص انجام و تیتر آنتی بادی توسط ELISA تعیین شد. بعد از ایمنی زایی، موشها با باکتری آلوده ، ریزش باکتری و مرگ و میر حیوان ها بررسی گردید. بررسی آماری با آزمون های دانکن و T-test با نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: پروتئین در میزبان E.coli BL۲۱ (DE۳) بیان شد و آنالیز SDS-PAGE بیان پروتئین نوترکیب با وزن مولکولی kD ۶۳ را نشان داد. پروتئین کایمر توسط وسترن بلات تایید شد. نتایج ELISA نشان داد که ایمنی زایی با پروتئین پاسخ هومورال به EspA، Intimin و Stx۲bرا القاء کرد. ریزش باکتری در موش های ایمن تا cfu/ml ۲ ۱۰ و مرگ و میر نیز تا ۶۰ درصد کاهش یافت.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پروتئین کایمر پاسخ ایمنی هومورال را تحریک کرده و باعث حفاظت موش ها در برابر چالش با E. coli O۱۵۷: H۷ می شود.
کلمات کلیدی: انتروهموراژیک اشرشیاکلی؛ اینتیمین؛ شیگا توکسین؛ پروتئین ترشحی اکلای؛ پروتئین کایمر؛ ایمنی زایی
وصول مقاله:۱۴/۶/۹۶ اصلاحیه نهایی:۱۲/۷/۹۶ پذیرش:۱۸/۷/۹۶
اکرم زنگنه، مهدی زنگنه، دکتر نادر گودرزی، دکتر فریبا نجفی، دکتر لیدا حق نظری،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: گرایش به درمان دیابت توسط گیاهان دارویی که دارای عوارض جانبی کمتری نسبت به داروهای شیمیایی هستند، روز به روز گسترش می یابد. در مطالعه حاضر، اثرات حفاظت کبدی و ضد دیابتی عصاره آبی تیغه میانی میوه گردو در موش سوری دیابتی ارزیابی شده است.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی دیابت با دوز mg/kg۶۰ استرپتوزوتوسین به صورت داخل صفاقی در ۳۵ موش سوری نر بالغ القاء شد و موش ها به طور تصادفی به ۵ گروه تقسیم شدند. گروه کنترل منفی، نرمال سالین و گروه های تیمار به ترتیب mg/kg ۵/۰ گلی بنکلامید و g/kgµ ۲۰۰ و ۴۰۰ عصاره آبی تیغه میانی میوه گردو را به مدت ۱۵ روز دریافت کردند. یک گروه نیز به عنوان کنترل مثبت (دیابتی تیمار نشده) در نظر گرفته شد. در روز پایان، سطوح سرمی گلوکز خون و آنزیم های آلکالین فسفاتاز (ALP)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) اندازه گیری شدند. حجم تام کبد، سینوزوئیدها، هپاتوسیت ها، سیاهرگ مرکزی، سیاهرگ باب، انشعابات سرخرگ کبدی و مجاری صفراوی بر روی مقاطع بافتی تخمین زده شد.
یافته ها: عصاره آبی تیغه میانی گردو توانست قند خون، آنزیم های AST و ALP و همچنین حجم تام کبد، سینوزوئیدها و سیاهرگ مرکزی را نسبت به گروه دیابتی درمان نشده به طور معناداری کاهش دهد (۰۵/۰> p).
نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده، عصاره آبی تیغه ی میانی میوه گردو می تواند سطح قند خون را تنظیم نموده و از تخریب بافت کبد در موش های سوری دیابتی شده با استرپتوزوتوسین، پیش گیری نماید.
کلید واژه ها: تیغه میانی میوه گردو، استرپتوزوتوسین، دیابت، کبد، موش سوری
وصول مقاله :۹/۳/۹۶ اصلاحیه نهایی:۲۷/۶/۹۶ پذیرش:۱۸/۱۰/۹۶
مهدی باقری ششده، فرهاد نظریان فیروزآبادی، احمد اسماعیلی، محمد جواد اکرمی،
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: انتروکوکوسها، پاتوژنهای فرصتطلبی هستند که بیماریزایی آنها ناشی از حضور چند ژن عامل بیماریزایی است. شیر الاغ منبع تغذیهای جدید غیر آلرژیک برای انسان است؛ لذا بررسی الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی و تشخیص حضور برخی ژنهای مهم و مؤثر در بیماریزایی انتروکوکوس فکالیسهای جداسازی شده از آن ضرورت دارد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، تعدادی سویه انتروکوکوس فکالیس از شیر الاغ جمعآوری شد. الگوی مقاومت این سویهها نسبت به ده آنتیبیوتیک از جمله ونکومایسین بر اساس پروتکل CLSI و با استفاده از آزمون فیشر مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. آزمون تکثیر ژنهای بیماریزایی gelE، esp، ace، as و efaA به کمک PCR صورت گرفت.
یافتهها: سویههای انتروکوکوس فکالیس نسبت به آنتیبیوتیکهای اریترومایسین و آزیترومایسین مقاوم و نسبت به آمپیسیلین و پنیسیلین حساس بودند. سویههای LUB۹۳۹۲۹ و LUB۹۳۱۰۱ جداسازی شده در مطالعه قبلی، به ترتیب نسبت به ونکومایسین حساس و مقاوم بودند. آزمون PCR نشان داد که هر دوسویهی انتروکوکوس فکالیس به همراه سویه شاهد، دارای ژنهای gelE، efaA و ace بودند. ژن as تنها در یک سویه حضور داشت. در نهایت در هیچکدام از سویه ها ژن esp مشاهده نشد.
نتیجهگیری: علیرغم وجود برخی ژنهای بیماریزا و مقاومت به ونکومایسین در برخی از سویهها، به دلیل عدم وجود مجموع فاکتورهای بیماریزایی، سویههای انتروکوکوس فکالیس شیر الاغ احتمالاً بیماریزا نباشند. ژن epsدر تشکیل بیوفیلم و اجتماع عفونتهای بیمارستانی دخالت دارد، سویههای انتروکوکوس فکالیس شیر الاغ بیوفیلم تشکیل نمیدهند و از اینرو به نظر میرسد که مشکلساز نباشند.
میترا جوانمردی، محمدکریم خسروپناه، محمدنظیر منبری، نیکو درویشی، صبریه امینی، ناهید نظری، محمد عبدی،
دوره ۲۶، شماره ۱ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر توجه ویژهای به استفاده از داروهای مکمل در درمان سرطان پستان شده است. در مطالعات پیشین بیان شده است که گیاه اسطوخودوس (Lavandula angustifolia) دارای خواص ضد تکثیر سلولی است. در مطالعه حاضر اثرات ضد تکثیری احتمالی عصارهی متانولی گیاه اسطوخودوس در رده سلولی MCF-۷ سرطان پستان مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، رده سلولی MCF-۷ سرطان پستان با غلظتهای مختلف عصارهی متانولی گیاه اسطوخودوس تیمار شد. بقای سلولی با استفاده از روش MTT بررسی گردید. چرخه سلولی با استفاده از فلوسیتومتری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین توانایی رده سلولی سرطان پستان در تشکیل کلنی پس از تیمار با عصاره گیاه بررسی شد. شناسایی ترکیبات اصلی عصاره گیاهی نیز به روش GC/MS انجام گرفت. از روشهای آماری t-test، ANOVA و Tukey جهت آنالیز نتایج استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که عصاره متانولی این گیاه، سمیت سلولی قابل توجهی روی سلولهایMCF-۷ دارد. توقف فاز G۰/G۱ پس از تیمار با عصاره متانولی در رده سلولی سرطان پستان به طور قابلتوجهی افزایش یافت. محتویات اصلی عصاره متانولی به ترتیب کومارین (۵۹/۴۴ درصد)، تری کوزان (۱۵/۲۲ درصد)، ۷-متوکسی کومارین (۱۲/۶۹ درصد) و ۲- فورانکربوکسالدئید (۶/۷ درصد) تعیین شد.
نتیجه گیری: در مجموع، بر اساس نتایج این تحقیق، عصاره متانولی اسطوخودوس روی سلولهایMCF-۷ اثر سمیت سلولی دارد؛ بنابراین، اسطوخودوس میتواند بهعنوان یک مکمل درمانی بالقوه در مطالعات آینده سرطان پستان در نظر گرفته شود.
فهیمه رمضانی تهرانی، سیما نظرپور، فریدون عزیزی،
دوره ۲۶، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: هورمونهای تیروئید اثر مهمی در تکامل و بلوغ سیستم عصبی مرکزی قبل و بعد از تولد دارند. شواهد علمی کافی مبنی بر تأثیر هیپوتیروئیدی تحت بالینی بر تکامل عصبی کودکان وجود ندارد. بررسی سیستماتیک حاضر با هدف تعیین تأثیر هیپوتیروئیدی تحت بالینی مادر بر تکامل عصبی شناختی کودکان انجام گردید.
روش بررسی: در این بررسی مروری پایگاههای PubMed، Web of Science و Scopus و نیز پایگاههای فارسی SID، Irandoc و Magiran، با کلمات کلیدی مناسب برای مقاله مرتبط انگلیسی و فارسی جستجو شدند. در این بررسی از بین ۴۱۱ مقاله مرتبط در جستجوی اولیه، ۹ مطالعه کوهورت واجد شرایط مورد ارزیابی قرار گرفتند. کیفیـت مقـالات با استفاده از مقیاس نیوکاسل اوتاوا ارزیابی گردید.
یافتهها: مطالعات مختلف از مقیاسهای مختلفی جهت بررسی تکامل عصبی کودکان استفاده کرده، به علاوه سن کودکان در زمان ارزیابی متفاوت بود. نتایج ۵ مطالعه از ۹ مطالعه منتخب حاکی از آن بود که نمرات مقیاس هوشی و تکامل عصبی در کودکان متولد شده از مادران مبتلا به هیپوتیروئیدی تحت بالینی کمتر از کودکان متولد شده از مادران یوتیروئید بود؛ ولی در ۴ مطالعه دیگر تفاوتی در نمرات مقیاس ها و ارزیابی تکامل عصبی شناختی کودکان مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: هنوز اتفاق نظری بر روی تأثیر هیپوتیروئیدیسم تحت بالینی مادر بر توسعه عصبی کودکان وجود نداشته و نتیجهگیری کلی نیازمند مطالعات بیشتر است. با توجه به محدودیتهای ارزیابی عصبی شناختی کودکان با آزمونهای کلاسیک، استفاده از پارامترهای بیوشیمی جدید برای ارزیابی قابل اعتماد و زودرس توسعه عصبی شناختی فرزندان میتواند مد نظر قرار گیرد.
سکینه نظری، سپیده حاجیان، زهره عباسی، حمید علوی مجد،
دوره ۲۶، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: دوره پس از زایمان را میتوان یکی از حساسترین مراحل زندگی به شمار آورد. در کشورهای مختلف مراقبتهای ویژهای در نظر گرفته شده است، این مطالعه با هدف بررسی برنامههای مراقبتی و آموزشی پس از زایمان در ایران انجام شده است.
مواد و روشها: داده های این پژوهش با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی Scientific Information Database، IranMedex، Magiran، Cochrane Library ، PubMed، Google Scholar، Web of Science و Scopus بدست آمد. برای جستجوی مقالات در منابع فارسی از کلید واژههای مرتبط با موضوع، دوره پس از زایمان، دوره بعد از زایمان، کارآزمایی بالینی، برنامه، آموزش، مراقبت، مداخله و معادل انگلیسی آنها از سال ۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۸در ایران جستجو شد سپس عناوین و چکیدههای مقالات توسط چک لیست کانسورت و جداد مورد ارزیابی قرار گرفتند و در نهایت ۴۹ مقاله مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد ارائه مداخلات در هشت حیطه آموزشهای مبتنی بر مراقبت در منزل، حمایت پس از زایمان، تئوریهای ارتقاء سلامت، تمرینات بدنی، مشاورهای، آموزش الکترونیک، آموزشهای چهره به چهره، آموزشهای گروهی تقسیم شدند. متغیرهای مورد بررسی شامل کیفیت زندگی، افسردگی پس از زایمان، شیردهی، رضایت از مراقبتها، خستگی و خواب پس از زایمان و عملکرد مادران بود.
نتیجهگیری: بهبود کیفیت مراقبتهای پس از زایمان نیازمند غنیتر شدن محتوای برنامه کشوری مبتنی بر شواهد موفق تحقیقات موجود در کشور میباشد که در برخی بخشها همچون ویزیت در منزل و با پیگیری تلفنی مادران طی دوره پس از تولد میباشد
زکیه کشاورزی، موسی الرضا حاج زاده، دکتر مسعود نظری، رقیه آرزومند،
دوره ۲۶، شماره ۴ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: ترکیبات ضد التهابی در بهبود علائم بیماری های التهابی روده مانند کولیت اولسراتیو موثرند. آلوئه ورا نقش مهمی در کاهش فاکتورهای التهابی دارد. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی اثر آلوئه ورا بر فاکتورهای التهابی موثر در کولیت اولسراتیو القا شده توسط اسید استیک در موش های صحرایی بود.
مواد و روش ها: ۳۲ سر رت نر نژاد ویستار به ۴ گروه ۸ تایی شامل: گروه کنترل، گروه کولیت بدون درمان، گروه کولیت درمان شده با آلوئه ورا با دوز ۲۰۰ میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن روزانه و سولفاسالازین به عنوان داروی استاندارد درمان با دوز ۵۰۰ میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن تقسیم شدند. کولیت تجربی با تزریق داخل رکتومی ۲ میلی لیتر اسید استیک ۳ درصد در حیوانات ایجاد شد. موش ها در روز هشتم بعد از القا کولیت قربانی شده و فاکتورهای درگیر در التهاب مانند فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا، اینترلوکین ده و سطح فعالیت آنزیم سیکلواکسیژناز دو (COX II) و مقادیر PGE۲ در بافت کولون اندازه گیری شد.
یافته ها: تزریق اسید استیک موجب التهاب کولون گردید. سولفاسالازین و آلوئه ورا باعث کاهش فاکتور التهابی فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا و افزایش فاکتور ضد التهابی اینترلوکین ده در بافت کولون شد. ولیکن اثری بر مقادیر COX II و PGE۲ در بافت کولون نداشت.
نتیجه گیری: این نتایج پیشنهاد می کند که آلوئه ورا احتمالا می تواند از طریق سرکوب فاکتورهای پیش برنده التهاب و افزایش فاکتورهای ضد التهابی در بهبود کولیت موثر باشد.
مریم مافی، سید سید لطیف موسوی گرگری، آقا شهرام نظریان، خانم فاطمه محمدخانی،
دوره ۲۶، شماره ۶ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: اشرشیاکلی انتروتوکسیژنیک یکی از رایجترین عوامل باکتریایی مولد اسهال در جهان است. از مهمترین فاکتورهای حدتزا ETEC) Enterotoxigenic Escherichia coli)، میتوان به زیر واحد B توکسین حساس به حرارت اشاره کرد که قسمت اتصالی توکسین را شکل میدهد. در مطالعه پیش رو آنتیبادی مرغی علیه پروتئین نوترکیبLymphotoxin Beta (LTB) تولید و اثر محافظتی آن در مدل حیوانی مورد آزمایش قرار گرفت.
مواد و روشها: ۱۰۰ میکروگرم پروتئین نوترکیب LTB به صورت داخل عضلانی به مرغها تزریق شد. تیتر آنتیبادی در سرم مرغها اندازهگیری و تخممرغها جمعآوری و(IgY) Immunoglobulin Y ها از زرده تخممرغ با کمک سدیم کلراید تخلیص و تیتر آنتیبادی با روش ELISA بررسی شد. توانایی IgY در ممانعت از عملکردLT توکسین بر سلولهایY۱ در رقتهای متفاوت IgY سنجیده شد. به منظور بررسی اثر باکتری تیمار شده با IgY بر سلولهای اپیتلیال روده، از روش استاندارد لوپ ایلئال استفاده گردید.
یافتهها: القاء بیان پروتئین منجر به تولید LTB نوترکیب با وزن تقریبی ۱۴ کیلو دالتون شد. غلظت پروتئین تخلیص شده ۵/۴ میلیگرم بر میلی لیتر بود. با ایمنسازی مرغها تیتر آنتیبادی سرمی افزایش یافت. آنتیبادی مرغی علیه پروتئین LTB با غلظت ۱۲ میلی گرم بر میلیلیتر از زرده تخم مرغ تخلیص شد. IgY علیه پروتئین نوترکیب LTB در رقت ۱۲۵ میکروگرم بر میلیلیتر اثرات توکسین حساس به حرارت LT بر سلولهای Y۱ را خنثی کرد. در تست لوپ ایلئال خنثی سازی توکسین با رقت ۱/۵ میلیگرم بر میلیلیترIgY، مانع از عملکرد توکسین در روده شد. تجمع مایع درون لوپ ۷۴/۸درصد در مقایسه با لوپ های کنترل کاهش یافت.
نتیجهگیری: نتایج به دست آمده بیانگر آن است که میتوان از آنتیبادی مرغی اختصاصی علیه پروتئین نوترکیب LTB به عنوان آنتیبادی پیشگیرانه جهت جلوگیری از عملکرد توکسین حساس به حرارت باکتری ETEC استفاده نمود.
آقای یوسف مقدم، دکتر هاجر ضیائی هزارجریبی، دکتر مهدی فخار، دکتر عبدالستار پقه، آقای رضا صابری، آقای عیسی نظر، میترا شربت خوری، حسین قلعه نویی،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: لیشمانیوزپوستی (CL)، به عنوان یک مشکل بهداشتی مهم در ایران و یکی از بیماریهای فراموش شده در جهان است که توسط گونه های لیشمانیا ایجاد میگردد. هدف از این مطالعه بررسی اپیدمیولوژی بیماری لیشمانیوز پوستی و فاکتورهای خطر مرتبط با آن در یک کانون آندمیک در استان گلستان هست.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع مقطعی – تحلیلی بوده و بر روی بیماران مشکوک به لیشمانیوز پوستی مراجعه کننده به مرکز لیشمانیوز پوستی شهرستان گنبد کاووس در طی سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ انجام گرفت و تمام اطلاعات دموگرافیک و اپیدمیولوژیک بیماران ثبت گردید. حضور انگل لیشمانیا با تهیه گسترش مستقیم از ضایعات پوستی و رنگ آمیزی گیمسا انجام گرفت. همچنین از روش PCR جهت تعیین گونه انگل استفاده شد.
یافتهها: از ۱۹۷۹ ضایعه مشکوک به لیشمانیوز پوستی، ۱۷۰۴ (۸۷/۴ درصد) مورد مثبت بودند. از نظر جنسیت، ۸۹۸ (۵۲/۷ درصد) نفر از مبتلایان مرد و ۸۰۶ (۴۷/۳ درصد) نفر زن بودند. بیشترین موارد ابتلا درگروههای سنی کمتر از ۵ سال ( ۲۵/۹۳درصد) و ۴۵- ۲۵ سال ( ۲۵/۴۱درصد) مشاهده شد. در این مطالعه با استفاده از روش PCR-ITS، گونه انگلهای لیشمانیا در تمام نمونه های مورد بررسی، لیشمانیا ماژور بود. همچنین سه مورد کریتیدیا فاسیکولاتا در بیماران گزارش گردید.
نتیجهگیری: این بررسی اطلاعات ارزشمندی در مورد جنبه های اپیدمیولوژیک لیشمانیوز پوستی در یک کانون بومی قدیمی در شمال ایران ارائه داده است که می تواند پایه ای برای استراتژیهای کنترل بیماری در آینده باشد.
دکتر رضا نظری، دکتر کامبیز حسن زاده، دکتر مدبر آراسته، دکتر بیژن نوری،
دوره ۲۷، شماره ۵ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: اجرای دستورات دارویی بخش مهمی از فرآیند درمان و مراقبت از بیمار بوده و بروز اشتباهات دارویی میتواند آسیب های جبران ناپذیری بر روند درمان و سلامت بیمار وارد کند. هدف پژوهش، بررسی فراوانی این اشتباهات و عوامل مرتبط با آن در بیمارستانهای دانشگاهی شهرستان سنندج در سال ۹۶ است.
مواد و روش ها: این مطالعه بهصورت توصیفی- تحلیلی (مقطعی) بود که بر روی کلیه پرونده های موجود در بیمارستان های دانشگاهی سنندج (بعثت، توحید، قدس و کوثر) در ماههای آذر تا اسفند ۱۳۹۶ که شامل ۴۰۰ پرونده بود صورت گرفت. جمعآوری عملی داده ها با استفاده از یک فرم دپارتمان آموزشی (department form)، شامل بخش اطلاعات دموگرافیک پرستاران (سن، جنس، سابقه کاری، میزان ساعت کاری و شیفت کاری) و بخش سؤالات اختصاصی شامل یازده سؤال (فراموشی در ثبت دارو، اشتباه در نوشتن نام دارو، اشتباه در نوشتن نوع دارو، فرم دارویی که اشتباه ثبت شده، اشتباه در ثبت دوز دارو، اشتباه در تغییر دوز دارو، عدم حذف داروی قطع شده، اشتباه رخ داده در کاردکس و دلیل اشتباه از نظر پرستار، دلیل اشتباه از نظر محقق) صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از نسخهی ۲۱ نرمافزار آماری spss در دو بخش توصیفی (فراوانی و درصد فراوانی) و استنباطی با آزمون کای اسکور استفاده شد.
یافتهها: کل خطاهای دارویی صورت گرفته شامل ۳۴ پرونده از ۴۰۰ پرنده بود. بیشترین خطاهای دارویی بر اساس شیفت کاری با ۷۹/۴ درصد مربوط به شیفت صبح، بر اساس جنسیت با۷۶/۵ درصد مربوط به پرستاران زن، بر اساس گروه سنی با ۴۴/۱ درصد مربوط به گروه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال، بر اساس سابقه کاری با ۴۱/۲ درصد مربوط به سابقه کاری کمتر از ۵ سال و بر اساس ساعت کاری با ۶۱/۸ درصد مربوط به ساعت کاری ۱۰۱ تا ۲۰۰ ساعت بود. همچنین به لحاظ آماری ارتباط معنیداری بین تعداد خطاهای دارویی با گروه سنی، سابقه کاری و ساعت کاری پرستاران مشاهده شد (p<۰,۰۵).
نتیجه گیری: بیشترین اشتباهات رخ داده توسط پرستارانی انجام شده بود که سابقه کاری کمتر از ۵ سال داشتند و یا بار کاری بیشتری در ماه متحمل شده بودند.
آقای حسین سمیعی ابیانه، دکتر شهرام نظریان، دکتر محمد ابراهیم مینایی، دکتر جعفر امانی، آقای امیر سجاد حجتی رزگی، دکتر محمدرضا رمضانی،
دوره ۲۸، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: بوتولیسم، سندروم ناشی از مسمومیت غذایی، به دنبال استفاده از غذای آلوده به سموم عصبی بوتولینوم به وجود میآید که بسیار خطرناک و کشنده هست. بیماری بوتولیسم به علت تأثیر سم باکتری بر پایانههای اعصاب حرکتی ایجاد میشود. نوروتوکسینهای بوتولینوم جزء قویترین سموم شناختهشده میباشند. هدف از این تحقیق بیان، تخلیص و بررسی میزان ایمونوژنیسیتی پروتئین نوترکیب BoNT/B-HcC به عنوان یک کاندید ایمونوژن در حیوان آزمایشگاهی موش بود.
مواد و روشها: انتهای کربوکسیل ناحیه اتصالدهنده نوروتوکسین بوتولینوم تیپ B به عنوان آنتیژن مورد ارزیابیهای بیوانفورماتیک قرارگرفت. پلاسمید pET۱۷b-BoNT/B-HcC به روش شوک دمایی به باکتریBL۲۱(DE۳) E . coli منتقل شد. پروتئین نوترکیب به روش کروماتوگرافی تمایلی، تخلیص و با تکنیک SDS-PAGE بررسی گردید. پس از تائید پروتئین نوترکیب با روش وسترنبلات، ایمنیزایی پروتئین در موش آزمایشگاهی انجام شد. تیتر آنتیبادی با استفاده از الایزای غیرمستقیم ارزیابی و نتایج با آزمون آماری t ارزیابی و مقایسه گردید.
یافتهها: ژن بهینه سازی شده شاخص سازگاری کدون ۰/۹۹ را دارا شد. درصد کدونهای با شیوع بالا در ژن به ۷۸ درصد بهبود یافت. توالی ساز ژنی ۱۱۱۹ جفت باز با برش آنزیمی تائید و پروتئین نوترکیب با وزن ۴۳/۸ کیلودالتون در میزبان پروکاریوتی بیان گردید. میزان پروتئین خالصشده برای هر لیتر از محیط کشت ۲۳ میلیگرم بود. ایمنسازی موشها پاسخ آنتیبادی سرمی را القا کرد و آنالیزهای آماری نشان داد که میزان تیتر آنتیبادی در مقایسه با نمونه کنترل تفاوت معنیداری دارد.
نتیجهگیری: آنتیژن نوترکیب طراحیشده آنتیژنیسیته بالایی نشان داد و میتواند بهعنوان یک ایمونوژن علیه نوروتوکسین بوتولینوم تیپB در تحقیقات بعدی مورد بررسی قرار گیرد.
خانم رومینا کاردان، اقای محسن نظری، اقای جابر همتی، اقای امجد احمدی، خانم مهتاب اصحاب،
دوره ۲۹، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: میکروبیوتای روده که به امروزه به عنوان عضو مهمی از بدن انسان شناخته میشود، میتواند بر پیامدهای عصبی مختلف مانند شناخت، یادگیری و حافظه تأثیرگذار باشد. هدف ما در این مطالعه، بررسی رابطه بین میکروبیوتای روده و بیماری پارکینسون و هم چنین معرفی کردن رویکردهای درمانی مناسب مبتنی بر میکروبیوتا برای بیماری پارکینسون است.
مواد و روشها: در این تحقیق ما مقالات مورد نظر را بر اساس کلید واژههای «پارکینسون»،«میکروبیوتای روده»، «میکروبیوم روده»،«میکروبیوتای مدفوع»،«میکروبیوم مدفوع»،«پروبیوتیک» و «محور مغزی رودهای» از تمام پایگاههای اطلاعاتی استخراج کردیم. بر این اساس معیارهای ورود مطالعه شامل مقالات زبان انگلیسی و فارسی، مقالات اصلی و مقالات با دسترسی آزاد و معیارهای خروج مطالعه شامل مقالات غیر از زبان انگلیسی و فارسی، مقالات فاقد دسترسی آزاد، متاآنالیز و مروری بودند. در نهایت تعداد ۳۸ مقاله مورد آنالیز و بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: پیوند میکروبیوتای مدفوع و پروبیوتیکها زمینه را برای شناسایی مکانیسم های پایه و توانایی میکروبیوتای روده برای تأثیرگذاری بر مغز و رفتار میزبان را فراهم میکنند. این مسئله میتواند در پیشگیری یا تشخیص زودهنگام بیماری پارکینسون از طریق برخی نشانگرهای زیستی محیطی کمک کننده باشد.
نتیجهگیری: مطالعات اخیر نشان داده است که بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون دچار اختلال در تعادل میکروبیوتای روده میشوند؛ اما نقش دقیق آن در ایجاد اختلالات عصبی هنوز ناشناخته است. با این حال، رویکردهای جدید مبتنی بر میکروبیوتای روده را میتوان برای پیشگیری و درمان اختلالات عصبی مانند پارکینسون توسعه داد.
دکتر بهرام محقق، دکتر نیوشا شهیدی صادقی، آقای امیر محمدی، آقای محمد نظری، دکتر محمدحسین سالاریان زاده، دکتر امیراحمد اخوان، دکتر محمدرضا ملکی، دکتر مصطفی دیلمی، خانم اعظم سادات حسینی، دکتر فاطمه طالبی، آقای علی اکبر عابدی، خانم معصومه فرج الهی،
دوره ۲۹، شماره ۴ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: برنامهریزی نیروی انسانی هیات علمی در دانشگاه های علوم پزشکی یک ضرورت مهم برای تحقق کارکرد تولید منابع انسانی متخصص حوزه سلامت است. این مطالعه با هدف طراحی مدل برآورد هیات علمی در دانشگاه های علوم پزشکی انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه کاربردی با استفاده از روش ترکیبی، عوامل تاثیرگذار بر حجم کار هیات علمی شناسائی شد. جمعآوری اطلاعات با مرور اسناد، مصاحبههای گروهی با خبرگان و تحلیل کوریکولومهای درسی صورت گرفت. جهت طراحی مدل از رویکردهای مبتنی بر کوریکولومهای درسی و الزامات بردهای تخصصی استفاده شد. ورود و تحلیل دادهها در نرم افزار اکسل انجام شد.
یافته ها: جهت برآورد هیات علمی مورد نیاز رشته مقاطع تخصصی و فوق تخصصی و فلوشیپ پزشکی مدل خطی متشکل از متغیر ترکیبی تعداد پذیرش سالانه دانشجو سالانه ضربدر ضریب هیات علمی و متغیر تعداد ثابت هیات علمی به ازای هر دوره و نیز تخصصهای مورد نیاز به تفکیک هر دوره احصاء گردید. به منظور برآورد هیات علمی مورد نیاز سایر رشته مقاطع گروه علوم پزشکی، از مدل دیگری متشکل از متغیر مستقل تعداد دانشجو و متغیر ترکیبی "ضریب هیات علمی" منتج از پارامترهای واحدهای موظفی هیات علمی در ترم تحصیلی، تراکم مطلوب دانشجو در کلاس، تعداد ترم تحصیلی رشته مقطع و ارزش تعدیل شده واحد درسی استفاده شد.
نتیجه گیری: این مدل یک روش نوآورانه جهت برآورد اعضای هیات علمی مورد نیاز دانشگاههای علوم پزشکی در ایران است که میتواند کارایی تربیت نیروی انسانی سلامت را افزایش دهد.
خانم کلثوم پرنان امام وردی، دکتر زهرا سادات منظری، آقای سید رضا مظلوم،
دوره ۲۹، شماره ۵ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از عوامل شناخته شده بروز دلیریوم، هیپوکسی می باشد. برنامه فاز یک بازتوانی قلبی می تواند ظرفیت هوازی ریوی را بهبود و پرفیوژن بافت مغز را افزایش دهد لذا با توجه به اثرات کاهش هیپوکسی ممکن است بتواند میزان دلیریوم را کاهش دهد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر اجرای فاز یک بازتوانی قلبی بر میزان دلیریوم بیماران بعد از عمل جراحی بای پس عروق کرونر قلب انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه کار آزمایی بالینی در بخش مراقبتهای ویژه قلب بیمارستان امام رضا (ع) مشهد بر روی ۶۰ بیمار پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونر قلب طی سال ۱۳۹۸ انجام شد. پس از تخصیص تصادفی بیماران به دوگروه مداخله و کنترل، در بیماران گروه مداخله، فاز یک بازتوانی قلبی طبق پروتکل انجام شد. بیماران گروه کنترل برنامه روتین بخش را دریافت نمودند. میزان دلیریوم با کمک پرسش نامه نیچام طی هفت نوبت سنجش شد و پس از اتمام، مورد تجزیه و تحلیل آماری با نرم افزار SPSS ورژن ۲۰قرار گرفت. سطح معنی داری زیر ۰۵/۰ در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری کای اسکوئر، تی مستقل، من ویتنی و آنالیز واریانس تحلیل شدند.
یافتهها: دو گروه از لحاظ متغیرهای زمینه ای همگن بودند. نتایج آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری تکراری نشان داد بین دو گروه از لحاظ میزان دلیریوم تفاوت معنی دار وجود دارد. (۰/۰۱۶P=) تفاوت بین دو گروه در روز اول تا چهارم معنی دار بود و میزان روزانه دلیریوم دو گروه در روزهای مختلف با یکدیگر تفاوت معنی داری داشت. (۰/۰۰۱P=).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد، انجام فاز یک بازتوانی قلبی بصورت موثری میزان دلیریوم را را کاهش می دهد. بنابراین می توان از بازتوانی فاز یک به عنوان رویکردی در دسترس و کم هزینه جهت کاهش میزان دلیریوم در این بیماران استفاده کرد.