۱۰ نتیجه برای شمس علیزاده
دكتر نرگس شمس علیزاده، دكتر مرضیه مقدم، دكتر بهزاد محسن پور، دكتر نرگس رستمی گوران،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۷ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مصرف مواد مخدر یکی از عمدهترین مشکلاتی است که قشر جوان از جمله دانشجویان را تهدید مینماید. این مطالعه به بررسی شیوع مصرف مواد مورد سوء مصرف در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال تحصیلی ۱۳۸۶-۱۳۸۵ پرداخته است.
روش بررسی: نوع مطالعه توصیفی-تحلیلی (مقطعی) میباشد. مطالعه به روش سرشماری انجام گرفت و جامعه مورد مطالعه را کلیه دانشجویان دختر و پسر که در سال تحصیلی ۸۶-۸۵ در دانشگاه علوم پزشکی کردستان مشغول به تحصیل بودند (۱۱۸۶نفر)، تشکیل میداد.
یافتهها: سابقه مصرف یک بار یا بیشتر در طی عمر در مورد الکل ۱/۱۷ درصد، حشیش ۷/۴ درصد، تریاک ۸/۴ درصد، روئین ۷/۰ درصد، اکستازی ۷/۲ درصد و سایر مواد ۲/۵ درصد بود. مصرف مستمر در مورد الکل ۱/۱، شیش ۱/۰، تریاک۱/۰، هروئین ۱/ ۰ و اکستازی ۱/۰ و سایر مواد ۲/۰ در صد بود. مصرف مواد با جنس مرد (۰۰۱/۰p<)، سن (۰۰۱/۰p<)، زندگی همراه با دوستان (۰۰۱/۰p<)، تحصیل در رشته پزشکی (۰۱/۰p<) رابطه معنیدار داشت. رابطه مصرف مواد با وضعیت تأهل و تحصیلات پدر معنیدار نبود. پیشنهاد اولین مصرف مواد در مورد کلیه مواد به جز تریاک بیشتر توسط دوستان صورت پذیرفته بود. در مورد حشیش و تریاک کنجکاوی و در مورد الکل، هروئین و اکستازی لذت، شایعترین انگیزه مصرف بود.
میانگین سن شروع مصرف در مورد الکل ۶/۱۸، تریاک ۳/۱۸، هرویین ۵/۱۹، اکستازی ۳/۲۰ و حشیش ۲/۲۰ سال بود.
نتیجهگیری: شیوع مصرف الکل و سایر مواد در این دانشگاه قابل مقایسه با سایر دانشگاههای ایران میباشد. شیوع مصرف مواد در خانمها هرچند به نحو چشمگیری کمتر از آقایان بود ولی نسبت به مطالعات مشابه در دانشگاههای دیگر بالاتر بود.
کلید واژهها: همهگیر شناسی، مصرف مواد، دانشجویان
وصول مقاله: ۲۳/۲/۸۷ اصلاح نهایی: ۱۵/۴/۸۷ پذیرش مقاله: ۱۵/۴/۸۷
دكتر مریم زنگنه ، دكتر نرگس شمس علیزاده ، مستانه کامروامنش ، دكتر منصور رضایی، دكتر صغری پرمهر ،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی بعد از زایمان، بیماری ناتوانکنندهای است که در روابط اجتماعی شخص و توانایی نگهداری نوزاد نقش مهمی دارد. با شناخت زودرس اختلال و درک عوامل مرتبط با آن میتوان اقدامات پیشگیرانه و درمانی را مد نظر قرار داد، که نتیجه آن سلامت مادر و کودک، خانواده و جامعه خواهد بود. این پژوهش با هدف بررسی افسردگی پس از زایمان و ارتباط آن با ناخواسته بودن بارداری و جنس نوزاد در زنان زایمان کرده تحت پوشش درمانگاه عرصه پزشکی جامعهنگر دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال ۱۳۸۶ انجام شد.
روش بررسی: مطالعه از نوع مقطعی است. مجموعاً تعداد ۵۳۱ خانم که دارای حاملگی بار اول بوده و ۴۰-۱۰ روز بعد از زایمان جهت کنترل به درمانگاه عرصه پزشکی جامعهنگر مراجعه کردند، از نظر افسردگی بررسی شدند. نمونهها بصورت سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه افسردگی پس از زایمان ادینبرگ (EPDS) و یک فرم اطلاعاتی مربوط به اطلاعات دموگرافیک، جنس نوزاد، خواسته یا ناخواسته بودن بارداری و سابقه افسردگی بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردیدند. تجزیه و تحلیل دادهها با به کارگیری نرم افزارSPSS انجام شد و از آمار توصیفی برای توصیف دادهها و از آزمون آماری مجذور کای برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: در این پژوهش ۵۳۱ زن زایمان کرده مورد بررسی قرار گرفتند که ۷/۴۰ درصد دارای افسردگی پس از زایمان بودند، بین افسردگی پس از زایمان با ناخواسته بودن بارداری و سابقه افسردگی ارتباط معنیدار آماری وجود داشت (۰۰۲/۰=P). ولی بین افسردگی پس از زایمان و جنس نوزاد ارتباط معنیدار آماری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: افسردگی پس از زایمان در جامعه ما شیوع بسیار بالایی دارد به نحوی که تقریباً نیمی از مادران را درگیر میسازد. لذا به نظر میرسد که غربالگری از نظر افسردگی پس از زایمان باید به عنوان یک جزء اساسی در مراقبتهای پس از زایمان درآید. همچنین مادران دارای بارداری ناخواسته و سابقه افسردگی باید تحت مراقبتهای ویژه در طی بارداری و پس از زایمان قرار گیرند.
کلید واژهها: افسردگی بعد از زایمان، بارداری ناخواسته، جنس نوزاد.
وصول مقاله: ۲۰/۱۰/۸۷ اصلاح نهایی: ۳۱/۲/۸۸ پذیرش مقاله: ۱۳/۳/۸۸
دكتر نرگس شمس علیزاده ، دكتر عبدالرحیم افخم زاده ، دكتر بهزاد محسن پور ، دكتر بیان صالحیان،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: خودکشی یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی است که معلول فاکتورهای متعددی است که در جوامع مختلف متفاوت است. لزوم شناسایی این عوامل برای مداخله مؤثر و پیشگیری در هر جامعه احساس میشود.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مطالعه مورد- شاهدی انجام شد افرادی که به دلیل اقدام به خودکشی به بیمارستانهای سنندج مراجعه کرده بودند به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شدند و گروه شاهد با در نظر گرفتن همسان سازی سنی توسط پژوهشگر انتخاب شد. تجزیه و تحلیل دادهها با به کارگیری نرم افزارSPSS انجام شد و از آمار توصیفی برای توصیف دادهها و از آزمون آماری کای دو برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: اقدام به خودکشی در زنان (۱/۷۱ درصد)، سن ۲۴-۲۰ سال (۱/۳۱ درصد) و افراد با تحصیلات متوسطه یا دیپلم (۱/۵۶ درصد) شایعتر بود. یافتهها حاکی از ارتباط معنیدار بین، تعداد افراد خانواده و وجود حوادث زندگی با اقدام به خودکشی بود (به ترتیب،p=۰,۰۱ , P<۰.۰۵) به طوریکه افراد دارای سابقهای از حوادث زندگی و خانواده پرجمعیتتر در خطر بیشتری برای اقدام به خودکشی بودند. بین تأهل و اقدام به خودکشی رابطه معناداری یافت نشد. بیشترین روش خودکشی مصرف دارو و سموم بود. ۷/۶ درصد افراد اقدام به خودسوزی کرده بودند. خودسوزی در زنان متأهل شایعتر بود و در ۱۰۰ درصد موارد منجر به مرگ گردید.
نتیجهگیری: بالا بودن اقدام به خودکشی در زنان جوان نیاز به توجه بیشتر به سلامت روان این جمعیت را مطرح میسازد. استفاده از روش خودسوزی به ویژه در زنان متأهل توجه به آموزش همگانی در خصوص پیشگیری از خودکشی و همچنین بازنگری در نحوه ازدواج و آموزش خانوادهها و جوانان در این خصوص و نحوه برخورد با مشکلات خانوادگی را نشان میدهد.
کلید واژهها: اقدام به خودکشی، کردستان، خودسوزی
وصول مقاله: ۱۸/۱۲/۸۸ اصلاحیه نهایی: ۱۶/۴/۸۹ پذیرش مقاله: ۱۷/۴/۸۹
دکتر سیده نگار میرزایی، دکتر نرگس شمس علیزاده،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: خودکشی سومین علت شایع مرگ و میر در سنین ۱۵ تا ۴۴ سال می باشد. دانشجویان پزشکی یکی از گروههای در معرض خطر می باشند و افکار خودکشی یک عامل پیشگویی کننده مهم برای اقدام به خودکشی و تکمیل آن است .هدف این مطالعه تعیین شیوع افکار خودکشی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان است.
مواد و روشها: در یک مطالعه توصیفی– تحلیلی، ۴۵۲ دانشجوی رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی کردستان به روش تصادفی– طبقه ای انتخاب شدند . با استفاده از پرسشنامه افکار خودکشی بک (BSSI) میزان این افکار تعیین گردید، دادهها با استفاده از تستهای آماری X۲ و رگرسیون لجستیک تحلیل شد. در این مطالعه ۰۵/۰ p<معنیدار تلقی گردید.
یافتهها: ۳/۳۴ درصد دانشجویان پسر و ۷/۶۵ درصد دختر با میانگین سنی ۴۱/۲±۱۶/۲۱ سال بودند. در کل ۷/۳۲ درصد دانشجویان دارای افکار خودکشی کم تا شدید بودند. این میزان در دانشجویان پزشکی۷/۴۲درصد بود. بین رشته تحصیلی، محل سکونت، انجام فرائض دینی و سابقه اقدام به خودکشی و میزان افکار خودکشی با (۰۱/۰>p)، ارتباط معنی داری مشاهده گردید.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد افکار خودکشی در بین دانشجویان از شیوع بالایی برخوردار است و با توجه به این میزان شیوع توصیه می شود این مقوله توسط مسئولین دانشگاه به عنوان اولویت در نظر گرفته شده و اقدامات لازم در زمینه پیشگیری از خودکشی صورت پذیرد .
نسیم شمس علیزاده، دکتر کیوان کاکابرایی، دکتر حمزه احمدیان، دکتر فایق یوسفی ،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
زمینه وهدف: این تحقیق با هدف بررسی تاثیر آموزش جراتمندی بر کمرویی دانشجویان پزشکی انجام شد.
روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه مداخلهای است که به روش نیمه آزمایشی با طرح مطالعه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه گیری به روش در دسترس صورت گرفت. گروه آزمایش شامل ۵۰ دانشجوی ترم دوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کردستان بود و ۵۰ دانشجوی ترم دوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که سابقه شرکت درکلاسهای آموزش جراتمندی را نداشتند به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. در گروه آزمایش مهارت جراتمندی به مدت ۴ هفته آموزش داده شد قبل و بعد از مداخله هر دو گروه مورد ارزیابی با پرسشنامه کم رویی چیک بریگز قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: در گروه آزمایش ۱۹ مرد و ۳۱ زن و در گروه کنترل ۲۰ مرد و ۳۰ زن شرکت داشتند .نتایج نشان داد که میانگین نمره پیش آزمون در دو گروه مشابه بود ولی میانگین نمره پس آزمون کمرویی در گروه کنترل با گروه آزمایش تفاوت آماری معناداری داشت که نشان دهنده این است که آموزش مهارتهای زندگی به طور معنی داری کمرویی را کاهش میدهد (۰۰۱/۰=p).
نتیجه گیری: آموزش مهارت جراتمندی در بهبود کمرویی تاثیر مثبت دارد وآموزش کوتاه مدت مهارت جراتمندی در دانشگاهها و مدارس توصیه می گردد.
کلید واژه ها: جراتمندی، کمرویی، دانشجویان.
وصول مقاله: ۱۸/۳/۹۲ اصلاحیه نهایی:۷/۷/۹۲ پذیرش:۱/۸/۹۲
دکتر مرجان حلمی خمیرانی، دکتر نرگس شمس علیزاده، دکتر فرزین رضاعی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان ۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: در مدل شناختی بک، نظر بر آن است که تجربیات در افراد به تشکیل فرضها یا طرح وارههایی دربارهی خویشتن و جهان میانجامد. این فرضها یا طرح وارهها خود در سازمانبندی ادراک وکنترل وارزیابی رفتار، مورد استفاده قرار میگیرند. برخی از این فرضها انعطاف ناپذیر، افراطی و مقاوم در برابر تغییرند و در نتیجه ناکارآمد یا نابارور هستند. هدف از این مطالعه تعیین طرحوارههای غیرانطباقی اولیه در اقدام کنندگان به خودکشی با روش مسمومیت، براساس پرسشنامه طرحوارهای یانگ و بررسی رابطه آنها با خودکشی می باشد.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مورد– شاهدی بود.گروه شاهد افراد اقدام کننده به خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان توحید شهر سنندج و گروه کنترل افراد جامعه بودند که با گروه شاهد همسانسازی شدند. تعداد نمونه در هر گروه ۲۰۴ نفر بود که پرسشنامههای طرحواره یانگ و افسردگی بک را تکمیل نمودند. برای روشهای آماری از مدل رگرسیون لجستیک و ضریب همبستگی استفاده شد.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد طرح وارههای خودتحول نیافته/گرفتار و معیارهای سرسختانه یا نامنعطف میتوانند به عنوان عوامل موثر در بروز خودکشی مطرح باشند و نیز بین افسردگی و طرح وارههای محرومیت هیجانی، رهاشدن/بی ثباتی، انزوای اجتماعی و ایثار همبستگی وجود دارد. همچنین یافتهها حاکی از آن بود که در افراد غیر افسرده، طرحواره خود تحول نیافته و طرحواره محرومیت هیجانی در بروز اقدام به خودکشی نقش داشته است.
نتیجهگیری: به طورکلی میتوان نتیجه گرفت؛ طرحواره خودتحول نیافته به صورت مستقل از افسردگی و طرحواره محرومیت هیجانی هم به صورت مستقل و هم به صورت غیر مستقیم (از طریق ایجاد افسردگی) در بروز رفتارهای خودکشی از طریق مسمومیت نقش دارند.
وصول مقاله:۲۶/۱/۹۲ اصلاحیه نهایی:۱۵/۴/۹۲ پذیرش:۱۷/۹/۹۲
دکتر مرضیه مقدم ، دکتر ثریا رشیدزاده، دکتر نرگس شمس علیزاده، بدیعه فلاحی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: دانشجویان پزشکی عوامل تنشزای وسیعی را تجربه میکنند که بالقوه تاثیرات وخیمی در عملکرد تحصیلی دانشجویان اعمال خواهد کرد. به تبع نوع رشته تحصیلی این عوامل تنش زا در موارد متعددی قابل تغییر نبوده بلکه لازم است توانمندی دانشجویان در مقابله با استرسورها ارتقاءیابد. در این پژوهش تلاش شده که اثر بخشی آموزش مهارت مقابله با استرس (بعنوان بخشی از کوریکولوم آموزشی مهارتهای زندگی در دانشگاه علوم پزشکی کردستان) بر میزان استرس ادراک شده و سبک مقابله با استرس در دانشجویان و همچنین ماندگاری تاثیر آموزش مورد ارزیابی قرار بگیرد.
مواد و روش ها: مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد و حجم نمونه ۳۵ نفر و شامل تمام دانشجویان ترم دوم پزشکی بود. نمونهگیری به روش سرشماری انجام شد. آموزش مقابله با استرس طی چهار جلسه دو ساعته (طی چهار هفته متوالی) ارائه شد. ارزیابی توسط پرسشنامه استرس ادراک شده (۱۴ ماده ای) PSS-۱۴ و پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس، فرم کوتاه (CISS_۲۱) در چهار مقطع قبل و بلافاصله بعد از اتمام کلاسها، سه و شش ماه بعد از مداخله انجام شد. دادهها وارد نرم افزار آماریSPSS -۱۷ شده و با استفاده از آزمون های تی زوج و آنالیز واریانس یک طرفه و تست تعقیبی توکی تحلیل آماری شد.
یافته ها: میانگین استرس ادراک شده دانشجویان قبل از آموزش ۴۲/۳۳ بوده ولی این میزان پس از یک ماه به ۷۰/۳۲، پس از سه ماه به ۵۰/۳۱ و در ماه ششم پس از آموزش به ۲۲/۲۹ کاهش یافت. البته این تغییرات تنها بین مرحله قبل از آموزش و شش ماه پس از آموزش معنی دار بود (۰۱۲/۰=P). سبک غالب مقابله با استرس در تمام مراحل مسئله مدار بود ولیکن تغییرات انواع سبک ها در مراحل مختلف معنی دار نبود.
بحث و نتیجه گیری: در این مطالعه کاهش میزان استرس ادراک شده دانشجویان را میتوان به آموزش نسبت داد ولی نقش عوامل مداخله گر را نیز باید در نظر داشت. عدم تغییر سبک های مقابله ای پس از آموزش در دانشجویان می تواند مرتبط به کوتاهی دوره آموزش ونقص محتوای آموزش باشد.بنظر میرسد عوامل دیگری از قبیل مقطع تحصیلی دانشجویان و اجباری بودن آموزش نیز در نتایج فوق دخیل باشد. لذا پس از مطالعات بیشتر، تغییر در کوریکولوم آموزشی مهارتهای زندگی در دانشگاه علوم پزشکی کردستان ضروری میباشد.
کلمات کلیدی: دانشجوی پزشکی، مهارتهای زندگی، مقابله با استرس، استرس ادراک شده، سبک مقابله با استرس.
وصول مقاله:۲۱/۲/۹۲ اصلاحیه نهایی:۶/۳/۹۳ پذیرش:۲۰/۳/۹۳
آقای فاتح سهرابی، خانم گل نیا ساعد، دکتر مرضیه مقدم، دکتر نرگس شمس علیزاده، خانم سارا مدرسی،
دوره ۲۸، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت در منزل یکی از روشهایی است که اخیراً رشد یافته و برای اختلالات شدید روانی به کاربرده شده است. هدف این مطالعه بررسی کارآمدی مراقبت در منزل بعضی از فاکتورهای درمانی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بود.
روش: در قالب یک مداخله کارآزمایی تصادفی کنترل شده، از بیماران دو قطبی نوع ۱ ترخیص شده از بیمارستان روانپزشکی قدس سنندج آنهایی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند و رضایتنامه شرکت در مطالعه را امضا نمودند (۲۶ نفر) انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل و آزمایش گماشته شدند. ارزیابیکنندگان از اینکه اعضای چه گروهی را ارزیابی میکنند آگاهی نداشتند. گروه مداخله به مدت یک سال تحت برنامه مراقبت در منزل قرارگرفت و گروه کنترل مداخله خاصی غیر از درمان داروییشان دریافت نکرد. تعداد بستری و میانگین مدت بستری بیماران به علاوه پرسشنامه مانیای یانگ، افسردگی همیلتون ، در سه مرحله پیش از ورود، بعد از ۶ ماه و سپس ۱۲ ماه بعد، از آنان اخذ شد. تحلیل نتایج با استفاده از SPSS و با بهکارگیری روشهای آمار توصیفی، تحلیل واریانس از نوع اندازهگیری مکرر انجام شد.
یافتهها: آزمودنیها ۲۶ نفر (۱۹ مرد، ۷ زن) بودند (میانگین سنی ۳۷/۶ انحراف معیار ۱۲/۲) که ۱۳ نفر به گروه مداخله (میانگین سنی=۳۶/۱۵، انحراف استاندارد= ۱۵/۰۴) و ۱۳ نفر دیگر به گروه کنترل اختصاصیافتند (میانگین سنی=۳۴/۹۲ و انحراف استاندارد=۵/۱۵) که تفاوت معنیداری در اطلاعات به دست آمدۀ اولیه نداشتند (۷۸۳ /۰=p , T=۰/۲۷۹ ). نتایج نشان داد گروه مداخله کاهش معنیداری در هر سه متغیر تعداد بستری (۰/۰۰۱= p)، افسردگی (۰/۰۰۲= p) و مانیا (۰/۰۰۶= p) نسبت به گروه کنترل داشت و این میزان در یک سال پیگیری همچنان حفظ شد.
نتیجهگیری: مطالعۀ حاضر نشان داد که رویکرد مراقبت در منزل در کاهش شدت علائم، تعداد و طول مدت بستری بیماران دوقطبی مؤثر است. به نظر میرسد برای رسیدن به نتایج بهتر لازم است دورههای بلندتری مداخله ادامه یابد
بهزاد محسن پور، نرگس شمس علیزاده، آزاد معروفی، داوود توتونچی، نسیم شمس علیزاده، فرزانه وردی، ابراهیم قادری، سارا کمالی اردکانی،
دوره ۲۹، شماره ۲ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: هلیکوباکترپیلوری از شایعترین عفونتهای انسانی به شمار میرود. اگرچه ارتباط آلودگی با هلیکو باکتر پیلوری و ابتلا به بیماری آلزایمر در برخی مطالعات مطرح شده است؛ ولی مطالعات اندکی به ارتباط میان این بیماری و عملکرد حافظه پرداختهاند. این مطالعه با هدف بررسی عملکرد حافظه در افراد مبتلا به عفونت هلیکو باکتر پیلوری در دانشجویان انجام گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه که به روش مورد – شاهدی در دانشگاههای شهرستان سنندج انجام گرفت، ۱۰۶ دانشجو که از نظر ابتلا به عفونت هلیکوباکترپیلوری مثبت بودند با ۱۱۹ دانشجو که از نظر عفونت هلیکوباکتر منفی بودند، با استفاده از آزمون حافظه وکسلر مورد مقایسه قرار گرفتند. به منظور آنالیز داده ها از تست های تی غیر وابسته و رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بین نمره نهایی حافظه وکسلر و ابتلا به عفونت با هلیکو باکتر پیلوری ارتباط معنیدار آماری وجود ندارد (p=۰,۲۴)؛ اما در خرده مقیاس حافظه بینایی (p=۰,۰۱) و کنترل ذهنی (p=۰,۰۰۳) رابطه معنیدار آماری دیده شد. با کنترل اثر مخدوش کننده سن، ابتلا به H.Pylori، تأثیر منفی بر کنترل ذهنی (P=۰,۰۳) داشت. همچنین جنسیت مرد (p=۰,۰۲) و ابتلا به هلیکوباکتر پیلوری (p=۰,۰۰۷) تأثیر منفی بر حافظه بینایی داشتند.
نتیجهگیری: اگرچه در مطالعه ما عفونت هلیکوباکترپیلوری با عملکرد کلی حافظه افراد رابطه معنی دار نداشت؛ ولی به دلیل وجود ارتباط این عفونت با برخی زیر مقیاسهای حافظه، انجام مطالعات بیشتر توصیه میشود.
دکتر نرگس شمس علیزاده، دکتر مرضیه مقدم، دکتر زهرا انصاری، دکتر فایق یوسفی،
دوره ۲۹، شماره ۶ - ( مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: ترک بیمارستان با رضایت شخصی فرآیندی است که طی آن بیمار بدون تکمیل دوره درمان و رضایت پزشک بیمارستان را ترک میکند. این مطالعه به بررسی فراوانی و علل ترخیص با رضایت شخصی و عوامل مرتبط آن در بیمارستان روانپزشکی قدس سنندج طی سال ۹۶ پرداخته است.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی توصیفی-تحلیلی است و جامعه مورد پژوهش، بیماران بستری شده در بیمارستان قدس طی سال ۹۶ بودند. جمعیت مورد مطالعه کلیه بیماران بستری در بیمارستان قدس در سال ۹۶ بودند. اطلاعات دموگرافیک و اطلاعات مربوط به بیمارستان و دلایل ترخیص با رضایت شخصی با استفاده از چک لیست جمعآوری و تکمیل گردید. در داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۰ و آزمون آماری مربع کای مورد تجزیهوتحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: میزان ترخیص با رضایت شخصی در بیمارستان ۵/۷% بود. ۷۷/۲% بستریها اورژانسی بود. ۶۳/۴% بستریها برای بار اول و عمدتاً در نوبت عصر و شب اتفاق افتاده بود. بیشترین تشخیص اولیه روانپزشکی در هر دو گروه اختلال دوقطبی و سپس افسردگی اساسی بود. روز بستری (۰/۰۰۱P=). شیفت بستری(۰/۰۰۲P=)، سن (۰/۰۰۱P=). تعداد بستری قبلی (۰/۰۰۰۱P=) بخش بستری (۰/۰۰۰۱P=)، وضعیت تأهل (۰/۰۲۲P=) و تشخیص (۰/۰۱P=) با نوع ترخیص رابطه معنیداری داشتند. علل شخصی عمدهترین دلیل ترخیص(۸۰/۲%) و اصرار بیمار بیشترین دلیل شخصی ترخیص (۳۶/۶%) با رضایت شخصی بود. بیشترین میزان ترخیص در ۱۰ روز اول بستری رخ داد(۹۰/۱%)
نتیجهگیری: به طور کلی میزان ترخیص با رضایت شخصی در بیمارستان روانپزشکی قدس نسبت به سایر مطالعات مشابه روانپزشکی و غیر روانپزشکی در ایران کمتر است ؛ ولی نسبت به آمار جهانی ببیشتر بود. بیشترین علت ترخیص با رضایت شخصی اصرار بیمار و بیشترین زمان در طی ۱۰ روز اول بستری بود؛ لذا به نظر میرسد ممکن است تمرکز بیشتر بر برنامه آموزش بیمار و خانواده در طول بستری به ویژه در روزهای ابتدایی بستری بتواند درکاهش میزان ترخیص با رضایت شخصی وبه تبع آن کاهش عوارض ناشی از آن در سیستم بهداشتی درمانی نقش داشته باشد.