en
jalali
1386
12
1
gregorian
2008
3
1
12
4
online
1
fulltext
fa
بررسی مقایسهای تأثیر القاء بیهوشی با پروپوفول و تیوپنتال سدیم بر روی میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل
Comparison of the effects of propofol versus thiopental induced anesthesia on postoperative nausea and vomiting
چکیده زمینه و هدف : تهوع و استفراغ بعد از عمل یکی از عوارض شایع پس از اعمال جراحی و بیهوشی است که بسیار ناخوشایند بوده و اثرات زیانبار متعددی به دنبال دارد. اگرچه راههای مختلفی جهت کنترل این عارضه ارائه شده است اما اگر این عارضه شایع توسط داروی هوشبری که کاربرد آن اجتناب ناپذیر است قابل حل باشد راه حلی بسیار سودمند خواهد بود. از آنجایی که تیوپنتال سدیم و پروپوفول از داروهای رایج جهت القاء بیهوشی هستند در این تحقیق این داروها از نظر کنترل تهوع و استفراغ بعد از عمل مورد مطالعه قرارگرفتند. روش بررسی : در این تحقیق که از نوع کار آزمائی بالینی دوسوکور بود. 90 بیمار بزرگسال 50-18 ساله (فیزیکال استاتوس کلاس I )که کاندید عمل جراحی انتخابی بودند در یک دوره 8 ماهه در مرکز پزشکی، آموزشی ودرمانی بعثت سنندج مورد بررسی قرار گرفتند. این بیماران بطور تصادفی در دو گروه 45 نفری تقسیم و جهت القای بیهوشی با استفاده از جدول اعداد تصادفی، از پروپوفول و تیوپنتال سدیم استفاده شد. موارد تهوع و استفراغ تا دوازده ساعت پس از عمل در پرسشنامه خاصی که تکمیل کننده از نوع داروهای هوشبر استفاده شده اطلاع نداشت ثبت گردید و در نهایت مورد بررسی آماری قرار گرفت. یافتهها : میانگین سن بیماران 9±4/29 و از نظر جنس 12/51 درصد زن و 86/48 در صد مرد که اختلاف معنیداری بین دو گروه وجود نداشت. نتایج نشان داد که تعداد موارد تهوع و استفراغ متعاقب پروپوفول کمتر بوده و این اختلاف از نظر آماری با گروه تیوپنتال سدیم معنیدار بود (05/0 p< ). نتیجهگیری : نتایج این مطالعه حاکی از آن است که پروپوفول در مقایسه با تیوپنتال سدیم از نظر بروز تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی مفیدتر میباشد و توصیه میشود در مواردیکه خطر ات تهوع و استفراغ بعد از عمل تهدیدکنندهتر است از پروپوفول جهت القای بیهوشی استفاده شود.
ABSTRACT Background and Aim: Postoperative nausea and vomiting (PONV) are common and unpleasant complications. Various drugs are used for prevention and treatment of PONV. But it stands to reason to overcome this problem by the anesthetic drug itself. In this study, the effects of propofol versus thiopental on PONV were evaluated. Material and Methods: This was a double blind clinical trial. In a period of 8 months, ninety patients (aged between 18-50 years) who had been scheduled for elective surgery (ASA physical status I) were entered into this study and randomly divided into two comparable groups group A received 2 mg/kg propofol IV and group B received 5 mg/kg thiopental sodium for induction of anesthesia. Each group included 45 patients. The patients were observed for 12 hours for PONV (2 hours after operation in the recovery room and 10 hours in the surgery ward. The results were processed with SPSS soft ware and analyzed by means of student t-test. Results: The results of this study showed that in propofol group the number of episodes of nausea and vomiting was less than that of thiopental group which revealed a significant difference (p<0.05). The mean age of the patients was 29.4±9. 51.12% of the patients were female and 48.86% were male which revealed no significant difference between the two groups. Conclusion: Propofol is more beneficial than thiopental for the prevention of PONV and it is recommended to be used for induction of anesthesia, when PONV may be life threatening.
Key Words: Propofol, Thiopental, Nausea, Vomiting
کلید واژهها: تهوع، استفراغ، تیوپنتال سدیم، پروپوفول
1
7
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-71&slc_lang=en&sid=1
2009/04/13
1388/1/24
B
Ahsan
بهزاد
احسن
003194753284600310
003194753284600310
Yes
M.S
Vahedi
محمد صالح
واحدی
003194753284600311
003194753284600311
No
S
Zabihi
صلاح
ذبیحی
003194753284600312
003194753284600312
No
M
Ardalan
مارلین
اردلان
003194753284600313
003194753284600313
No
fa
بررسی اثرات عصاره الکلی هسته خرما بر غلظت گلوکز و چربی خون در موشهای صحرایی دیابتی نر
Effect of palm seed alcoholic extract on the blood glucose and lipids concentration in male diabetic rats
چکیده زمینه و هدف : دیابت ملیتوس یکی ازشایعترین اختلالات آندوکرینی است که منجر به هیپرگلیسمی و هیپرلیپیدمی میشود. بر اساس پیشبینیهای به عمل آمده، شیوع آن در جامعه انسانی در آینده افزایش خواهد یافت. در این تحقیق اثرات عصاره هسته خرما بر غلظت گلوکز و چربی خون در موشهای صحرایی دیابتی نر مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی : در این مطالعه تجربی، 40 سر موش صحرای نر بالغ از نژاد ویستار هر یک با وزن تقریبی 250-240 گرم به چهار گروه: کنترل، دیابتی (چیزی دریافت نکردند)، کنترل تیمار شده و دیابتی تیمار شده با عصاره هسته خرما تقسیم شدند. برای دیابتی کردن حیوانات، داروی استرپتوزتوسین به مقدار mg/kg 60 به صورت داخل صفاقی تزریق شد. گروههای تیمار شده روزانه mg/kg 5/0 عصاره هسته خرما به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. 14 روز بعد، از همه گروهها نمونه خونی گرفته شد و میزان گلوکز و چربی خون اندازهگیری گردید. یافتهها : غلظت گلوکز، کلسترول و LDL در گروه دیابتی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری افزایش یافت (05/0 p< ). در حالی که سطوح آنها در گروههای دیابتی تیمار شده در مقایسه با گروه دیابتی کاهش معنیداری نشان داد. علاوه بر این، میزان HDL سرم در گروههای دیابتی و دیابتی تیمار شده در مقایسه با گروههای کنترل و کنترل تیمار شده کاهش معنیداری را نشان داد (05/0 p< ).اما غلظت تریگلیسیرید بین گروههای مختلف تفاوت معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری : احتمالاً خاصیت هیپولیپیدمی هسته خرما به دلیل وجود ترکیباتی همچون لینولئیک اسید، اولئیک اسید میباشد و خاصیت هیپوگلیسمی آن به دلیل وجود عناصری همچون منیزیم و روی است که سنتز و ترشح انسولین را تحریک میکنند و منگنز که دارای اعمالی مشابه انسولین میباشد
ABSTRACT Background and Aim: Diabetes mellitus is the most common endocrine disorder which can lead to hyperglycemia and hyperlipidemia. The incidence of diabetes mellitus is expected to increase in human population in the future. The present study deals with the effect of palm seed extract on the blood glucose and lipids concentration in male diabetic rats. Material and Methods: In this experimental study, 40 adult male Wistar rats, each weighing about 240-250 gr, were divided into 4 groups: control and diabetic (received nothing) treated control and treated diabetic groups (received palm seed extract). In order to induce diabetes, stereptozotcin was injected intraperiotoneally (60mg/kg). The treated groups received (0.5mg/kg) palm seed extract intraperitoneally every day. 14 days latter, blood samples were obtained from all groups and serum levels of glucose and lipids were measured. Result: Concentrations of glucose, cholesterol, LDL, increased significantly in diabetic group when compared with those of control group (p<0.05), while these values in the treated diabetic group showed a significant decrease compared with those of untreated diabetic group. In addition, the serum level of HDL in diabetic and treated diabetic groups was considerably less than those of control and treated control groups (p<0.05). But the concentration of triglyceride didn’t show any significant difference among various groups. Conclusion: Probably hypolipidemic effect of palm seed is due to the presence of oleic acid and linoleic acid and its hypoglycemic properties is due to the elements such as magnesium and zinc which stimulate the synthesis and secretion of insulin. Manganese also mimics insulin properties
Key words: Palm seed, Diabetes mellitus, Lipids, Male rats.
کلید واژهها: هسته خرما، دیابت قندی، چربی خون، موش صحرایی نر
8
15
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-72&slc_lang=en&sid=1
2009/04/132009/04/13
1388/1/24
M
Mokhtari
مختار
مختاری
003194753284600314
003194753284600314
Yes
A
Sharifi
اسفندیار
شریفی
003194753284600315
003194753284600315
No
A
Sabzevari
اسما
سبزواری فرد
003194753284600316
003194753284600316
No
fa
مقایسه اثر پتیدین و ترامادول بر کاهش درد، طول مدت زایمان، آپگار نوزاد و عوارض مادری آنها در زنان اول زا
Randomized control trial on the effect of pethidine versus tramadol on labour pain relief, labour duration, infants` apgar score and maternal complications in primiparous women
چکیده زمینه و هدف : تسکین بی خطر درد زایمان یکی از نکات مهم مامایی مدرن میباشد. مسکن مورد استفاده باید دارای خاصیت مسکنی قوی، اثرسریع و عوارض جانبی حداقل باشد تا بتواند در کاهش درد حین زایمان مناسب باشد. این مطالعه با هدف بررسی مقایسهای اثر پتیدین و ترامادول بر درد، طول مدت زایمان، آپگار نوزاد و عوارض مادری آنها در زنان اول زا انجام شد. روش بررسی : این مطالعه یک مطالعه RCT سه سو کور بود. حجم نمونه شامل 30 نفر در دو گروه (15 نفر) ترامادول و پتیدین بود و روش نمونهگیری تصادفی با استفاده از تخصیص بلوکهای تصادفی شده بود. ضوابط ورود شامل زنان حامله پرایمی پاروس با حاملگی ترم، شروع دردهای زایمانی به طور خودبخود، عدم انجام اینداکشن، عدم وجود حاملگی پر خطر و عوارض حاملگی، عدم وجود بیماری زمینهای و مصرف دارو، عدم سابقه حساسیت دارویی و رسیدن دیلاتاسیون دهانه رحم به 4 سانتیمتر بود. با شروع فاز فعال زایمان علائم حیاتی زائو ثبت و درد زائو با مقیاس NRS ثبت گردید. سپس 50 میلیگرم ترامادول و 50 میلیگرم پتیدین در داخل 200 سی سی محلول رینگر به صورت انفوزیون داخل وریدی جهت تخفیف درد در نمونهها داده میشد و مجدداً درد و علائم حیاتی یک ساعت بعد از اتمام تجویز دارو ثبت میشد و عوارض احتمالی در مادر و جنین نیز کنترل میگردید. دادههای بدست آمده پس از ورود به نرم افزار آماری SPSS با استفاده از آزمونهای t و X² مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و p<0.05 از نظر آماری معنیدار تلقی شد. یافتهها : دو گروه از نظر سن، وزن مادر، میزان تحصیلات و سن حاملگی و وزن نوزاد تفاوت معنیداری با هم نداشتند. میانگین کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. از نظر عوارض ایجاد شده در گروهها ایجاد تهوع، استفراغ و خواب آلودگی در گروه پتیدین بیشتر بود ( p0.05 ). میانگین آپگار نوزادان در دقیقه پنجم در گروه ترامادول 507/0±60/9 و در گروه پتیدین 514/0±57/9 بود ( p>0.05 ). میانگین کاهش میزان درد در مقیاس NRS در گروه پتیدین63/1±28/1 امتیاز و در گروه ترامادول30/1±00/1 امتیاز بود، که این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود و گروه پتیدین کاهش درد بیشتری داشتند ( p<0.05 ). نتیجهگیری : با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر میرسد که پتیدین با توجه به اثرات تخفیف درد بیشتر در مقایسه با ترامادول ، ضد درد مامایی مناسبتری باشد، اما در عین حال عوارض مادری آن نظیر تهوع و استفراغ نیز بیشتر است و هر دو دارو باعث کاهش مدت فاز فعال مرحله اول زایمان میشوند و هیچ کدام تأثیر سویی بر آپگار نوزاد تازه متولد شده ندارند.
ABSTRACT Background and Aim: One of the basic principles of modern obstetrics is to provide adequate analgesia. An analgesic should have potent analgesic efficacy and minimal side effects to be suitable for pain relief during labour. The aim of this study was to evaluate and compare the analgesic efficacy and adverse effects of tramadol and pethidine on labour pain, labour duration, apgar score of the infants and maternal complications in primiparous women. Materials and Methods: This was a triple-blind randomized control trial. 30 full term parturient women were randomly assigned to one of tramadol or pethidine groups. Inclusion criteria were full term primiparous women without high risk pregnancy in active phase of labour, with 4 cm dilatation of cervix. Lack of induction of delivery, lack of pregnancy complications and drug reactions were regarded as other inclusion criteria. In active phase of delivary vital signs of the parturient women recorded. The pain was measured by means of NRS score. Group I received 50 mg pethedine group II, 50 mg tramadol in 200 cc Ringer solution, intravenously. The vital signs and pain were reassessed after one hour. The mothers and their fetuses were under control for potential complications. Collected data were introduced into SPSS soft ware and analyzed by means of t-test and X². p<0.05 was regarded statistically significant. Results: There was no significant difference in relation to age, maternal weight, maternal educational status, gestational age and infant`s weight between the two groups. There was no significant difference between the decrease in the mean systolic and diastolic blood pressures in the two groups. Maternal Side effects such as nausea, vomiting and drowsiness occurred more frequently in pethidine group (p≤0.05). There was no significant difference between the durations of active phase of labour in the two groups. Mean value of the first minute apgar score in tramadol and pethidine groups were 8.87 ±0.516 and 8.86 ±0.363 respectively. The m ean value of the fifth minute apgar score in tramadol and pethidine groups were 9.60±0.507 and 9.57±0.514 respectively (p>0.05). The mean values of pain reduction assessed by VAS score were 1.28±1.63 for pethidine group and 1.00±1.30 for tramadol group ) p≤0.05). Conclusion: We conclude that pethidine has more analgesic effect than tramadol on labour pain but frequency of side effects such as nausea and vomiting was higher with pethidine administration. Both drugs can cause shortening of active phase of labour. Apgar score was not influenced by any of the two drugs.
Key words: Pethidine, Tramadol, Labour pain.
کلید واژهها: پتیدین، ترامادول ، درد زایمان
16
22
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-73&slc_lang=en&sid=1
2009/04/132009/04/132009/04/13
1388/1/24
F
Seyedalshohadaei
فریبا
سیدالشهدایی
003194753284600317
003194753284600317
Yes
F
Zandvakili
فرناز
زندوکیلی
003194753284600318
003194753284600318
No
SH
Sanaei
شیرین
سنایی
003194753284600319
003194753284600319
No
M
Rezaie
معصومه
رضایی
003194753284600320
003194753284600320
No
fa
بررسی اثرات آنتیبیوتیکهای استرپتومایسین و اُفلوکساسین بر آپوپتوزیس سلولهای لیدیک در موش صحرایی
Evaluation of the effects of streptomycin and ofloxacin antibiotics on leydig cell apoptosis in rat
Key words: Apoptosis, Leydig cells, Ofloxacin, Streptomycin, Rat.
کلید واژهها: آپوپتوزیس، استرپتومایسین، افلوکساسین، سلولهای لیدیک، موش صحرایی
23
31
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-74&slc_lang=en&sid=1
2009/04/132009/04/132009/04/132009/04/13
1388/1/24
A
Khaki
آرش
خاکی
003194753284600321
003194753284600321
Yes
A
Mekaniksannati
احسان
مکانیک صنعتی
003194753284600322
003194753284600322
No
fa
مقایسه ارزش تشخیصی روش القای خلط و برونکوسکوپی در تشخیص سل در افراد مشکوک به سل بدون خلط و خلط منفی
Comparison of sputum induction and bronchoalveolar lavage methods in diagnosis of pulmonary TB in patients with negative smear or without spontaneous sputum
چکیده زمینه و هدف : بررسی اسمیر خلط جهت تایید تشخیص سل ریوی توصیه شده است. روش القای خلط یک روش غیر تهاجمی برای نمونهگیری خلط است. در مطالعات دیگری روش القای خلط به عنوان یک روش بیخطر و مؤثر برای تشخیص میکروبیولوژیک سل در بیماران اسمیر منفی گزارش شده است. این مطالعه به مقایسه ارزش تشخیصی روش القای خلط و برونکوسکوپی در تشخیص سل ریوی میپردازد. روش بررسی : 56 بیمار مشکوک به سل بستری شده در بخش عفونی و ریوی بیمارستان توحید سنندج بررسی شدند. القای خلط و برونکوسکوپی در 2 روز متوالی بر اساس دستورالعمل استاندارد از بیماران بعمل آمد. اسمیر نمونههای بدست آمده با هر دو روش از نظر وجود باسیل اسید فست بررسی شد. معیارهای خروج شامل آسم شدید یا بیماری انسدادی شدید ریوی و حاملگی بود. یافتهها : از 56 بیمار مشکوک به سل که دارای اسمیر خلط منفی و یا بدون خلط بودند، بعد از القای خلط 8 (3/14%) بیمار (5 بیمار اسمیر منفی و 3 بیمار بدون خلط) مثبت شدند. برونکوسکوپی در 7 (5/12%) بیمار مثبت گردید که این تفاوت معنیدار بود (000/0 p= ). نتیجهگیری : روش القای خلط در تشخیص سل ریوی نسبت به برونکوسکوپی، روش دارای خطر کمتر، آسانتر و حساستر است. مطالعه حاضر تایید میکند که روش القای خلط با سالین هیپرتونیک یک روش مفید برای افزایش کیفیت تشخیص سل در بیماران دارای اسمیر خلط منفی یا بدون خلط است
Key words: Tuberculosis; Pulmonary Tuberculosis; Sputum induction; Diagnosis
کلید واژهها: سل، سل ریوی، القای خلط، تشخیص
32
39
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-75&slc_lang=en&sid=1
2009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/13
1388/1/24
بهزاد
محسن پور
003194753284600323
003194753284600323
Yes
شهلا
افراسیابیان
003194753284600324
003194753284600324
No
کتایون
حاج باقری
003194753284600325
003194753284600325
No
ناصح
سیگاری
003194753284600326
003194753284600326
No
ابراهیم
قادری
003194753284600327
003194753284600327
No
fa
ارزش پیشگویی سیتوکینهای وابسته به لمفوسیتهای T در رد حاد کلیه پیوندی
Prognostic value of serum T-lymphocyte cytokines for prediction of early acute rejection of renal transplants
چکیده زمینه و هدف : رد حاد کلیه پیوندی یکی از مهمترین عوارض بعد از پیوند کلیه است که تأثیر بسزایی در عملکرد کلیه دارد. این مطالعه با هدف تعیین ارزش پیشگویی سیتوکینهای وابسته به Th1 و Th2 با رد حاد کلیه پیوندی انجام گردید. روش بررسی : در این مطالعه که به صورت مقطعی انجام شد. در 60 بیمار پیوند کلیه که اهدا کننده زنده داشتند، سطح سرمی سیتوکینهای وابسته به Th1 شامل IL2 و IFN g و سیتوکینهای وابسته به Th2 شامل IL4 و IL10 در روزهای قبل از پیوند، روز هفتم و روز چهاردهم بعد از پیوند اندازهگیری شدند، روش اندازهگیری ELISA با کیتهای Bender-med Germany بود. بیماران داروهای ایمونوساپرسیو سیلکوسپورین، مایکوفنلات موفتیل و پردنیزولون دریافت میکردند. رد حاد پیوند در بیست روز اول بعد از پیوند، با افزایش Cr بیشتر از 50% پایه تعریف شد. دادهها با تست T مستقل و نرم افزار SPSS آنالیز شد. یافتهها : در بین 60 بیمار 40 نفر مرد بودند، میانگین سنی 82/38 سال، 12 (20%) مورد رد حاد پیوند رخ داد. ارتباط معناداری بین سطوح سرمی IL2 ، IL4 ، IL10 ، IFN g در افرادی که دچار رد حاد پیوند شده و آنها که نشده بودند وجود نداشت. نتیجهگیری : بر اساس نتایج این مطالعه، به نظر نمیرسد سطوح سرمی سایتوکینهای وابسته به Th1 و Th2 در رد حاد پیوند، نقش کاملاً مشخصی داشته باشند و نمیتوان از آن به عنوان پیشگوییکننده رد حاد پیوند استفاده نمود.
ABSTRACT Background and Aim: Acute rejection is one of the most important complications after renal transplantation which influences transplant prognosis and survival. This study was conducted to determine the prognostic value of Th1/ Th2 cytokines in acute renal rejection (AR). Material and Methods: This was a cross-sectional study and included 60 kidney transplant recipients (40 male, mean age 38.82), who had received their transplants from live donors. Serum levels of Th-1 dependent cytokines [interleukin- (IL) 2 and interferon-gamma] and Th-2 dependent cytokines (IL-4, IL-10) were measured on the day before, 7th and 14th days post transplantation using ELISA. All the patients received Immunosupressive agents including cyclosporine, mychofenolate mofetile and prednisolon. Acute rejection was defined as a more than 50 percent rise in serum creatinin in the first 20 days after transplantation. Data were introduced into SPSS soft ware and analyzed by means of independent T-test. Results: Among 60 patients, 40 were male. The mean age of the patients were 38.82 years. In our study we diagnosed twelve cases of AR (20% of the cases). There was no significant relation between the serum levels of IL2, IL4, IL10 and IFNδ in the patients with acute rejection of the transplant and those without.Conclusion: These data showed that there is no correlation between Th1/ Th2 serum cytokines profile and early AR episodes in kidney transplantation and these cytokines can not be used as prognostic factors in acute renal rejection
Key words: kidney transplantation, Transplant rejection, T-lymphocytes.
کلید واژهها: پیوند کلیه، رد پیوند، لمفوسیتهای T
40
44
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-76&slc_lang=en&sid=1
2009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/14
1388/1/25
A
Ghafari
علی
غفاری مقدم
003194753284600328
003194753284600328
No
A
Eishi
علی
عیشی
003194753284600329
003194753284600329
No
E
Rahimi
عزت الله
رحیمی
003194753284600330
003194753284600330
Yes
L
Fakhri
لعیا
فخری
003194753284600331
003194753284600331
No
fa
بررسی شیوع هپاتیت C و ارتباط آن با اختلال تحمل گلوکز و دیابت قندی در بیماران مبتلا به بتا تالاسمی ماژور
Study of prevalence of hepatitis C and its relationship with impaired glucose tolerance and diabetes mellitus in beta-thalassemic patients
خلاصه زمینه و هدف : اختلال تحمل گلوکز و دیابت قندی یکی از شایعترین عوارض در بیماران مبتلا به بتا تالاسمی ماژور میباشد که تجمع آهن اضافی و بیماری مزمن کبدی، عفونتهای ویروسی و یا فاکتورهای ژنتیکی نقش مهمی در پیشرفت بسمت اختلال تحمل گلوکز دارد. هدف از این مطالعه تعیین شیوع هپاتیت C و ارتباط آن با اختلال تحمل گلوکز و دیابت قندی بعنوان عوامل خطرساز میباشد. روش بررسی : در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 195 بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور وابسته به تزریق خون، 97 مؤنث و 98 مذکر با طیف سنی 36-5 سال و میانگین سنی 07/6±9/14 سال مورد ارزیابی قرار گرفتند. تشخیص دیابت و اختلال تحمل گلوکز بر اساس معیارهای ADA و WHO داده شد وآنتی بادی ضد هپاتیت C و مارکرهای هپاتیت بروش الیزا اندازگیری گردید. دادههای بدست آمده با استفاده از آزمون آماری، مجذورکای تجزیه و تحلیل شد. یافتهها : در40 بیمار (51/20%) HCV آنتی بادی به روش الیزا مثبت بود. پس از حذف عوامل مخدوشکننده، غلظت سرمی فریتین (p=0.039) و عفونت هپاتیت C (p=0.006) با اختلال تحمل گلوکز و دیابت قندی ارتباط معنیداری داشتند. نتیجهگیری : با افزایش سن؛ مدت و مقدار خونگیریهای بیمار تالاسمی وابسته به دریافت خون بیشتر میشود و متعاقب آن احتمالاً بار آهن و ابتلا به هپاتیت C افزایش مییابد. شیوع دیابت در بیماران تالاسمی بزرگسال مبتلا به عفونت HCV بطور واضحی افزایش یافته این احتمالاً بدین دلیل است که هموسیدروز اثر عفونت HCV را بر روی متابولیسم گلوکز بطور کلینیکی بیشتر میکند. لذا درمان شدید با شلاتورهای آهن و پیشگیری و درمان عفونت هپاتیت C مهمترین معیار در برخورد با هموستاز گلوکز در بیماران تالاسمی وابسته به خون میباشد.
ABSTRACT Background and Aim: Impaired glucose tolerance (IGT) and diabetes mellitus (DM) are well known complications in multitransfused beta thalassemia patients. Iron overload and chronic liver disease, viral infection and/or genetic factors may play important roles in the development of glucose intolerance. The aim of the present study is to determine the prevalence of hepatitis C and its relation with diabetes and impaired glucose tolerance. Material and Methods: The study included 195 multitransfused β thalassemic patients, 97 females and 98 males with a mean age of 14.9±6.07 years (range 5-36 years). Diagnosis of DM and IGT was based on the criteria of ADA and WHO. Hepatitis markers were detected by use of ELISA test. Results were analyzed by means of Chi-square test. Results: The results of ELISA test revealed forty (20.51%) patients were seropositive for HCV. After removal of confounding factors, serum ferritin level (p=0.039) and hepatitis C infection (p=0.006) were identified as independent risk factors, having significant relationship with abnormal glucose tolerance. Conclusion: With increasing age the number of blood transfusions increases and subsequently the possibility of iron overload and infection with hepatitis C virus increases. In our study the prevalence of diabetes in adult thalassemic patients suffering from HCV infection increased. It is probable that hemosiderosis makes the effect of HCV infection on glucose metabolism more evident clinically. Aggressive iron chelating therapy as well as prevention and treatment of hepatitis C infection are the most important measures in glucose homeostasis in transfusion dependent beta thalassemic patient.
Key Words: Impaired glucose tolerance, Diabetes mellitus, Thalassemia, Hepatitis C virus infection, Serum Ferritin.
کلید واژهها: اختلال تحمل گلوکز، دیابت قندی، تالاسمی، هپاتیت C، فریتین سرم
45
52
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-77&slc_lang=en&sid=1
2009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/142009/04/14
1388/1/25
F
Company
فرزاد
کمپانی
003194753284600332
003194753284600332
Yes
N
Rezaei
نازیلا
رضایی
003194753284600333
003194753284600333
No
fa
بررسی وضعیت سلامت روان و عوامل مرتبط با آن در میان دبیران دبیرستانهای شهرهای سنندج و بیجار
Study of mental health status and its related factors among high school teachers in cities of Sanandaj and Bijar
چکیده زمینه و هدف : با توجه به ارتباط تنگاتنگ معلمان با دانشآموزان و نقش آنها در ارتقای سلامت روان، شناسایی کودکان در معرض خطر اختلالات روان شناختی و ارجاع آنان برای دریافت کمکهای تخصصی، بررسی سلامت روانی در این قشر جامعه ضروری بنظر میرسد. لذا این مطالعه با هدف تعیین وضعیت سلامت روان و عوامل مرتبط با آن در میان معلمین دبیرستانهای شهرهای سنندج و بیجار طراحی و اجرا گردید. روش بررسی : این مطالعه یک مطالعه توصیفی- تحلیلی (مقطعی) بود. حجم نمونه به میزان 1391 نفر برابر با جامعه آماری بود که به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. پس از مراجعه به مدارس و توضیح هدف مطالعه برای معلمان و اخذ رضایت آنها جهت شرکت در مطالعه، دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی ( GHQ 28 ) و پرسشنامه محقق ساخته، تکمیل و جمعآوری گردید. در کل میزان پاسخدهی در نمونهها 60% بود و نهایتاً با توجه به ناقص بودن تعدادی از پرسشنامهها اطلاعات 710 فرد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده پس از ورود به رایانه با کمک نرم افزار آماری SPSS انجام شد و توزیع فراوانی مطلق و نسبی گروهها تعیین شد و جهت تحلیل دادهها از آزمون آماری مجذور کای استفاده گردید. یافتهها: شیوع عدم سلامت روان در میان افراد مورد مطالعه 5/33% بوده که به تفکیک در سنندج 34% و در بیجار 9/32% بود. همچنین میزان عدم سلامت روان در جنس مذکر و مؤنث به ترتیب 7/34% و 1/32% بود. در بین عوامل مرتبط با سلامت روان فقط بین تعداد اعضای خانواده با عدم سلامت روان رابطه معنیداری دیده شد، به گونهای که بیشترین شیوع عدم سلامت روان مربوط به تعداد اعضای خانواده 2 نفر با 2/53% و کمترین شیوع مربوط به تعداد اعضای خانواده 4 نفر با 7/27% بود (001/0 p< ). نتیجهگیری: نظر به شیوع بالای عدم سلامت روان در میان معلمان در این مطالعه، طراحی مطالعات وسیعتر در این زمینه در سطح استان و انجام اقدامات مداخلهای برای ایجاد وضعیت زندگی مناسبتر برای معلمان و رفع مشکلات آنها و ایجاد امنیت و رضایت شغلی در این قشر و شناخت فاکتورهای استرسزا در آنها با انجام مطالعات آتی، ضروری به نظر میرسد.
ABSTRACT Background and Aim: Considering close relationship of the teachers with students and their role in promotion of mental health, recognizing children at risk of psychological disorders and referring them to obtain specialized supports, the survey of mental health among teachers seems necessary. Therefore, this study was preformed to evaluate mental health status and its related factors among high school teachers in cities of Sannandaj and Bijar. Material and Methods: This was a cross sectional study. Sample size included 1391 individuals and sampling method was census. After referring to schools, explaining the goal of the study to the teachers, and taking their consent to participate in our survey, data were completed and gathered based on the standard questionnaire of general health (GHQ28) and a researcher-made questionnaire. Finally 60% of the subjects took part in this study. Some of the questionnaires were incomplete and only 710 teachers completed the study. Collected data were processed with SPSS software and analyzed by means of chi-square test. Results: The prevalence of lack of mental health among the subjects was 33.5% on the whole (34% in Sannandaj and 32.9% in Bijar). Also, the rates of lack of mental health among male and female subjects were 34.7 and 32.1 respectively. Among the factors influencing mental health only the number of family members showed a significant relation with lack of mental health, most prevalent in families with 2 members (53.2%) and least prevalent in families with 4 members (27.7%). Conclusion: Considering high prevalence of lack of mental health among teachers in this study, it seems necessary to plan extended studies in this field all over the province in the future and take interventional measures to provide more appropriate life status with professional contentedness and security for the teachers, solve their problems and recognize their occupational stressful factors.
Key words: Mental health, Teachers, High Schools, Sannandaj, Bijar,
کلید واژهها: سلامت روان، معلمان، دبیرستان، سنندج، بیجار
53
62
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-78&slc_lang=en&sid=1
2009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/142009/04/142009/04/14
1388/1/25
M
Araste
مدبر
آراسته
003194753284600334
003194753284600334
Yes
fa
بررسی تأثیر کتامین خوراکی به عنوان پره مدیکاسیون بر کیفیت بیهوشی اطفال
Evaluation of the effect of ketamine as oral premedication on quality of pediatric anesthesia
چکیده زمینه و هدف : در اعمال جراحی کودکان، محیط نا آشنای اتاق عمل و ترس از عمل جراحی، مشکلات متعددی برای کودک، والدین و تیم بیهوشی ایجاد میکند. مسلماً تحمل استرس ناشی از بیهوشی و عمل جراحی برای کودکان آسان نیست. تجویز آرامبخشها و یا مخدرها به صورت وریدی علاوه بر ایجاد عوارض جانبی، به علت نیاز به رگگیری موجب ترس و اضطراب بیشتر در کودکان میشود. بنابراین در این مطالعه برای جلوگیری از عوارض فوق از داروی آرام بخش خوراکی استفاده شد. روش بررسی : در این کارآزمائی بالینی دو سو کور 60 کودک 7-1 ساله به صورت تصادفی، به دو گروه درمانی کتامین خوراکی و دارونما تقسیم شدند. قبل از تجویز دارو وضعیت رفتاری، ضربان قلب و تعداد تنفس کودکان در برگ مخصوص ثبت گردید. نیم ساعت بعد از تجویز دارو یا دارونما کودکان به اتاق عمل منتقل و وضعیت رفتاری (نحوه جدا شدن از والدین)، تعداد ضربان قلب و تعداد تنفس کودکان مجدداً بررسی و یادداشت گردید. دادهها پس از جمعآوری تحت آنالیز آماری قرار گرفتند. یافتهها : سی دقیقه پس از تجویز دارو، در مقایسه با دارونما در گروهی که کتامین دریافت کرده بودند کودکان به راحتی از والدین جدا شده و آرامتر بودند و این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود (001/0 p< ). تعداد ضربانات قلب نیز در گروهی که کتامین دریافت کرده بودند به صورت معنیداری کم بود (01/0 p< ). تغییرات تنفسی نیز در گروهی که کتامین دریافت کرده بودند به صورت معنیداری کم بود (01/0 p< ). نتیجهگیری : تجویز کتامین خوراکی حدود نیم ساعت قبل از عمل جراحی در تسکین مناسب کودکان مؤثر بوده و میتواند ضربانات قلب و تعداد تنفس را به طور نسبی کاهش دهد. این امر موجب کاهش ترس و وحشت شده، جدا شدن کودکان را از والدین تسهیل و به القای بیهوشی آرام کمک مینماید.
ABSTRACT Background and Aim: Strange and unfamiliar setting of the operation room and also fear of operation cause numerous problems for the patient, parents of the patient and anesthesiologist. Prescription of intravenous sedatives or opiates in addition to their side effects leads to more fear and anxiety because of venipuncture. To prevent these problems, we prescribed oral sedatives. Material and Methods : In this controlled double blind clinical trial, sixty children, aged 1-7 year were divided randomly into two groups group 1 received oral Ketamine but placebo was prescribed for group 2. Behavioral changes together with heart rate and respiratory rate alternations were evaluated before and 30 minutes after prescription of the medication. Results: The results of this study showed that the children who received oral ketamin were calmer and separated from their parents easier in comparison to those who received placebo, which showed a significant statistical difference (p<0.001). Also heart and respiratory rates decreased in the patients of ketamine group which revealed a significant difference (p<0.01). Conclusion: It seems that prescription of oral ketamine as a premedication thirty minutes before anesthesia can produce appropriate sedation and a relative decrease in heart and respiratory rates in children, which in turn can lead to less panic, easier separation of children from their parents and facilitation of induction of anesthesia
Key Words: Oral premedication, Ketamine, Pediatric anesthesia
کلید واژهها: پره مدیکاسیون خوراکی، کتامین، بیهوشی اطفال
63
68
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-79&slc_lang=en&sid=1
2009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/142009/04/142009/04/142009/04/14
1388/1/25
F
Heshmati
فرهاد
حشمتی
003194753284600335
003194753284600335
Yes
A
Mahoori
علیرضا
ماهوری
003194753284600336
003194753284600336
No
H
Noorozinia
حیدر
نوروزی نیا
003194753284600337
003194753284600337
No
A
Hassani
ابراهیم
حسنی
003194753284600338
003194753284600338
No
R
Abbacivash
رحمان
عباسی وش
003194753284600339
003194753284600339
No
fa
بررسی سطح سرمی روی در دانشآموزان دوره راهنمائی شهر سنندج و ارتباط آن با شاخص توده بدنی و وضعیت تحصیلی
Assessment of serum zinc level in the middle school students of Sanandaj and its relation with gender, body mass index and educational status
چکیده زمینه و هدف : روی یک عنصر ضروری برای سلامتی انسان بوده و کمبود آن میتواند انواع ناهنجاریهای بیوشیمیائی را در انسان ایجاد نماید. سطح سرمی روی در نوجوانان شهر سنندج مشخص نیست. هدف این مطالعه تعیین سطح سرمی روی در دانشآموزان دوره راهنمایی شهر سنندج و ارتباط آن با جنس، نمایه توده حجمی بدن و وضعیت تحصیلی بود. روش بررسی : در این مطالعه مقطعی 301 نفر دانشآموز پسر و دختر در مدارس راهنمائی شهر سنندج به صورت تصادفی انتخاب و ضمن تعیین نمایه توده حجمی بدن و بررسی وضعیت تحصیلی، غلظت روی سرم آنها با اسپکترومتری جذب اتمی شعلهای اندازهگیری شد. دادههای گردآوری شده با استفاده از تستهای آماری تی، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها : میانگین کلی روی سرم، بدون در نظر گرفتن جنس 1/19 ± 1/90 میکروگرم بر دسیلیتر بود. میانگین سطح سرمی روی در پسران، 6/22 ± 6/93 میکروگرم در دسیلیتر و بطور معنیداری بیشتر از میانگین سطح سرمی روی در دختران، 4/15 ± 4/87 میکروگرم در دسیلیتر، بود (05/0 p< ). در 2/31 درصد از دانشآموزان میزان روی سرم کمتر از نرمال بود. بین شاخص توده بدن و وضعیت تحصیلی دانشآموزان با میزان روی سرم ارتباطی مشاهده نشد. نتیجهگیری : بیش از 30 درصد از دانشآموزان دوره راهنمایی در شهر سنندج دچار کمبود شدید و یا خفیف روی هستند. نظر به اهمیت روی در سلامت انسان مطالعات کاملتری بمنظور آگاهی از وضعیت روی سرم در سطح استان و به منظور برنامهریزی جهت مداخلات بعدی پیشنهاد میگردد.
ABSTRACT Background and Aim: Zinc is essential for human health and its deficiency can lead to various biochemical disorders. The aim of this study was to determine serum zinc concentration in the middle school students of Sanandaj in 2006 and its relation with gender, body mass index (BMI) and educational status. Material and Methods: In this cross sectional study 301 students in the middle schools of Sanandaj were selected randomly. BMI was calculated and educational status was obtained from school educational records. Serum zinc concentration was measured by use of flame-atomic absorption spectrometry. Collected data was analyzed by means of T-test, analysis of variance and Pearson's correlation coefficient statistical techniques. Results: Regardless of gender, the mean concentration of zinc in serum was 90.1 ±19.1 μg/dl. The mean concentration of serum zinc levels in boys (93.6 ±22.6 μg/d) was significantly higher (87.4 ±15.4 μg/dl) than that of girls (p<0.05). In 31.2% of the students serum zinc concentration was lower than normal value. No correlation was found between serum zinc concentration, BMI and educational status of the students. Conclusion: More than thirty percent of middle school students in Sanandaj suffer from severe or mild zinc deficiency. Considering the importance of zinc in human health, further studies are needed to determine the prevalence of zinc deficiency in Sanandaj in order to plan for future interventions.
Key Words: Student, Serum zinc, Body mass index.
کلید واژ هها: روی سرم، دانش آموزان، شاخص توده بدن، اسپکترومتری جذب اتمی
69
76
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-82&slc_lang=en&sid=1
2009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/142009/04/142009/04/142009/04/142009/04/14
1388/1/25
صلاحالدین
احمدی
003194753284600348
003194753284600348
Yes
ناهید
قطبی
003194753284600349
003194753284600349
No
سیروس
شهسواری
003194753284600350
003194753284600350
No
آزاد
ماجدی
003194753284600351
003194753284600351
No
شاهو
مظهری
003194753284600352
003194753284600352
No
fa
گزارش فراوانی تعداد شریانها و وریدهای کلیه در 62 نفر (124 کلیه) با سی تی آنژیوگرافی آئورت شکمی
Report of the frequency of normal renal vascular variants in 62 patients by use of abdominal CT angiography
چکیده زمینه و هدف : در اکثر مردم هر کلیه دارای یک شریان و یک ورید میباشد. تعدد شرائین و وریدهای کلیه از یافتههای نسبتاً شایع است و سیتی آنژیوگرافی یک روش جدید و آسان و سریع و نسبت به آنژیوگرافی معمولی فاقد عارضه می باشد. هدف از این مطالعه معرفی روش جدید سیتی آنژیوگرافی و بررسی فراوانی تعدد عروقی کلیه در بیماران مورد مطالعه بود. روش بررسی : طی مدت یکسال تعداد 62 نفر شامل 48 نفر مرد و 14 نفر زن با سن 7 تا74 سال و میانگین سنی 68/25 سال با سیتی اسکن اسپیرال مورد سیتی آنژیوگرافی آئورت شکمی قرار گرفتند و تصاویر آنژیوگرافیک با بازسازی کامپیوتری تهیه و مورد مطالعه قرار گرفت. یافتهها: از تعداد 124 کلیه که مورد بررسی قرار گرفت 98 مورد (79%) دارای یک شریان منفرد، 20مورد (1/16%) دارای دو شریان، 4 مورد (2/3%) دارای سه شریان و دو مورد (6/1%) دارای چهار شریان بودند. از 124 کلیه در تعداد 109 کلیه (88%) یک ورید منفرد و در 15 مورد (12%) دو ورید برای هر کلیه مشاهده شد. برای هیچیک از کلیهها بیش از دو ورید کشف نشد و در یکی از موارد ورید فرعی از خلف آئورت عبور کرده بود ( Circumaortic Renal vein or Renal collar ). سیتی آنژیوگرافی بدون هیچ عارضهای در بیماران مورد بررسی در مدت کمتر از پنج دقیقه انجام شد و تنها یافته بالینی، احساس گرم شدن در یک چهارم بیماران و حالت تهوع در یک بیمار بود. نتیجهگیری : در این بررسی میزان تعدد عروق کلیهها نسبت به سایر مطالعات قدری کمتر بود. با سیتی آنژیوگرافی اسپیرال و بازسازیهای کامپیوتری میتوان شریانها و وریدهای کلیوی را بطور دقیق در زمان بسیار کوتاهی و بدون ایجاد ناراحتی برای بیمار بررسی نمود و در عین حال از عوارض تهاجمی آنژیوگرافی معمول پرهیز نمود.
Key words: Angiography, Kidney, CT Angiography, Renal angiography
کلید واژهها:آنژیوگرافی، سیتی آنژیوگرافی،کلیه، آنژیوگرافی کلیه
77
89
http://sjku.muk.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-83&slc_lang=en&sid=1
2009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/132009/04/142009/04/142009/04/142009/04/142009/04/142009/04/14
1388/1/25
بهروز
زندی
003194753284600353
003194753284600353
Yes
دنیا
فرخ
003194753284600354
003194753284600354
No
نیلوفر
زندی
003194753284600355
003194753284600355
No